احساسات


برابر پارسی: سُهش ها

معنی انگلیسی:
blood, feelings, passions, sensibility, sentiment, susceptibilities

فرهنگ فارسی

جمع : احساس

مترادف ها

emotions (اسم)
احساسات

sentimentality (اسم)
احساسات، پیروی از عواطف و احساسات، گرایش بسوی احساسات، حالت احساساتی

heartbeat (اسم)
جنبش، احساسات، ضربان قلب، تپش دل

فارسی به عربی

اثر علیه , عاطفة , نبض القلب

پیشنهاد کاربران

عواطف
امیال
تمایلات، انگیزه ها، رویکردها
جمع حس
به رفتار هایی که ما هنگام رویارویی با شرایط مختلف از خود بروز میدهیم احساسات میگویند.
حس های گوناگون، هیجانات، عواطف
احساسات
حس های گوناگون

احساسات ما مثل خوشحالی، ناراحتی، تشنگی، گشنگی، درد و غیره
احساسات

حس های مختلف
جمع احساس_حس

بپرس