ابوعبیده

لغت نامه دهخدا

( ابوعبیدة ) ابوعبیدة. [ اَ ع ُ ب َ دَ ] ( اِخ ) تابعی است. او از انس روایت کند و از او سفیان بن حسین.

ابوعبیدة. [ اَع ُ ب َ دَ ] ( اِخ ) از آل ابن سیرین و از روات حدیث است. او از سلیمان جرمی و ابن عون از او روایت کند.

ابوعبیدة. [ اَ ع ُ ب َ دَ ] ( اِخ ) به روزگار ابوجعفر منصور دوانیقی حکومت ری داشت و آنگاه که سنباد مجوسی خروج کرد در ابتداء با ابوعبیده به جنگ پرداخت و بر وی غالب آمد.

ابوعبیدة. [ اَ ع ُ ب َ دَ ] ( اِخ ) ابن الجراح عامربن عبداﷲبن جراح. یکی از صحابه کرام و از عشره مبشره است و در نام او اختلاف کرده اند بعضی عامر و بعضی عبداﷲ گفته اند و از قریش است. گویند دندان پیشین او افتاده بود و سبب آنکه ، بروز احد دو حلقه از مغفر رسول بر روی آنحضرت فرو شد و او با دندان آن دو حلقه بیرون کرد پس دودندان از ثنایای او برکنده شد و گفته اند که او از مهاجرین حبشه است و در حضور او به بدر و حدیبیه اختلافی نیست و او را در میان صحابه به لقب القوی الامین میخواندند چه آنگاه که رسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم او را به نجران میفرستاد بمردم نجران فرمود لارسلن معکم القوی الامین و نیز برای قول رسول صلی اﷲ علیه وآله که گفت هرامتی را امینی است و امین امت من ابوعبیدةبن الجراح است و به روز سقیفه ابوبکر صدیق گفت من یکی ازاین دو مرد را بخلافت می پسندم به هریک خواهید بیعت کنید و آن دو عمر و ابوعبیدةبن الجراح باشند. آنگاه که رسول صلی اﷲ علیه و آله به قصد حصار طایف بیرون شد ابوعبیدةبن الجراح را با خالدبن ولید و هزار مرد مقدمه لشکر ساخت و آنگاه که نجرانیان با رسول صلی اﷲ علیه مصالحه کردند و مالی پذیرفتند مأمور آوردن آن مال گردید و در سقیفه بنی ساعده در خلافت ابی بکر اصرار ورزید و آنگاه که ابوبکر مردم را در سقیفه به بیعت عمر و ابی عبیده خواند ابوعبیده و عمر گفتند با وجود فضیلت و سبقت تو در اسلام چگونه ما متصدی این امر گردیم دست بیرون آر تا با تو بیعت کنیم و در سال سیزدهم هجرت ابوبکر ایالت حمص را به ابی عبیده تفویض کرد و او به اقتضای رأی خویش یا باشارت ابوبکر هشام بن عاص را به رسالت نزد قیصر فرستاد و او را به قبول اسلام دعوت کرد و چون هشام از روم بازگشت و امتناع قیصر را از قبول اسلام با ابوعبیده بازگفت ، ابوعبیده عزیمت حرب روم کرد و ابوبکر خالد را امارت جیش داد و ابوعبیده پیوسته با او بود و پس از وفات ابی بکر عمر گفت قسم بخدا خالد را از کار خلع کنم تا مسلمانان