اتوبوس

/~otobus/

برابر پارسی: گذربر، خودروی بزرگ

معنی انگلیسی:
jitney, bus, coach, omnibus

لغت نامه دهخدا

اتوبوس. [ اُ ت ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) اُمنیبوس. اُتومبیل.

فرهنگ فارسی

نوعی اتومبیل بااطاق بزرگ برای حمل ونقل مسافر
( اسم ) نوعی از اتوموبیل با اطاق دراز و صندلیهای متعدد که معمولا در شهر و بیرون از شهر برای رفت و آمد کسان بکار میرود . یا اتوبوس دو طبقه . اتوبوسی که بر روی طبق. اول آن طبق. دیگری قرار دادهاند و مسافراغن در هر دو اطاق زیر و بالای آن سوار میشوند . یا اتوبوس شهری . اتوبوسی که در شهر رفت و آمد میکند و مردم را از یک نقط. شهر به نقط. دیگر میبرد .

فرهنگ معین

( ~. ) [ فر. ] ( اِ. )نوعی اتومبیل با اتاق بزرگ و صندلی های متعدد که برای حمل و نقل مسافران خارج یا داخل شهرها به کار می رود.

فرهنگ عمید

نوعی اتومبیل با اتاق بزرگ و صندلی های متعدد که برای حمل ونقل مسافر میان شهرها یا خیابان های داخل شهر به کار می رود.

دانشنامه عمومی

اتوبوس، ( به فرانسوی: Autobus ) گونه ای وسیله نقلیه جاده ای است که برای جابجایی شمار بسیاری مسافر طراحی شده است. ظرفیت اتوبوس ها می تواند به ۳۰۰ مسافر نیز برسد. [ ۱] متداول ترین گونه آن اتوبوس صلب یک طبقه است، و در جایی که شمار مسافران بیشتر باشد از اتوبوس های دوطبقه یا اتوبوس های مفصلی استفاده می شود. در مسیرهایی که مسافران کمتر هستند از میدی بوس ها ( Midibus ) و مینی بوس ها استفاده می شود در حالی که از اتوبوس های برون شهری برای خدمات با مسافت بیشتر استفاده می شود. بسیاری از گونه های اتوبوس ها مانند اتوبوس های شهری و میان شهری از مسافران یک کرایه ثابت دریافت می کنند. گونه های دیگر، مانند اتوبوس های مدارس ابتدایی یا متوسطه یا اتوبوس های شاتل در پردیس دانشگاه ها، کرایه ای دریافت نمی کنند. در بسیاری از کشورها، رانندگان اتوبوس بنا به قانون به مجوز ویژه بالاتر و فراتر از گواهینامه رانندگی عادی نیاز دارند.
از اتوبوس ها ممکن است برای ترابری زمانبندی شده درون شهری، ترابری میان شهری زمان بندی شده، سرویس مدرسه، گردشگری یا کرایه دربست استفاده شود. اتوبوس های تبلیغاتی ممکن است برای کارزارهای سیاسی مورد استفاده قرار گیرند و دیگر موارد به طور خصوصی برای اهداف مختلفی از جمله وسایل نقلیه تور خواننده های پاپ و راک اداره می شوند.
از دهه ۱۸۲۰ از کالسکه ها و دلیجان هایی که توسط اسب کشیده می شدند و به دنبال آن در دهه ۱۸۳۰ از اتوبوس های بخار و در سال ۱۸۸۲ از اتوبوس های برقی ترولی استفاده شد. نخستین اتوبوس ها با موتور درون سوز در سال ۱۸۹۵ مورد استفاده قرار گرفتند. [ ۲] به تازگی، علاقه به اتوبوس های برقی هیبریدی، اتوبوس های سلول سوختی و اتوبوس های برقی و همچنین اتوبوس هایی که با گاز طبیعی فشرده ( CNG ) یا بیودیزل کار می کنند، افزایش یافته است. از سال ۲۰۱۰، با معرفی طرح های مشابه در کشورهای مختلف، صنعت اتوبوس سازی به طور فزاینده ای در حال گسترش و جهانی سازی است.
اتوبوس درون شهری
• اتوبوس برون شهری
• نمونه ای از یک اتوبوس بین شهری مسافرتی خصوصی. اتوبوس های مسافرتی Coach bus
• اتوبوس اکسپرس Express bus service برای تردد سریع بین دو ایستگاه کوتاه مثلاً در فرودگاه ها
• اتوبوس انتقالی Transit bus
• اتوبوس یک طبقه
اتوبوس دوطبقه
• اتوبوس دوطبقه کوتاه Lowbridge double - deck bus
عکس اتوبوسعکس اتوبوسعکس اتوبوسعکس اتوبوسعکس اتوبوسعکس اتوبوس

