ابریشم

/~abriSam/

مترادف ابریشم: بریشم، پرند، پرنیان، پیله، حریر، تاره، زه، ساز، بریشم نواز، دستان ساز، نوازنده، درخت ابریشم، شب خسب

معنی انگلیسی:
silk

فرهنگ اسم ها

اسم: ابریشم (دختر) (فارسی، پهلوی، عبری) (طبیعت) (تلفظ: ābriša (o) m) (فارسی: اَبريشم) (انگلیسی: abrisham)
معنی: رشته ای که از تارهای پیله برای دوختن و بافتن سازند، حریر، نوعی ساز زهی، ( پهلوی )، ( در گیاهی ) گلی به صورتِ رشته های باریک آویخته به رنگ زرد یا سرخ که در تابستان ها می رویَد، درخت این گل، تاری بسیار محکم، نازک، و درخشان که کرم ابریشم به دور خود می تند، گلی به صورت رشته های باریک آویخته به رنگ زرد یا سرخ که در تابستانها می روید
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فارسی، اسم پهلوی، اسم عبری، اسم طبیعت

لغت نامه دهخدا

ابریشم. [ اَ ش َ ] ( اِ ) خیط و رشته که از تارهای پیله کنند دوختن و بافتن را. ابریسم. بریشم. حریر. قز. افریشم : و از نشابور جامه های گوناگون خیزد و ابریشم و پنبه. ( حدود العالم ).
کمندی ز ابریشم و چرم شیر
یکی تیغ درخورد گرد دلیر.
فردوسی.
همچنان باشم ترا من که تو باشی مر مرا
گر همی دیبات باید جز که ابریشم متن.
ناصرخسرو.
|| تار سازها که بزخمه یا بناخن نوازند: وَتَر؛ ابریشم رباب و چنگ. ( مقدمةالادب زمخشری ). || مطلق سازهای زه دار :
سمن عارضان پیش خسرو بپای
به آواز ابریشم و بانگ نای...
فردوسی ؟
من غلام مطربم کابریشم خوش میزند.
حافظ؟
- ابریشم خام ؛ خامه. دمقس.
|| دستان ِ ساز. پرده ساز :
سر فریاد نداریم پگاه است هنوز
یک دو ابریشم شایدکه فروتر گیرند.
سیدحسن غزنوی.
- ابریشم زدن ؛ نواختن ، زدن یکی از رود جامگان را.
- کرم ابریشم ؛ کرم قز. کرم پیله. دودالقز.
و نیز گفته اند ابریشم نوعی از سازهای نواختنی است و بدین شعر تمثل کرده اند :
بَابریشم و عود وچنگ و طنبور
در بزم تو باد زهره مزدور.
و ظاهراً بر اساسی نیست.
- ابریشم مقرض ؛ ابریشم که با مقراض سخت ریزه کرده و در معاجین آمیختندی فربهی و قوت و نیز رفع خفقان را.
- ابریشم هفت رنگ ؛ تارهای ابریشم است به هفت لون که بر سر عروس آویزند و آنرا بشگون نیک دارند.
- مثل ابریشم ؛ سخت باریک ، چنانکه رشته طعام و رشته پالوده و مانند آن.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - ماده ای که کرم مخصوص ( بنام کرم پیله ) بشکل نخ بسیار باریک ( بنام و بوسیل. آن لانهای بیضی شکل برای خود سازد رشته ای که از تارهای پیله برای دوختن و بافتن سازند ابریسم بریشم حریر قز افریشم . یا ابریشم هفت رنگ . تارهای ابریشم است بهفت لون که بر سر عروس آویزند و آنرا بشگون نیک دارند . یا کرم ابریشم . کرم پیله کرم قز دود القز . ۲ - تار سازها که بزخمه یا بناخن نوازند . ۳ - مطلق سازهای زه دار . ۴ - دستان ساز پرد. ساز . ۵ - درختی از دست. گل ابریشم ها جزئ تیر. پروانه واران که گونه ای از آن در جنگلهای شمال ایران موجود است گل ابریشم . ۶ - شب خسب

فرهنگ معین

(اَ شَ یا شُ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - رشته های بسیار نازکی که از پیلة کرم ابریشم جدا می کنند و استفاده می کنند. ۲ - سازهای زه دار. ۳ - درختی از دستة گل ابریشم ها جزء تیرة پروانه واران که گونه ای از آن در جنگل های شمال ایران به نام شب خسب (شوفِس ) موجود است .

