احلب دیا

لغت نامه دهخدا

احلب دیا. [ اِ ل َ ] ( اِ ) در برهان قاطع آمده : به سریانی گیاهی است شیردار که در صحراها و بیشتر در کنار جویهاروید و رنگ ساق آن بسرخی مایل است و آن را بشیرازی «گاو نبطونک » خوانند و گویند اگر گاو قدری از آن بخورد بمیرد و گوسفند را مضرّتی نرساند. شیر آن قلع دندان میکند بی درد. اگر دو درم از شیر آن بکسی دهند البته بکشد. قوبا و جرب را نافع باشد - انتهی. در تحفه حکیم مؤمن آمده : احلب دیا بسریانی اسم شبرم است - انتهی. و آن را احلب دیای رومی نیز گویند. شیرواره. فلفل الخواص. فربیون ( دمشقی ). حب الملوک. قلقل الخواص.

فرهنگ فارسی

( اسم ) فرفیون .

فرهنگ عمید

= فرفیون

پیشنهاد کاربران

بپرس