اتوبوس (فضانوردی). اتوبوس فضاپیما یا اتوبوس ماهواره ( انگلیسی: Satellite bus ) بخش اصلی بدنه و از اجزای ساختاری یک ماهواره یا یک فضاپیما است که بار مفید و کلیه ابزارهای علمی در آن نگهداری می شود.
ماهواره های با اتوبوس فضایی پیش ساخته نوع مقابل اتوبوس با ماهواره هایی هستند که یک جا طراحی و تولید ویژه شده برای یک مأموریت خاص هستند. این اتوبوس ها معمولاً مطابق با نیازهای مشتری سفارش می شوند، به عنوان مثال با حسگرها یا فرستنده های تخصصی ویژه، به منظور دستیابی به یک مأموریت خاص. [ ۱] [ ۲] [ ۳] [ ۴]
آنها معمولاً برای ماهواره های مدار زمین آهنگ ( ژئوسنکرون ) ، به ویژه ماهواره های ارتباطی استفاده می شوند، اما در فضاپیماهایی که مدارهای پایین تری را اشغال می کنند نیز استفاده می شوند، که گهگاه شامل مأموریت های مدار پایینی زمین نیز می شود.
عکس اتوبوس (فضانوردی)

اتوبوس (فیلم نامه). اتوبوس نام یک فیلم نامه به قلم محمود دولت آبادی می باشد. این اثر در سال ۱۳۶۰ نوشته و در سال ۱۳۷۲ منتشر شد.
• به گفته دولت آبادی  : سال ۵۹ بود که یک روز داریوش فرهنگ به اتفاق همسرش سوسن تسلیمی به خانه من آمدند. به توصیه بیضایی از من خواست فیلم نامه ای بر اساس طرحی که به بیان وی در گذشته به شکل واقعی رخ داده بود بنویسم. در دهات کرمان مردی روستایی اتوبوسی می خرد و یک دهاتی دیگر در رقابت با او اتوبوسی دیگر می خرد. بنا می شود این موضوع بشود دست مایه فیلم نامه ( اتوبوس ) که من آن را نوشتم. فیلم نامه را داریوش فرهنگ به مدیر شبکه دوم تلویزیون داد، آقای حسن جلایر، ایشان خواند و فیلم نامه را پسندید و حتی پیش پرداخت هم به من دادند، بعد فیلم نامه را به شبکه یک تلویزیون دادند، در آنجا بار دیگر با نام من مخالفت شد. این را داریوش فرهنگ تلفنی به من خبر داد. با این خبر گمان کردم این فیلم نامه هم می رود کنار ( گاواره بان ) و سربداران، اما چند ماه بعد مطلع شدم فیلمی با همین نام، ( اتوبوس ) ، در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده است که فیلمنامه نویس آن دیگری است! به آن فیلم چند جایزه سیمرغ دادند. اما من تا ۷۲ ساعت دچار سردرد بودم. [ ۱]
به گفته یدالله صمدی در برنامه تلویزیونی کافه فیلم به تاریخ ۱۳۹۶/۰۷/۲۷ ایشون بدون اطلاع از ماجرای کپی مشابه با فیلم نامه داریوش فرهنگ و محمود دولت آبادی اقدام به تولید و ساخت این فیلم کردند.
فیلمنامه ای همانند از بهرام بیضایی که در همین رابطه و با همین داستان نوشته شده پرونده ی قدیمی پیرآباد نام دارد که فیلم فصل پنجم را بر اساس او ساخته اند. [ ۲]
عکس اتوبوس (فیلم نامه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

coach (اسم)
کالسکه، اتوبوس، مربی، مربی ورزش، واگن راه اهن، خانه متحرک

bus (اسم)
اتوبوس، گذرگاه، مسیر عمومی

omnibus (اسم)
اتوبوس

فارسی به عربی

سلسلة الحلقات

پیشنهاد کاربران

گُذَربَر
به نظر بنده به گفته ی ایرزاد ، بَسرو خوبه
همه بر
🇮🇷 واژه ی برنهاده: گذربر 🇮🇷
از اونجایی که کلمه ( باس ) به معنی گذرگاه گحسوب میشه و کلمه ( اتو ) به معنی ماشین یا وسیله نقلیه محسوب میشه
پس پی می بریم که اتوباس یا همون اتوبوس به ماشینی گفته می شود که از گذرگاه های مشخصی عبور می کند بنابراین بهدرین معنی همان گذربَر محسوب میشه که توی خود آبادیس چنین نوشته
ترجمه فارسی به انکلیس با نوشتاری فارسی
گُزربَر= اتوبوس= همه بَر، زَمین پیما، زمین نورد، گیتی پیما ، گیتی نورد، مِه رو،
مَهین رو، مَهین بَر، بَسانه، کَلانه، مَهرو، بَسابَر، کَلانبَر، بَسرو، کَلان رو، گروه بر
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان ساختگی ) ) .
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی.
#آسانیک گری

بهترین گزینه به نظر من میتونه نفربر باشه
هم تلفظش آسان هم آوای خوبی دارد
اتوبوس = همه بَر
مینی بوس = همه بَرَک، همه بَرچِه
وَن = کاروانه ( کاروان ه )
این ها افزون بر پیشنهادهای خوب دیگران.
زبانِ پارسی به راستی توانمندی های بسیاری دارد.
دستتون درد نکنه مردم تا معنیشو بیابم
اُتوبوس
بَسابَر، کَلانبَر، بَسرو، کَلانرو، بَسانه، کَلانه، مَهرو،
مِهرو، مَهینرو، مَهینبَر، زَمین پیما، زمین نورد،
گیتی پیما ، گیتی نورد
کلان خودرو
در دروس هفتم تا نهم
اتوبوس =الحافلط
گروهبر
وسیله نقلیه جمعی
مینی بوس = گروهبر کوچک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس