ابی شک

لغت نامه دهخدا

ابی شک. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) ( پدر خطا ) دختر زیبای شونمیة از طایفه ٔیساکار پرستار داود که پس از داود ادونیاه خواستار او شد و مرادش این بود که با ازدواج او سلطنت را نیزدارا شود و سلیمان او را بجزای کردار وی هلاک کرد.

فرهنگ فارسی

دختر زیبای شونمیه از طایفه یساکار

پیشنهاد کاربران

بپرس