دانند که خدای دین خویش را نصرت تواند داد و ابوعبیده جراح رابجای وی نصب کرد و در این باب رسول فرستاد اتفاقاً در آنوقت که رسول برسید لشکر اسلام به حرب مشغول بودند چون او را بدیدند هرکس از او احوالی میپرسید و او مردی عاقل بود ایشان را می گفت که من مقدمه لشکری ام که امیرالمؤمنین عمر بمدد شما فرستاده است خوشدل و مستظهر باشید و هر سعی که در نصرت اسلام مقدور باشد به جای آرید و ایشان را از وفات ابوبکر اعلام نداد تا در سعی ایشان فتوری واقع نشود ایشان کوشش مضاعف کردند تا ظفر یافتند و رسول چون به ابوعبیده رسید پنهان از همه او را از حقیقت حال اعلام داد و نامه عمر به عزل خالد و تولیت او بنمود ابوعبیده که از عشره مبشره است سعی خالد در نصرت اسلام و بذل عنایت و سعی او مشاهده میکرد و کمال رتبت او در ولایت و شجاعت و اخلاص او با حضرت عزت میدید و از عزل او و تولیت خویش شرم میداشت و نخواست که او را اعلام دهد چندان صبر کرد که فتح تمام شد و باری تعالی لشکر اسلام را نصرت داد وغنیمتی وافر روزی گردانید و بمدینه نامه فتح به نام خالد بنوشتند که لشکر اسلام را چگونه تعبیه کرد و چه مردانگیها نمود و چون این همه تمام شد آنگاه ابوعبیده خالد را از وفات ابوبکر و خلافت عمر و عزل او و تولیت خویش اعلام داد و خالد بسبب عزل از جای نرفت اما از وفات ابوبکر بغایت گرفته شد و گفت امین این امت را بشما فرستاده اند و ابوعبیده در جواب گفت از رسول صلوات اﷲ علیه شنیدم که فرمود: خالد سیف من سیوف اﷲ و نعم فتی العشیرة. و ابوعبیده دمشق را محاصره کرد و مدت محاصره یکسال بکشید و مردم شهر به قبول صد هزار دینار صلح کردند در رجب سال 14 هَ. ق. آنگاه ناحیت فحل را بگشود و پس از آن در سال 15 در نواحی مرج الروم با سپاه روم جنگ درپیوست و سپاه روم را منهزم ساخت و به محاصره حمص پرداخت و مردم آنجا مانند مردم دمشق به مصالحه رضا دادند و هم معرةالنعمان و لاذقیه رادر آن سال مسخر کرد و سپس حلب و انطاکیه را به صلح بگرفت و معاویةبن ابی سفیان را بقیساریه بفرستاد و اوآن شهر بگشود و در کنار نهر یرموک کرت دیگر سپاه روم را بشکست وعمروبن العاص را به فتح بیت المقدس فرستادو در سال 17 هَ. ق. بار دیگر سپاه روم آهنگ مسلمانان کردند و ابوعبیده در نزدیکی حمص آن سپاه منهزم کرد. ابوعبیده در سال 18 از هجرت در طاعون عمواس که به زمین اردن و فلسطین افتاد درگذشت و در این وقت سن او 58 سال بود و قبرش در جامع جراح دمشق معروف است.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