فرهنگ عمید

۱. تاری بسیارنازک و محکم که از باز کردن پیلۀ کرم ابریشم تهیه می شود و در صنایع نساجی و تهیۀ تار بعضی از سازهای موسیقی به کار می رود.
۲. (موسیقی ) [قدیمی] تار سازهایی مانند رباب و چنگ.
۳. (موسیقی ) [قدیمی] هر سازی که با مضراب یا ناخن نواخته می شود.
۴. (موسیقی ) [قدیمی] نوعی ساز زهی ایرانی که امروزه در دست نیست.
* ابریشم طرب: [قدیمی] تار ساز، زه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابریشم تارهای تنیده شده به وسیله کرم ابریشم میباشد و از آن در باب های طهارت، صلات و حج بحث شده است.
پوشیدن لباس ابریشمی خالص یا لباسی که آستر آن ابریشم خالص باشد برای مرد حرام و نماز با آن باطل است.
جواهر الکلام ج۸، ص۱۱۴.
پوشیدن لباس ابریشم هنگام ضرورت و نیز لباسی که ابریشمی بودن آن مشکوک است برای مرد، جایز و نماز با آن صحیح است.
توضیح المسائل، ص۱۱۶.
پوشیدن ابریشم در حال جنگ جایز است، لیکن در صحت نماز با آن در صورت امکانِ کندن آن در حال نماز، اختلاف است.
العروة الوثقی، ط.ج، ج۲، ص۳۴۴.
...

دانشنامه عمومی

ابریشم الیافی طبیعی از جنس پروتئین می باشد که از برخی از انواع آن می توان پارچه درست کرد. [ ۱]
از نخ ابریشم، پارچه های ابریشمی می بافند که یکی از بهترین و نرمترین پارچه های دنیا به شمار می روند. به دلیل خاصیت براقی نخ ابریشم، پارچه های بافته شده از ابریشم همانند منشورهایی هستند که اگر از جهات مختلف به آن ها نگاه کنید رنگ های متفاوتی از آن می بینید. [ نیازمند منبع]
در حدود ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نخستین بار ابریشم بافی در چین انجام شد. [ ۲]
چینی ها روش تهیه ابریشم را از ۴۰۰۰ سال پیش می دانستند. داستان جالبی در مورد نحوهٔ تهیه ابریشم بین چینی ها است که می گوید روزی ملکهٔ چین «سی لینگ شی» یک پیله کرم ابریشم را به اشتباه داخل آب جوشی که مخصوص شست وشوی دست ها بوده، می اندازد. روز بعد می بیند که تارهای ابریشمی از داخل ظرف بیرون می آیند. از این عمل لذت می برد و از آن زمان شروع به نگهداری از کرم های ابریشم می کند تا بتواند از ابریشم آن ها برای لباس ها استفاده کند. تا مدت ها چینی ها راز تهیه ابریشم را حفظ کرده بودند. ژاپنی ها جزو اولین کسانی بودند که توانستند در قرن سوم به این راز پی ببرند.
حدود ۵۵۰ سال بعد از میلاد مسیح ژوستینین یکم پادشاه بیزانس، دو راهب را به عنوان جاسوس به چین فرستاد. زمانی که آن دو برگشتند چندین کرم ابریشم را در داخل یک استوانهٔ چوبی از بامبو با خود آوردند. بعد از آن هنر به دست آوردن ابریشم از کرم ابریشم کم کم در تمام جهان شناخته شد. امروزه ابریشم ایتالیا به لحاظ زیبایی و کیفیت در جهان بهترین نوع ابریشم است. [ ۳]
پیشینه تولید پوشاک و پارچه ابریشمی در ایران به پیش از اسلام برمی گردد که به پادشاهی هفتواد در بم نسبت داده شده است. در آن دوره سه نوع لباس و پارچه از ابریشم تهیه می شده است:[ نیازمند منبع]
• نوع اول دیبا بوده که به لباس ابریشمی ساده رنگی گفته می شده است.
• نوع دوم برخلاف گفته لغت نامه دکتر معین پرنیان بود که به لباس ابریشمی چند رنگ و اغلب هفت رنگ گفته می شده که در بعضی موارد دارای طرح گل در میان پارچه هم بوده است.
• نوع سوم و کاملاً درباری ایرانی پرند بوده است که به پارچه رنگین ابریشمی و دارای طرح های حاشیه ای گفته می شده و مخصوص خاندان شاهنشاهی ایرانی بوده است.
اولین کارخانه ابریشم کشی در ایران اولین بار میانه های سده نوزدهم در دوران سلطنت ناصر الدین شاه به وسیلهٔ یکی از سرمایه داران گیلان به نام آقا محمد خان رشتی درقریه برکاده رشت بنا شد که فعالیت آن پس از مدت کوتاهی متوقف گردید. در آخرین سال سلطنت ناصرالدّین شاه یکی دیگر از تجار معروف گیلان به نام حاج امین الضرب موفق شد درحد دانش فنی آن روز کارخانه ابریشم کشی مجهزی با استفاده از ماشین آلات فرانسوی درشهر رشت ایجاد کند، و با استفاده از مدیران بازرگانی دیبلت ( debblet ) فرانسوی انحصار تأسیس آن را به مدت ۲۰ سال به دست آورد این کارخانه با نیروی کارگران ایرانی چندین سال با موفقیت به ابریشم کشی و تولید محصول با کیفیت مورد قبول بازارهای بین المللی پرداخت ولی سرانجام مسائل اجتماعی و ناسازگاری های دو فرهنگ شرق و غرب آن را به تعطیلی کشاند. این مکان در حال حاضر به صورت یک باغ رها شده است و همچنین پناهگاه پرندگان مهاجر است که چند ساختمان قدیمی در آن وجود دارد. [ ۴] به استناد گزارش های تاریخی موجود، در گذشته بهترین نوع ابریشم و نوغان در رشت و اطراف آن به عمل می آمد. [ ۵] [ ۶]
عکس ابریشمعکس ابریشمعکس ابریشم

