ابن اصم

لغت نامه دهخدا

ابن اصم. [ اِ ن ُ اَ ص َم م ] ( اِخ ) طبیبی از مردم اسپانیا. در اشبیلیه بمعالجه مَرْضی ̍ اشتغال می ورزیده و تا اوایل مائه ششم هجری میزیسته است. لکن تاریخ وفات او معلوم نیست. وی بقاروره تشخیص بیماریها میکرد و در این امر مهارت و شهرتی بسزا داشت. کتابی بزرگ مشتمل بر هشت مقاله و هر مقاله حاوی فصول عدیده ( از دوازده تا سی فصل ) تنها در تمیز اقسام بول و کیفیت شناختن مرض از رسوب و بوی و رنگ و مقدار و قوام و دیگر خصوصیات بول کرده است. او در صُداعی صعب که یکی از امرای مصر را افتاد و اطبا از علاج آن عاجز آمدند طریقه انصراف ماده را بکار برد. یعنی با میلی تفته پس گردن بیمار را داغ و ریش کرد و گفت مواد فاسد و ردی در تجاویف دماغ گرد شده وآنگاه که طبیعت برای دفع جراحت میل تفته ، مهیا گرددمواد ردیه دماغ دفع شود. و همچنان شد که او گفت.

فرهنگ فارسی

طبیبی از مردم اسپانیا

پیشنهاد کاربران

بپرس