ابلاغات

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- رسانیدن ( نامه یا پیام ) ایصال جمع : ابلاغات . ۲ - رساندن اوراق قضائی بوسیل. مائ مور مخصوص به اشخاصی که در آن اوراق قید شده است . یا ابلاغ حکم . رساندن حکم دادگاه است به محکوم علیه بصورت قانونی . یا ابلاغ دادنامه . رسانیدن حکم بروئ یت اصحاب دعوی یا قایم مقام قانونی آنان بصورت قانونی . یا ابلاغ عادی . رساندن دادنامه است باطلاع محکوم علیه بوسیل. تسلیم رونوشت حکم غیابی به بستگان و خدمه یا الصاق با قامتگاه یا درج در مطبوعات . یا ابلاغ واقعی . تسلیم رونوشت حکم غیابی است بشخص محکوم علیه غایب یا قایم مقام قانونی او بطریق قانونی .

پیشنهاد کاربران

بپرس