ابریشم (رمان). ابریشم ( انگلیسی: Silk ) ( فرانسه: Soie ) نام داستانی شعرگونه از الساندرو باریکو، داستان نویس شهیر ایتالیایی است.
داستان به بیان داستان زندگی هروه ژونکور تاجر فرانسوی کرم ابریشم در قرن نوزدهم میلادی می پردازد که در مسافرت به ژاپن دچار عشق معشوقهٔ یک بارون ژاپنی می شود و هنگام بازگشت به فرانسه همسرش هلن به وی مشکوک می شود و. . .
در سال ۲۰۰۶ شرکت نیولاین سینما با استخدام فرانسوا جیرار کارگردان فرانسوی شروع به ساخت نسخهٔ سینمایی داستان کرد. مایکل پیت و کیرا نایتلی بازیگران این فیلم هستند.
این فیلم بر اساس کتابی با همین نام ساخته شده.
مفهوم کلی این فیلم دربارهٔ عشق های واقعی هستند که آن ها را نمی بینیم و از آن ها چشم پوشی میکنیم.
عکس ابریشم (رمان)

ابریشم (فیلم ۲۰۰۶). «ابریشم» ( انگلیسی: Silk ( 2006 film ) ) فیلمی در ژانر ترسناک و علمی–تخیلی است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به یوسوکه اگوچی اشاره کرد.
عکس ابریشم (فیلم ۲۰۰۶)

