احولی

لغت نامه دهخدا

احولی. [ اَ وَ] ( حامص ) حَوَل. کژچشمی. دوبینی. لوچی :
گر کسی گوید که همتای تو دیدم سیدی
هم ترا دیده بود و آن دیده دارد احولی.
زوزنی.

فرهنگ فارسی

لوچی

مترادف ها

squint (اسم)
خوی، لوچی، دوبینی، احولی، نگاه با چشم نیمباز

strabismus (اسم)
لوچی، دوبینی، احولی، چپ چشم بودن

پیشنهاد کاربران

بپرس