ابولهب بن عبدالمطلب

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابولَهَب بن عبدالمطّلب، عبدالعُزّی بن عبدالمطّلب بن هاشم، مکنی به ابا عتبه عموی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و از دشمنان سرسخت او می باشد.
مادرش لُبنی از بنی خُزاعه و همسرش اَروی یا عوراء، مشهور به ام جمیل دختر حرب بن امیه و خواهر ابوسفیان بود.
وجه تسمیه ابولهب
در این که چرا ابولهب خوانده شده، اختلاف است. ابن سعد بر آن است که عبدالمطّلب وی را به جهت زیبایی و برافروختگی چهره چنین نامیده و برخی برای وی فرزندی به نام لهب ذکر کرده اند، امّا بر پایه روایتی ، خداوند او را به این کنیه خوانده، چون عاقبت او با آتش است. گویا در میان مردم زمان خویش، بیش تر به کنیه اباعتبه خطاب می شده است.
نشانی از لطف پروردگار
از زندگی ابولهب، پیش از بعثت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) اطلاعی در دست نیست. فقط برخی آورده اند:او کنیزش ثویبه را که ولادت فرزند برادرش عبدالله، ( محمّد ) را به او بشارت داده بود، آزاد ساخت، شاید از آن رو که او نیز چون دیگران به انتظار قدوم کسی بود که نسل عبدالله را تداوم بخشد. برابر روایتی ، شبی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به خواب دید که فریاد العطش ابولهب در دوزخ بلند است، امّا از انگشت ابهامش آب می نوشد. چون راز آن پرسید، گفت:به آن جهت که ثویبه را به سبب ولادت تو آزاد کردم. برخی این حکایت را نشان لطف پروردگار و بزرگی رسول خدا دانسته اند که حتّی سرسخت ترین دشمن حضرت، فقط به بهانه عملی کوچک که در حق آن حضرت انجام داد، مشمول رحمت حق قرار گرفت و از آن بهره مند شد،
← تردید در حکایت لطف
...

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
عبدالعُزی بن عبدالمطلب بن هاشم، مکنی به ابا عتبه عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و از دشمنان سرسخت او.
مادرش لُبنی از بنی خُزاعه و همسرش اَروی یا عوراء، مشهور به ام جمیل دختر حرب بن امیه و خواهر ابوسفیان بود. در این که چرا ابولهب خوانده شده، اختلاف است. ابن سعد بر آن است که عبدالمطلب وی را به جهت زیبایی و برافروختگی چهره چنین نامیده و برخی برای وی فرزندی به نام لهب ذکر کرده اند؛ اما بر پایه روایتی، خداوند او را به این کنیه خوانده؛ چون عاقبت او با آتش است. گویا در میان مردم زمان خویش، بیشتر به کنیه اباعتبه خطاب می شده است.
از زندگی ابولهب، پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله اطلاعی در دست نیست. فقط برخی آورده اند: او کنیزش ثویبه را که ولادت فرزند برادرش عبداللّه، (محمد) را به او بشارت داده بود، آزاد ساخت؛ شاید از آن رو که او نیز چون دیگران به انتظار قدوم کسی بود که نسل عبدالله را تداوم بخشد.
برابر روایتی، شبی پیامبر صلی الله علیه و آله به خواب دید که فریاد العطش ابولهب در دوزخ بلند است؛ اما از انگشت ابهامش آب می نوشد. چون راز آن پرسید، گفت: به آن جهت که ثویبه را به سبب ولادت تو آزاد کردم.
برخی این حکایت را نشان لطف پروردگار و بزرگی رسول خدا صلی الله علیه و آله دانسته اند که حتی سرسخت ترین دشمن حضرت، فقط به بهانه عملی کوچک که در حق آن حضرت انجام داد، مشمول رحمت حق قرار گرفت و از آن بهره مند شد؛ ولی برخی از معاصران در صحت این خبر تردید کرده به ویژه که بر پایه دیگر اخبار، آزادی ثویبه تا نزدیکی های هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله هنوز تحقق نیافته بود و حتی چون خدیجه در صدد خریدن و آزاد کردنش برآمد، ابولهب همراهی نکرد؛ به هر روی، ثویبه اندک زمانی دایگی این کودک را بر عهده گرفت و از همین طریق، پیامبر با حمزه، جعفر و ابوسلمه برادر شد.
گفته اند: ابولهب، هنگام رحلت عبدالمطلب، داوطلب سرپرستی فرزند عبدالله شد؛ اما عبدالمطلب با این سخن که شَرّ خود را از او باز دار، از سپردن محمد نوجوان به او خودداری کرد. ابولهب در هنگامه بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله به شرکت در سرقت دو آهوی زرین که بر در کعبه نصب شده بود، با شهادت یکی از سارقان متهم شد و مورد پیگرد قرار گرفت و به ناچار نزد دایی های خویش، در تیره بنی خزاعه پناهنده شد.
گویا ازدواج دو فرزندش عتبه و معتب با دو دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله رقیه و ام کلثوم، در همین دوره بود؛ گرچه اقوال دیگری نیز در این باره وجود دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس