ابن نباته

لغت نامه دهخدا

ابن نباته. [ اِ ن ُ ن ُ ت َ ] ( اِخ )عبدالرحیم بن محمدبن اسماعیل حذاقی فارقی. مولد او بمیافارقین به سال 335 هَ. ق. و وفات او هم بدان شهردر 374 بوده است. او بدربار سیف الدوله بحلب میزیست ومنصب خطابت حلب داشت و وی را آنگاه که سیف الدوله به جهاد اشتغال داشت خطب بلیغه در ترغیب مردم بجهاد است. خطب او بانضمام خطبه های فرزندش ابوطاهر محمد متوفی در حدود 390 و نواسه اش ابوالفرج طاهر متوفی به 420در قاهره و بیروت به طبع رسیده است. چون سلطنت سیف الدوله از 333 تا 356 بود ظاهراً ابن نباته در سن بیست سالگی یا پیش از آن صاحب این شهرت و مقام شده است.

ابن نباته. [اِ ن ُ ن ُ ت َ ] ( اِخ ) ابونصر عبدالعزیزبن عمر سعدی. شاعر معروف عرب. مداح سیف الدولةبن حمدان و بعض اکابرو وزرای زمان خویش. او بسیاحت بلاد شوق داشت و بسیارشهرها بگردید و گویند در ری ابن عمید را مدح گفت. مولد او در 327 هَ. ق. و وفات به سال 405 بوده است.

ابن نباته. [ اِ ن ُ ن ُ ت َ ] ( اِخ ) قاضی جمال الدین یا شهاب الدین ابوبکر محمدبن محمدبن محمدبن حسن قرشی اموی. از خاندان عبدالرحیم ابن نباته. مولد او بمیافارقین به سال 686 هَ. ق. و از 716 به بعد در دمشق و گاهی در حماه نزد ابوالفداء مورخ مشهور بسر برد و در سال 761 بقاهره رفت و مقام رازداری سلطان ناصر حسن یافت و هم بدانجا به سال 768 درگذشت. او را دیوانی است که در مصر به طبع رسیده و کتبی دیگر در شعر و بلاغت دارد.

فرهنگ فارسی

شاعر معروف عرب

پیشنهاد کاربران

بپرس