ابریشم (فیلم ۲۰۰۷). ابریشم ( انگلیسی: Silk ) فیلمی اقتباسی از رمانی به همین نام اثر نویسنده ایتالیایی الساندرو باریکو است. این فیلم در سبک درام و به کارگردانی فرانسوا جرارد، کارگردان فیلم ویولن قرمز بوده که در سال ۲۰۰۷ میلادی منتشر شد.
• مایکل پیت
• کیرا نایتلی
آلفرد مولینا
کوجی یاکوشو
میکی ناکاتانی
کلوم کیت رنی
جون کونیمورا
کنت والش
• نائوکو واتانابه
مارتا برنز
تونی برتورلی
• فرانچسکو کارنلوتی
عکس ابریشم (فیلم ۲۰۰۷)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اَبریشم
تارهایی پروتئینی از پیلۀ کرم ابریشم. تولید ابریشم با بیش از ۲۶۰۰ سال سابقۀ تاریخی و کاربرد آن در انواع پارچه و قالی ایرانی شهرت و اعتبار جهانی دارد. تاریخ نگاران و جهانگردان بسیاری ازجمله هرودوت، ابن حوقل، توماس هربرت و شاردن در نوشته های خود از مرغوبیت و شهرت ابریشم ایران یاد کرده اند. تولید ابریشم در کارخانه های ابریشم کشی طی چند مرحله صورت می گیرد. ابتدا ابریشم خام به دست می آید که شسته نشده است؛ بعد از شست وشو، که به آن «قلیاب کشی» می گویند، ابریشم پخته حاصل می شود. براثر عمل قلیاب کشی صمغ معروف به «سِرازین»، که به تارهای ابریشم چسبیده است، ازبین می رود. در مرحلۀ آخر از تفالۀ ابریشم یا انتهای تارهای باقی ماندۀ پیله، که به صورت الیاف بریده است، ابریشم کجین حاصل می شود. در قالی بافی از نخ چلۀ ابریشمی استفاده می کنند. خامۀ ابریشمی را در بافت گل و برگ و شاخه نیز به کار می برند. معمولاً این پرز را رنگ می کنند و به صورت دوازده تا پانزده لا درمی آورند. نظام نمره گذاری ابریشم، «دنیر» است؛ که عبارت است از وزن ۹هزار متر از الیاف رشته ای برحسب گرم. دوسوم احتیاجات صنعت قالی بافی برای فرش های ابریشمی از داخل کشور و دیگر نیازها از طریق واردات تأمین می شود. در ایران، تولید و ادارۀ امور صنعت ابریشم به عهدۀ شرکت پرورش کرم ابریشم، وابسته به وزارت جهاد کشاورزی، است. شرکت مذکور در مناطق پرورش این کرم، گیلان، مازندران، خراسان، فارس، آذربایجان شرقی، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، سمنان، کردستان، و کرمانشاه؛ شعبه هایی دایر کرده است که بر عملیات نوغانداری نظارت می کند.

جدول کلمات

پرند, پرنیان

مترادف ها

silk (اسم)
پارچه ابریشمی، ابریشم، حریر، نخ ابریشم، لباس ابریشمی، پارچه ابریشم طبیعی، نخ ابریشم مخصوص طراحی

فارسی به عربی

حریر

پیشنهاد کاربران

خز
سیلک ( silk )
ابریشم در لری اوریشم گفته میشود
ریخت اصلی اوریشم بدین سان است، اورریشم
اور همان ابر، و بخارآب است و ریشم هم همان ریسیدن و رشته کردن است.
برای جدا کردن نخ از پیله کرم باید پیله را با بخار آب یا آب جوش حرارت داد در این صورت نخ به راحتی از پیله جدا میشود.
...
[مشاهده متن کامل]

ابریشم=ریش ریش شده با بخارآب، رشته شده با بخار، ریسیده شده با بخار آب

بهرامه
ابریشم = ( ابری ) یعنی تو انظار ودید مشاهده گر ها باشم و ( شم ) تخفیف به خاطر تنبلی کلمه بشوم
ابریشم = در معرض دید باشم
آفتابی نشم = از دید مردم پنهان باشم
دوچیز مساوی با دوچیز باهم برادرند بنابراین
ابریشم = آفتابی نشم
واژه ابریشم کاملا پارسی است چون در عربی می شود الحریر در ترکی ipek این واژه از پارسی از پارسی در عبری هم رفت در عبری משי ترجمه ابریشم این واژه یعنی ابریشم صد درصد پارسی است.
حریر . . . . پرند . . . . . خسب. . .
قز
پرند - پرنیان - لطیف - کنایه از نرم
ابریشم:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " ابریشم" می نویسد : ( ( ابریشم در پهلوی در ریخت ابرشم abrēšom بکار می رفته است . این واژه در نوشته های " مانیکی " ( =مانوی ) در ریخت بریشم bryšom نیز به کار برده شده است . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( ز کتّان و ابریشم و موی قَز
قصب کرد و پرمایه دیبا و خَز. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 264. )
ابریشم: [عامیانه، اصطلاح] زن نوازنده، مطرب .

قز، بریشم، پرند، پرنیان، پیله، حریر، تاره، زه، ساز، بریشم نواز، دستان ساز، نوازنده، درخت ابریشم، شب خسب
نوعی ساز زهی مثل رباب وچنگ ، نوعی درخت که درتابستان می رویید به رنگ زرد وقرمز وتارهای ابریشمی از گل آویزان هست
لطیف، بال فرشتگان
پرند
سیلک
The silk
در زبان لری بختیاری نامی برای زن است
و به صورت زیر بیان می شود
اورشوم: ابر شام ، ابریشم

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس