ادراک

/~edrAk/

مترادف ادراک: درایت، درک، دریافت، شعور، فهم، فهمیدن، وقوف، هوش، هوشمندی

برابر پارسی: پی بردن، دریافت، دریافت کردن، یابندگی | ( اِدراک ) یافتن، یافت، یابندگی، اندر یافتن

معنی انگلیسی:
apprehension, cognition, cognizance, comprehension, conception, grasp, grip, ken, knowledge, light, perception, realization, senses, view, world, feel, understandihb

لغت نامه دهخدا

ادراک. [ اِ ] ( ع مص ) دررسیدن به. دررسیدن کسی را.لحق. لحاق. الحاق. لِقاء. وصول : و کوشش اهل علم در ادراک سه مراد ستوده است ساختن توشه آخرت... ( کلیله و دمنه ) : والاّ نفاذ کار و ادراک مطلوب جزبعادت ذات و مساعدت بخت ملک نتواند بود. ( کلیله و دمنه ). تَحَتْرَشوا علیه و لم یدرکوه ؛ او را دنبال کردند لکن به وی نرسیدند. || بالغ گردیدن غلام. بالغ شدن کودک. فارسیدن کودک. ( زوزنی ). || پختن و رسی-ده شدن میوه. || برسیدن وقت چیزی و منتهی شدن. || فنا پذیرفتن. || ادراک ببصر؛ دیدن. ( زوزنی ): لاتدرکه الابصار. ( قرآن 103/6 ). || دریافت. و آن خاصه حیوان باشد چون حرکت ارادی. اندریافت. دریافتن. ( تاج المصادر بیهقی ). دریافتن اشیاء غیرمحسوس. ( غیاث اللغات ).فهم. تعقل. فهمیدن. بررسیدن. درک کردن :
خرد ز ادراک او حیران بمانده
دل و جان در رهش بی جان بمانده.
ناصرخسرو.
وهم از ادراک غایت آن قاصر باشد. ( کلیله و دمنه ). و هرگاه که در آن اشتباهی افتاد ادراک معانی ممکن نگردد. ( کلیله و دمنه ). کیفیت آن جز بمعاینه در ادراک نیاید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 412 ).
حس را حیوان مقرّ است ای رفیق
لیک ادراک دلیل آمد دقیق.
مولوی.
|| ادراک ، دریافتن و دررسیدن کودک به بلوغ و میوه به پختگی. و در اصطلاح متصوفه ادراک بر دو نوعست : اول ادراک بسیط و هو عبارة عن ادراک وجودالحق سبحانه معالذهول عن هذا الادراک و عن ان المدرک هو الوجود الحق سبحانه. و در ظهور حق سبحانه بحسب ادراک بسیط خفائی نیست زیرا که هرچه ادراک کنی اول هستی حق مدرک شود اگرچه از ادراک این ادراک غایب باشی از غایت ظهور، حق مخفی نماید. دوم ادراک مرکب و هو عبارة عن ادراک وجودالحق سبحانه معالشعور بهذا الادراک و بان المدرک هو الوجود الحق. و اما ادراک مرکب که محل فکر خطا و صواب راست و حکم ایمان و کفر راجع به اوست و تفاصیل میان ارباب معرفت بتفاوت مراتب است. ( مؤید الفضلاء ). و سید جرجانی در تعریفات آورده است که ادراک بر دو معنی است :
1 -حاصل شدن صورت چیزیست پیش نفس ناطقه.
2 - تمثیل و حاضر کردن حقیقت چیزی است در ذهن بدون حکم بر اثبات یا بر نفی آن. و آنرا تصورگویند و اگر حکم بیاورند تصدیق نامند - انتهی.
و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: در لغت لقاء و وصول است. و نزد حکما مرادف است مر علم را،بمعنی صورت حاصله از چیزی نزد عقل اعم از اینکه آن شی مجرد یا مادّی ، جزئی یا کلی ، حاضر یا غائب باشد.و اعم از آنکه آن چیز حاصل باشد در ذات مُدرک یا درآلت او. و ادراک به این معنی شامل چهار قسم است ، و آن عبارتست از: اِحساس ، تخیل ، توهم ، و تعقل. و برخی از حکما ادراک را به احساس فقط اختصاص داده اند. و درین حال اخص از علم باشد بمعنی مذکور و قسمتی از آن ،چنانچه در بحرالجواهر و شرح طوالع ذکر شده و نیز درشرح تجرید.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

درک کردن، دریافتن، دررسیدن، پی بردن، فهمیدن
۱ - ( مصدر ) در رسیدن به در رسیدن کسی را الحاق وصول . ۲ - رسیدن کودک به بلوغ و میوه و حاصل گیاه به پختگی . ۳ - ( مصدر ) در یافتن فهم کردن بر رسیدن درک کردن . ۴ - عملی که بواسطهئ قوای مدرکه انجام میگردد و آن عبارت است از حصول صور اشیائ نزد عقل یا نفس ناطقه و یا عبارت از حصول صور مدرکات است نزد مدرک .
تک دوزخ و نهایت تک هر چیزی

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) دریافتن ، فهمیدن .

فرهنگ عمید

۱. درک کردن، دریافتن، پی بردن، فهمیدن.
۲. (اسم ) قوۀ درک و فهم.
۳. [قدیمی] دستیابی به چیزی، رسیدن.
۴. [قدیمی] برداشت محصول.

فرهنگستان زبان و ادب

[روان شناسی] ← ادراک حسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَا أَدْرَاکَ: تونمی دانستی - تو چه می دانستی؟
معنی بَصِیرَةٌ: دارای رؤیت قلبی و ادراک باطنی
معنی مَا یُلَقَّاهَا: آن نمییابند (از لقاء و ملاقات به معنای روبرو شدن و برخورد دو چیز با یکدیگر است ، البته این کلمه در ادراک به حس و به چشم و بصیرت استعمال میشود ، ادراک به حس مانند : تمنون الموت من قبل ان تلقوه - آرزوی مرگ میکنید قبلا از آنکه آن را ملاقات نمایید ، و اد...
معنی لَاقِیهِ: آن را ملاقات کرد (ازلقاء و ملاقات به معنای روبرو شدن و برخورد دو چیز با یکدیگر است ، البته این کلمه در ادراک به حس و به چشم و بصیرت استعمال میشود ، ادراک به حس مانند : تمنون الموت من قبل ان تلقوه - آرزوی مرگ میکنید قبلا از آنکه آن را ملاقات نمایید ، ...
معنی بَصَائِرُ: وسایل بینایی و بصیرت (بصیرت :رؤیت قلبی و ادراک باطنی )
معنی مَا یُشْعِرُکُمْ: شما چه می دانید (از کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شـَعر گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهری را مشاعر ...
معنی مَا یَشْعُرُونَ: درک نمی کنند (از کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شـَعر گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهری را مشاعر میگ...
معنی لَا یُشْعِرَنَّ: باید که آگاه نشود(از کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شعر - به فتح شین گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهر...
معنی لَّا یَشْعُرُونَ: درک نمی کنند(کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شعر - به فتح شین گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهری را مشا...
معنی لَا تَشْعُرُونَ: درک نمی کنید(کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شعر - به فتح شین گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهری را مشا...
معنی صَعِقَ: مُرد(از صعقة است که به معنای مرگ و بیهوشی و از کار افتادن حواس و بطلان ادراک میباشد )
معنی صَعِقاً: بی هوش (صعقا از صعقة است که به معنای مرگ و بیهوشی و از کار افتادن حواس و بطلان ادراک میباشد )
معنی یُصْعَقُونَ: هلاک می شوند(از صعقة است که به معنای مرگ و بیهوشی و از کار افتادن حواس و بطلان ادراک میباشد )
معنی لِقَاءِ: دیدار(لقاء به معنای روبرو شدن و برخوردن دو چیز با یکدیگر است ، و گاهی هم با این کلمه تعبیر میشود از برخورد یکی با دیگری و گفته میشود فلانی را ملاقات کرد و یا ملاقات میکند ، البته این کلمه در ادراک به حس و به چشم و بصیرت استعمال میشود ، ادراک به حس ما...
ریشه کلمه:
دری (۲۹ بار)
ک (۱۴۷۸ بار)

[ویکی فقه] ادراک (ابهام زدایی). واژه ادراک ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • ادراک (صفات خدا)، یکی از صفات خداوند و به معنای آگاهی و احاطه الهی نسبت به همه موجودات• ادراک (فقه)، استعمال شده در دو معنای رسیدن به چیزی و رسیدن چیزی و دارای کاربرد در فقه• ادراک (منطق)، به معنای علم و آگاهی یافتن و دارای کاربرد در منطق
...

[ویکی فقه] ادراک (روان شناسی). مفهوم ادراک دارای ابعاد و معانی وسیعی است. به همین دلیل ارایه تعریفی جامع و کامل از آن، کار چندان آسانی نیست و تعریفی که به دست می آید چندان بی اشکال نیست.ادراک در روان شناسی امروز به معنای فرایند ذهنی یا روانی است که گزینش و سازمان دهی اطلاعات حسی و نهایتا معنی بخشی به آن ها را به گونه ای فعال به عهده دارد. به عبارت دیگر، پدیده ادراک فرایندی ذهنی است که در طی آن تجارب حسی، معنی دار می شود و از این طریق انسان روابط امور و معانی اشیا را درمی یابد.این عمل به اندازه ای سریع در ذهن آدمی صورت می گیرد که همزمان با احساس به نظر می رسد. در این عمل، تجارب حسی، مفاهیم و تصورات ناشی از آن، انگیزه فرد و موقعیتی که در آن ادراک صورت می گیرد دخالت می کنند.
از زاویه زیست شناختی، ادراک را می توان به عنوان آن دسته از تجارب ذهنی از اشیا یا حوادثی در نظر گرفت که معمولا ناشی از تحریک گیرنده های حسی بدن است. این تحریک ها (به وسیله یکسری مکانیزم های خاص گیرنده ها) به صورت فعالیت نورونی تبدیل شده یا رمزگذاری می شوند و سپس به نواحی مرکزی تر از نظام عصبی فرستاده می شوند تا در آن جا پردازش های نورونی بیشتری روی آن ها انجام گیرد.این مرحله آخرین مرحله از پردازش نورونی در مغز است که پایه گذار یا باعث تجارب ادراکی ماست. به دلیل ارتباط تنگاتنگ ادراک با نظام عصبی، گاهی اوقات ممکن است یکسری تجارب ادراک مانند، بدون وجود تحریک خارجی رخ دهند، همانند چیزی که در خواب دیدن اتفاق می افتد.
Roch، I. An introduction to perception، New York: Macmillan. ۱۹۷۵. pp ۲۵.
برخلاف احساس، که کاملا تابعی از یک محرک است، ادراک به عوامل بسیار زیادی وابسته است. عوامل زیادی همچون سن، جنسیت، هیجان ها، یادگیری های قبلی، انتظارات، حالات انگیزشی، حالات مختلف عاطفی، اتخاذ تصمیم و اراده فرد و... بر ادراک تاثیر می گذارند.بنابراین ادراک را نمی توان فقط به عنوان پاسخی کاملا مشخص، منتج از محرکی خاص در نظر گرفت، زیرا فرد ادراک کننده، تنها استنتاج ذهنی نمی کند و با توجهی خاص و فعالیتی کلی تصمیم می گیرد. در این تصمیم گیری، فرایندهای شناختی از قبیل حافظه و تفکر نیز نقش تعیین کننده ای دارند. از میان عواملی که بر ادراک اثر دارند برای نمونه به اثر سائق های فیزیولوژیک و اثر زبان و ترکیبات لفظی اشاره می کنیم. هنگامی که فردی گرسنه از جلوی یک کتاب فروشی عبور می کند و تابلو آن را به اشتباه "کباب فروشی" می خواند، اثر نیازهای او بر چگونگی ادراک کاملا پدیدار است. به عبارت دیگر، سائق گرسنگی بر تفسیر یک محرک ثابت اثر گذاشته و باعث شده است اشتباه ادراک شود، در حالی که همان محرک اگر در شرایطی غیر از گرسنگی به آن فرد ارایه می شد این اشتباه رخ نمی داد.درباره اثر زبان بر ادراک، غالبا مشاهدات مارگارت مید (Margaret Mid) را در میان سرخ پوستان امریکایی نقل می کنند. برای این سرخ پوستان، رنگ هایی مانند زرد، سبز زیتونی، آبی نفتی، خاکستری روشن و... که برای ما کاملا متمایز از یکدیگرند و برای هر یک نام مخصوصی داریم، تقریبا در یک زمینه رنگی قرار می گیرند. به طور کلی در اجتماعاتی که در زبان گفتاری خود برای نامیدن انواع رنگ ها کلام خاصی ندارند، تقریبا رنگ ها به دو دسته بزرگ تیره و روشن تقسیم می شوند و در نتیجه، ادراک کلامی آن ها متفاوت می شود.
اتکینسون و همکاران، زمینه روان شناسی هیلگارد، براهنی و همکاران، تهران، رشد، ۱۳۸۱، چاپ شانزدهم، ص۲۸۹.
از انواع پدیده های ادراکی می توان به ادراک فضا، فاصله و عمق، ادراک حرکت، ادراک زمان و... اشاره کرد. اما یکی از بحث های مهمی که در حوزه ادراک مطرح است این است که، آیا ادراک ویژگی ها مثل شکل و عمق یا رسیدن به ادراک واقعی، به صورت درون زاد (Innate) تعیین شده است یا بر پایه تجارب قبلی قرار دارد. فرض اول یعنی این که ادراک، ناشی از تطابق تکاملی (Evolutionary Adaptation) است و از این رو از زمان تولد یا از زمانی که رسش نورونی لازم اتفاق افتاده است وجود دارد. اما فرض دوم یعنی این که، ادراک هر چیزی نتیجه پایانی قرار گرفتن در معرض الگوها یا شرایط مرتبط خاصی است، یعنی نوعی فرایند یادگیری. علیرغم ده ها سال بحث در مورد این مساله و تلاش های پژوهشی قابل ملاحظه، هنوز هم هیچ جواب قطعی برای آن وجود ندارد. امروزه واضح به نظر می رسد که بعضی از انواع ادراک ها درون زاد هستند، اما از طرف دیگر هم به همان اندازه واضح است که تجربه قبلی نیز عامل تعیین کننده ای است.
Roch، I. An introduction to perception، New York: Macmillan. ۱۹۷۵. pp ۲۵.
...

