احیا

/~ehyA/

مترادف احیا: زنده سازی، تهجد، شب زنده داری، مساهرت

برابر پارسی: زندگان، زنده داری، زنده کردن، شب زنده داری، کاهش

معنی انگلیسی:
rebirth, regeneration, reanimation, rehabilitation, rejuvenation, resurgence, resurrection, revitalization, revival, vigil, pickup, restoring to life

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

احیا. [ اَح ْ ] ( ع ن تف ) بشرم تر.
- امثال :
احیا من بکر.
احیا من فتاة.
احیا من مخدرة.
احیا من هدی .
اخیلیة درباره توبة ابن الحمیر گوید:
فتی کان احیا من فتاة حییة
و اجراء من لیث بخفان خادر.
( مجمعالأمثال میدانی ).
|| نعت تفضیلی از حیوة. دراززندگی تر.
- امثال :
احیا من ضب ؛ والضب زعموا انه طویل العمر. ( مجمعالأمثال میدانی ).

فرهنگ فارسی

جمع : حی . ۱ - ( صفت اسم ) زندگان . ۲ - قبیله ها خاندانها .
بشرم تر

فرهنگ عمید

= حی
۱. رونق دادن.
۲. شب زنده داری کردن، شب را به عبادت گذراندن.
۳. (اسم ) در تشیع، هریک از شب های نوزدهم، بیست ویکم، و بیست وسوم ماه رمضان که در آن شب زنده داری و عبادت می کنند، شب قدر.
۴. (شیمی ) ترکیب شدن جسم با هیدروژن.
۵. (کشاورزی ) آباد کردن زمین کشاورزی.
۶. [قدیمی، مجاز] بهبود بخشیدن حال یا وضع کسی یا چیزی.
۷. [قدیمی] زنده کردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] اِحیا یا شب زنده داری (یعنی شب را به دعا و عبادت گذراندن) یکی از سنت های مهم در میان مسلمانان است.
به گفته اکثر مفسّران، از سوره مزمل به دست می آید که در ابتدای اسلام، شب زنده داری به قصد نماز شب حدود یک سال بر پیامبر(ص) واجب بوده و مسلمانان در کنار پیامبر، آن را به جای می آوردند. به نظر اغلب فقها و مفسران و طبق آیات یک تا سه همین سوره، پس از حدود یک سال خداوند در این حکم تخفیف قائل شد و تهجد جای آن را گرفت.
اِحیا در اصطلاح خاص، به معنای شب زنده داری و بیدار ماندن در شب های خاصی از سال است که مهم ترین آن ها، شب قدر (شب های نوزده، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان) است. همچنین در روایتی از امام علی (ع)، احیای چهار شب یعنی شبِ اولِ ماه رجب، شب نیمه شعبان، شب عید فطر و شب عید قربان توصیه شده است.

[ویکی الکتاب] معنی أَحْیَا: زنده کرد
معنی کِفَاتاً: جمع کننده - ظرفها (کلمه کفات و همچنین کلمه کفت به معنای جمع کردن و ضمیمه کردن است و درعبارت " أَلَمْ نَجْعَلِ ﭐلْأَرْضَ کِفَاتاً "میفرماید : مگر ما نبودیم که زمین را کفات کردیم ، یعنی چنان کردیم که همه بندگان را در خود جمع میکند ، چه مردهها را و چه ز...
ریشه کلمه:
حیی (۱۸۴ بار)

دانشنامه عمومی

احیا (آلبوم سلنا گومز). «احیا» ( به انگلیسی: Revival ) ششمین آلبوم از سلنا گومز است که در ۹ اکتبر ۲۰۱۵ توسط اینترسکوپ رکوردز و پالیدور رکوردز منتشر شد. در هفته اول این آلبوم با ۱۱۷ هزار فروش در جدول بیلبورد ۲۰۰ رتبه نخست را به دست آورد.
عکس احیا (آلبوم سلنا گومز)

احیا (فیلم). احیا ( به انگلیسی: The Revival ) یک فیلم درام عاشقانه آمریکایی به کارگردانی جنیفر گربر نوشته ساموئل برت ویلیامز و با بازی زاکاری بوث و دیوید کارل محصول سال ۲۰۱۷ است. [ ۱]
عکس احیا (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِحیا (resuscitation)
اقداماتی برای بازگرداندن افراد درحال مرگ به زندگی. مؤثرترین روش برای فوریت های مرگباری مثل برق گرفتگی، غرق شدگی یا سکتۀ قلبی، احیای دهان به دهاناست. نیروهای پزشکی و پیراپزشکی احیای قلبی ریویرا می آموزند. در این نوع احیا، برای شروع مجدد تنفس، ضربان قلب یا هردو، و تثبیت وضع بیمار از وسایل مخصوصی تا هنگام شروع درمان اصلی استفاده می کنند. میزان موفقیت احیای قلبی ریوی کمتر از ۳۰ درصد است.

احیا (شیمی). رجوع شود به:کاهش

مترادف ها

vivification (اسم)
زندگی، احیا، حیات بخشی

vigil (اسم)
بیخوابی، شب زنده داری، احیا، دعای شب

resurrection (اسم)
قیام، احیا، رستاخیز کردن، رستاخیز، قیام عیسی از مردگان

reclamation (اسم)
احیا، استرداد، احیا اراضی، اباد سازی

resuscitation (اسم)
احیا، بهوش اوری

reduction (اسم)
کاهش، اختصار، تبدیل، تقلیل، تنزیل، احیا، ساده سازی، احاله

revival (اسم)
تقویت، تجدید، تمدید، احیا، استقرار مجدد

reductional (صفت)
کاهش، اختصار، تبدیل، تقلیل، احیا، احاله

فارسی به عربی

احیاء , سحر

پیشنهاد کاربران

اِحیا، اِحیاء:
۱. پیشبرد، پیشرفت، شکوفایی، شکوفاسازی
۲. شب - زندەداری، شب را به نیایش گذراندن
٣. [شیمی] کاهش [=آمیخته شدنِ جِرم با هیدروژن]
۵. ( کشاورزی ) آبادسازیِ زمینِ کشاورزی
۶. بهبود، بهبودبخشی
۷. زندەگری، زندەسازی
تجدید، احیا : Revival
احیا کردن : Revive
زیواندن = احیا کردن
زیوانش = احیا
{زیویدن ریخت دیگری از زیستن است که در پارسی میانه به کار می رفته است. پس احیا که معنای زنده کردن می دهد، می شود زیواندن}
بن مایه: واژه نامه پارسی میانه و پارتی مانوی، دکتر دسموند دورکین
#پارسی دوست
روح پروردن. [ پ َرْ وَ دَ ] ( مص مرکب ) پروردن روح. زنده گردانیدن. حیات بخشیدن :
فراق روی تو آن روز نفس کشتن بود
نظر بروی تو امروز روح پروردن.
سعدی.
تجدید بنا
مقصود احیا زمین موات و مباح است و مقصود ان کارهایی است که در نظر عرف، آباد کردن محسوب میشود.
با دست اوردن
ٱحیا. زندگانی

هوالعلیم
اِحیا ehya : زنده نگه داشتن؛ جان داشتن
شب اِحیا : شب را زنده نگه داشتن ؛ شب زنده داری کردن
اَحیاahya : زندگان
مراسم شبهای قدر را ehya ( اِحیا ) میگویند. . .

اِحیا به معناى زنده کردن می باشد
اسم دخترمه
زنده کردن
از سر گیری
بسته به مورد: بازسازی یا زنده کردن
زنده گری
شب زنده داری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس