ابوریحان

/~abureyhAn/

فرهنگ اسم ها

اسم: ابوریحان (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: abu-reyhan) (فارسی: ابوریحان) (انگلیسی: abu-reyhan)
معنی: نام ریاضیدان و فیلسوف ایرانی در قرن چهارم و پنجم، ابوریحان بیرونی
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

ابوریحان. [ اَ رَ ] ( اِخ ) بیرونی. محمدبن احمد خوارزمی بیرونی. از اجله مهندسین و بزرگان علوم ریاضی. او یکی از نوادر دُهاةِ اعصار و نمونه کامل ذکاء و فطنت و شدت عمل ایرانی است. مولد او در بیرون خوارزم بوده و چنانکه یاقوت در معجم الادبا آرد بیرون کلمه فارسی است به معنی خارج و برّ و گوید از بعض فضلا پرسیدم او گمان برد که چون توقف او در مولد خود خوارزم مدتی قلیل بوده و غربت او از موطن خویش دیر کشیده او را از این جهت غریب و بیرونی گفته اند و من گمان میکنم که او از اهل رستاق خوارزم باشد و از این رو به بیرونی یعنی بیرون خوارزم خوانده شده است و باز گوید محمدبن محمود نیشابوری ذکر او آورده و گوید: له فی الریاضیات السبق الذی لم یشق المحضرون غباره و لم یلحق المضمرون المجیدون مضماره و قد جعل اﷲ الاقسام الاربعة له ارضاً خاشعة سمت له لواقح مزنها و اهتزت به یوانع نبتها فکم مجموع له علی روض النجوم ظله و یرفرف علی کبد السماء طَله ُ.شهرزوری گوید آنگاه که بیرونی قانون مسعودی را تصنیف کرد سلطان او را پیلواری سیم جائزه فرستاد و وی آن مال بخزانه بازگردانید و گفت من از آن بی نیازم چه عمری در قناعت گذرانده ام و دیگر بار مرا ترک خوی و عادت سزاوار نیست و باز گوید دست و چشم و فکر او هیچگاه از عمل بازنماند و دائم در کار بود مگر به روز نوروز و مهرگان یا برای تهیه احتیاجات معاش. او گندم گون و بطین بود و محاسنی انبوه داشت و مصنفات او بار اشتری است. و ابن ابی اصیبعه او را از اهل بیرون سند گفته و این اشتباهی است چه آنکه در سند است نیرون با نون است نه بیرون با باء و آن را نیرون کوت و حیدرآباد سند گویند. و فقیه ابوالحسن علی بن عیسی الولوالجی گوید آنگاه که نفس در سینه او بشماره افتاده بود بربالین وی حاضر آمدم در آن حال از من پرسید حساب جدات فاسده را که وقتی مرا گفتی بازگوی که چگونه بود. گفتم اکنون چه جای این سؤال است. گفت ای مرد کدام یک از این دو امر بهتر؟ این مسئله بدانم و بمیرم یا نادانسته و جاهل درگذرم ؟ و من آن مسئله بازگفتم و فراگرفت و از نزد وی بازگشتم و هنوز قسمتی از راه نپیموده بودم که شیون از خانه او برخاست. نباهت قدر و جلالت خطر وی نزد ملوک بدان حد بود که شمس المعالی قابوس بن وشمگیر خواست تا تمامت امور مملکت بوی محول کند و فرمان او در هر کار مطاع باشد و وی سر باززد. و او روزگاری دراز بدربار مأمون خوارزمشاه پیوست و هفت سال مقیم بود و نزد خوارزمشاه او را جلال و مکانتی عظیم بود چنانکه خود ابوریحان حکایت کند که خوارزمشاه روزی بر پشت مرکب جامی چند پیموده بود و بفرمود تا مرا از حجره بخواندند من دیرترک رسیدم پس عنان بجانب من گردانید و قصد فرود آمدن کرد و من از حجره بیرون شدم و او را سوگندان گران دادم تا بزیر نیاید و خوارزمشاه بدین بیت تمثل کرد:بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

بیرونی از اجله مهندسین و بزرگان علوم ریاضی او از نوادر دهاه اعصار بود

پیشنهاد کاربران

بپرس