اتفاقا

/~ettefAqan/

برابر پارسی: ناگهانی، بناگاه، یکباره | ( اتفاقاً ) وانگهی، همگی، ناگهان، با هم

معنی انگلیسی:
haply, accidentally, perchance

لغت نامه دهخدا

( اتفاقاً ) اتفاقاً. [ اِت ْ ت ِ قَن ْ ] ( ع ق ) قضا را. از قضا. بی انتظار. بی سابقه. غفلةً. ناگهانی. صدفةً. فجاءةً : وصیت کرد که بامدادان نخستین کسی که از دراین شهر درآید تاج شاهی بر سر وی نهند... اتفاقاً اولین کسی که درآمد گدائی بود. ( گلستان ). اتفاقاً در آن میان جوانی بود که میوه عنفوان شبابش نو رسیده. ( گلستان ). || بی خلاف. همداستان. || هیچ. || همگی. متحداً. جمعاً. همگان.

فرهنگ فارسی

۱ - قضارا از قضا بی انتظار بی سابقه غفله ناگهانی . ۲ - بی خلاف همداستان . ۳ - همگی متحدا همگان .
از قضا

فرهنگ معین

( اتفاقاً ) (اِ تِّ قَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) ۱ - دست برقضا، ناگهانی ، غیرمنتظره . ۲ - با هم ، با همراهی هم . ۳ - همگی ، متحداً.

فرهنگ عمید

۱. ازقضا.
۲. بی سابقه، ناگهانی.
۳. برای تٲکید نفی آورده می شود: اتفاقاً، این طور نیست.
۴. همگی، تماماً.

مترادف ها

peradventure (اسم)
شاید، اتفاقا

suddenly (قید)
ناگهان، غفلتا، یک بارهای، اتفاقا، سرزده، بطور غافلگیر

by the way (قید)
ضمنا، اتفاقا

perhaps (قید)
شاید، اتفاقا، گویا، ممکن است، توان بود

perchance (قید)
شاید، اتفاقا، ممکن است، توان بود

hit-or-miss (قید)
اتفاقا، تصادفا، برحسب تصادف

فارسی به عربی

ربما , صدفة

پیشنهاد کاربران

1 _ اتفاقا : برعکس :
مثال ، نه" اتفاقا" من نظره دیگه ای دارم : نه "برعکس نظره شما" من نظره دیگه ای دارم
2 _ اتفاقا : به همین صورت :
اره اتفاقا منم هم نظر با شما هستم :
بله "به همین صورت من هم" نظرم کاملا مثل شماست
...
[مشاهده متن کامل]

3 _ اتفاقا : کاملا یا دقیقا :
ما اتفاقا شبیه هم فکر میکنیم :
ما کاملا/دقیقا شبیه هم فکر میکنیم

as it happens
happen to be
احیاناً
این واژه عربی است و پارسی آن
�همچنین� است.
از قضا
بناگاه. [ ب ِ ] ( ق مرکب ) بغتةً. ( آنندراج ) . بناگه. ناگهان. ناگاه. ( فرهنگ فارسی معین ) . بناگاهان :
جام تجلیش که بناگاه میدهند
می دان یقین که بر دل آگاه میدهند.
اسیر لاهیجی ( از آنندراج ) .
رجوع به ناگاه شود.
ناگهان
اتفاقی
یک دفعه
ناگهان
از سرِ بخت، از بختِ خوب یا از بخت بد ( بسته به زمینه ی سخن ) و نیز �الله بختکی� ( به شوند پرکاربرد بودن آن در زبان کوچه و بازار )
در کنار برابرهای خوب یاد شده در بالا که هر یک در زمینه ای دیگر کاربرد می یابند.
یکهو ، اتفاق پیش بینی نشده
یکباره، ناگهان
اتفاقی این اتفاق افتاده

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس