احتضان

لغت نامه دهخدا

احتضان. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) در بر گرفتن. ( منتهی الارب ). در بغل گرفتن. در کنار گرفتن. ( غیاث ). || پروردن. دایگی کردن. ( منتهی الارب ). || بازداشتن. ( منتهی الارب ). || بازداشتن کسی را از حاجت وی. واداشتن از حاجت. || در زیر خود گرفتن مرغ ، خایه را. خوابیدن مرغ برای جوجه برآوردن.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - در کنار گرفتن . ۲ - در پناه گرفتن .

پیشنهاد کاربران

بپرس