فدائی یکی از اسماعیلیان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اَبوعُبیده، مَعمربن مثنی (۱۱۴ـ ح۲۱۰ق/ ۷۳۲ـ ۸۲۵م)، راوی و لغت شناس بزرگ اوایل عصر عباسی است.
از زندگی ابوعبیده به رغم شهرت بسیارش آگاهی اندکی در دست است و منابع کهن دراین باره به اطلاعاتی مختصر بسنده کرده اند. نخستین کسانی که از ابوعبیده نامی به میان آورده اند، مانند اخفش ، ابن سلام ، خلیفه بن خیاط و جاحظ ، همه از معاصران وی و اغلب شاگرد او بوده اند. اینان در میان روایات متعددی که نقل کرده اند تنها به ذکر نسب، قبیله و مذهب او پرداخته اند. در سده ۳ق، ابن قتیبه شرح حال مختصری از او به دست داده است. دیگر نویسندگان این دوره همچون ابن هشام ، بلاذری ، نبرد، تغلب و طبری ، جز اطلاعاتی مختصر به دست نداده اند و تنها به نقل بخش هایی از آثار و روایات وی پرداخته اند. از نویسندگان سده ۴ق، مسعودی در مروج الذهب ضمن اشاره به سال وفات ابوعبیده و گرایش وی به شعوبی گری و ارتباطش با برخی از معاصران خود از جمله ابونواس، اخبار بسیاری درباره پادشاهان ساسانی از قول او نقل کرده است. ابوطیب لغوی (د ۳۵۱ق) نخستین کسی است که روایات مختلف درباره ابوعبیده را گردآوری کرده و شرح حال مستقل و نسبتاً کاملی از وی تدارک دیده است. در اواسط سده ۴ق سیرافی و زبیدی به روایاتی درباره او اشاره کرده اند که در منابع متقدم نیامده است. در همین روزگار، ابن ندیم ضمن نقل روایاتی درباره ابوعبیده از جمله اشاره به سال تولد او، فهرست مستقلی از آثارش به دست داده است. در سده ۵ق، خطیب بغدادی باتوجه به روایات پراکنده ای که در منابع کهن آمده، شرح حال نسبتاً مفصلی از او را فراهم آورده است. از این پس، همه آنچه در منابعی چون معجم الادباء، انباإ الرواه و وفیات الاعیان آمده، از چند نکته فراتر نمی رود: ولادت و مرگ ابوعبیده، بحث درباره شعوبی گری و خارجی بودن وی، داوری های مخالف و موافق او درباره هم روزگارانش و خلاصه آثار او. بیشتر این اطلاعات نیز از طریق شاگردانش، به ویژه ابوحاتم سجستانی و اثرم انتشار یافته است.
زندگی
به گزارش خطیب بغدادی، ابوعبیده در ۱۸۸ ق به دعوت فضل بن ربیع ، وزیر هارون الرشید ، به بغداد رفت. ظاهراً این نخستین سفر وی به بغداد نبوده است. دست کم دو روایت در دست است که اگر درست باشند، حکایت از آن دارند که او پیش از وزارت فضل بن ربیع برای راه یافتن به دربار هارون الرشید به دو تن از وزیران برمکی، جعفر بن یحیی (مق ۱۸۷ ق) و فضل بن یحیی، متوسل شده بوده است: یکی روایت ابوحاتم سجستانی است که می گوید ابوعبیده نزد جعفر بن یحیی برمکی رفت، اما جعفر او را شایسته ورود به بارگاه خلیفه ندید و دیگری روایتی است که می گوید ابوعبیده و اصمعی به حضور هارون الرشید رسیدند، اما خلیفه، اصمعی را برای مجالست ترجیح داد. در این روایت به مناظره ای کوتاه بین ابوعبیده و فضل بن یحیی درباره شاعران نوخاسته اشاره رفته است به هرحال ابوعبیده پس از ۱۸۸ ق رسماً در زمره ندیمان هارون الرشید درآمد. به روایتی، ابونواس و اسحاق موصلی با نفوذی که در دربار داشتند، چندان به تمجید و ستایش از ابوعبیده پرداختند که خلیفه مصمم شد ابوعبیده را به دربار فراخواند و او را جایگزین اصمعی کند. وی در آغاز به شایستگی از ابوعبیده استقبال نکرد، اما چون مقام علمی او را دریافت به او پاداش فراوان بخشید. و گویند او را به استادی خود برگزید و برخی آثارش را از وی فراگرفت. ابوعبیده در طی این مدت، مجالس درسی در بغداد تشکیل داد و افزون بر تدریس به تألیف نیز پرداخت. مدت اقامت وی در بغداد به درستی روشن نیست، اما احتمالاً وی تا پایان خلافت هارون (۱۹۳ ق) در آن جا به سر برده است. ابوعبیده سفری نیز به فارس کرده که به درستی معلوم نیست در چه زمانی بوده است. تنها گفته اند به قصد دیدار با موسی بن عبدالرحمن هلالی روانه آن دیار شد و از پاداش های وی برخوردار گردید.
← وفات
...

[ویکی فقه] ابوعبیده (ابهام زدایی). ابوعبیده ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • ابوعبیده جراح، اَبو عُبِیده جَرّاح، عامر بن عبدالله بن جراح (د ۱۸ق/۶۳۹ م)، صحابی مشهور پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)• ابوعبیده معمر بن مثنی ثقفی، اَبوعُبیده، مَعمر بن مثنی (۱۱۴ـ ح۲۱۰ق/ ۷۳۲ـ ۸۲۵م)، راوی و لغت شناس بزرگ اوایل عصر عباسی
...

پیشنهاد کاربران

Abu Ubayda ibn al - Jarrah ( ابوعبیدة بن الجراح )
پیامبر ( ص ) او را امین امّت نامید و او را به بهشت بشارت داد. ( عشره مبشره )
ابوعبیده عامر بن عبدالله بن جراح بن هلال، از قبیله بنی حارث بن فهر و ا ز صحابه پیامبر ( ص ) مشهور به اَبوعُبَیده جَرّاح است. یکی از معدود افرادى بود که پیش از ظهور اسلام در مکه، خواندن و نوشتن می دانست.
...
[مشاهده متن کامل]

پس از بعثت پیامبر ( ص ) او را از نخستین اسلام آورندگان برشمرده اند که اسلام وى، پیش از ورود حضرت به خانه ارقم بوده است. او در آغازِ اسلام، به دست ابوبکر مسلمان شد. اسلام آوردن او باعث شد که تحت شکنجهٔ قریش قرار بگیرد وی جزو کسانی بود که به حبشه مهاجرت کرد. پس از هجرت پیامبر به مدینه، از حبشه به مکه بازگشت و سپس به مدینه هجرت کرد.
ابوعبیده در چند غزوه و سریه شرکت کرد و خود در یک سریه و یک غزوه فرماندهی سپاه را برعهده داشت و در پیمان صلح حدیبیه از شاهدان بود. پیامبر ( ص ) او را برای تبلیغ به بحرین ، نجران و یمن فرستاد.
ابوعبیده در جنگ بدر، علیه سپاه پدرش عبدالله بن جرّاح جنگید و پدرش را کشت. در غزوه احد در کنار رسول الله ( ص ) ایستادگی کرد و از پیامبر اسلام ( ص ) محافظت نمود. معروف است که چند دندان ابوعبیده در این جنگ شکست.
ابوعبیده در جنگ خندق و بنی قریظه شرکت جست. او هم چنین با قبیله های ثلعبه و انمار که روستاهای مسلمان را غارت می کردند جنگید و پیروز بازگشت.
ابوعبیده در صلح حدیبیه شرکت کرد و در بیعت رضوان نیز حضور داشت. او هم چنین در این سال، در جنگ خیبر شرکت کرد.
در سال ۶۲۹ میلادی، محمد عمروعاص را به ذات السلامه فرستاد و ابوعبیده را به فرماندهی سپاه رسانید. او در این نبرد، در کنار ابوبکر و عمر می جنگید. در همین سال ابوعبیده در مأموریت های جنگی تربه، خثعم و سیف الجرّه شرکت داشت.
در فتح مکّه ابوعبیده فرماندهی یکی از چهار سپاه مسلمان را که از چهار جهت وارد مکّه می شدند، بر عهده گرفت.
پس از آن ابوعبیده فرماندهی سپاه را در جنگ حنین، و جنگ طائف بر عهده گرفت. هم چنین ابوعبیده در جنگ تبوک حاضر بود. در بازگشت از جنگ تبوک، محمد ابوعبیده را برای تبلیغ اسلام به میان مسیحیان نجران فرستاد. ابوعبیده در میان مسیحیان نجران به قضاوت برگزیده شد و مدّتی در آن جا باقی ماند. مدّتی هم برای جمع آوری خراج از طرف رسول خدا ( ص ) به بحرین رفت.
افتخارات ابوعبیده جراح در پیروزیها و گسترش اسلام:
فرماندهی یکی از سپاه های چهارگانهٔ ابوبکر در جنگ های ردّه / فرماندهی سپاه مسلمانان در حمص /هدایت قلب سپاه مسلمانان در جنگ اجنادین / محاصره قلعه بصره و سقوط قلعه بصره توسط سپاه ابوعبیده و خالد /شکست ارتش رومیان توسط سپاه ابوعبیده و خالد در جنگ یاکوسا / فرماندهی سپاه مسلمانان جنگ معراج الصفر علیه هراکلیوس امپراتور روم/فرماندهی جنگ با رومیان در حرب العقاب و شکست رومیان /تصرف دمشق بعد از پیروزی در جنگ معراج الصفر و حرب العقاب /فرماندهی سپاه اسلام در زمان خلافت عمر/ در زمان عمر پس از فتح شرق، سوریه، اردن، فلسطین و ترکستان تحت فرمان ابوعبیده درآمد.
ابوعبیده، خالد را فرمانده سواره نظام قرار داد و در سال ۶۳۴ میلادی جنگ دیگری با رومیان آغاز کرد که به ابوالقدس مشهور شد.
دیگر نبردهای مشهور او در زمان خلافت عمر عبارت اند از:
مراج الروم، فتح دوم دمشق، جنگ اول حمص، جنگ دوم حمص، جنگ سوم حمص، جنگ یرموک، فتح اورشلیم، فتح حلب، جنگ پل حنین،
جنگ رود، جنگ حذیر و جنگ مریش.
در خشکسالی عربستان در سال ۶۳۹ میلادی، ابوعبیده د بیش از چهار هزار شتر را غذا و آب بار کرد و به مدینه آمد

بپرس