[ویکی فقه] ادراک (صفات خدا). یکی از صفات خداوند و به معنای آگاهی و احاطه الهی نسبت به همه موجودات، ادراک الهی است.
بحث ادراک الهی از قرون اولیه اسلامی مطرح بود، زیرا در آیه شریفه: (لا تدرکه الأبصار وهو یدرک الأبصار) از ادراک الهی سخن به میان آمده و در تفسیر این آیه نیز دست کم از زمان صحابه بحث ادراک الهی مطرح بوده است؛ چنان که در روایت هایی که از حضرت علی (علیه السلام) و برخی دیگر از صحابه می خوانیم از ادراک الهی و کیفیت ادراک سخن به میان آمده است.

ادراک در لغت
ادراک در لغت به معنای دریافتن، فهمیدن و رسیدن می باشد؛ چنان که «ادرک الشیء» یعنی وقت آن رسید و «ادرک الولد» یعنی فرزند بالغ شد و «ادرک المسئلة» یعنی مسئله را فهمید.
در بسیاری از موارد، ادراک مترادف با علم، معرفت، رؤیت، لحوق و... به کار می رود و به نظر برخی از محققان، الفاظی که در انواع ادراک در قرآن کریم به کار رفته به ۲۰ لفظ می رسد که ظن، حسبان، شعور، ذکر، عرفان، فهم، فقه، درایت، یقین، فکر، رأی، زعم، حفظ، حکمت، خبره، شهادت و عقل از جمله آنان است.

اختلاف فلاسفه در تعریف ادراک
فلاسفه در تعریف ادراک اختلاف نظر دارند؛ عده ای آن را به معنای لقا و وصول دانسته و معتقدند: قوه عاقله هرگاه به ماهیت معقول واصل شود و معقولات برای قوه عاقله حاصل شود، این امر ادراک قوه عاقله است.
برخی نیز گفته اند: تصور نفس مدرِک به صورت مدرَک را ادراک گویند،
چنان که تعریف ابن سینا و برخی دیگر از فلاسفه چنین است: ادراک، گرفتن صورت مدرَک به نحوی از انحا است و در ادراک پدیده های مادی، همین که مدرِک صورت مدَرک را از ماده تجرید کند ادارک حاصل می شود. از آن جا که ادراک در غالب موارد با اندام های حسی بینایی، چشایی، بویایی، شنوایی و لامسه می باشد بسیاری از متکلمان تنها از ادراک امور حسی سخن گفته اند.

← جمع قوشجی در تعریف ادراک
...

[ویکی فقه] ادراک (فقه). ادراک در دو معنای رسیدن به چیزی و رسیدن چیزی به کار رفته است. از آن به مناسبت در باب های طهارت، صلات، زکات، حج، مزارعه و صید و ذباحه سخن رفته است.
ادراک به معنای نخست شامل موارد زیر است:

← ادراک وقت
ادراک به معنای دوم با اضافه به ثمره به معنای رسیدن محصول به کار رفته است.

← زکات کشاورزی در چند محل دور از هم
۱. ↑ جواهر الکلام ج۵، ص۹۲.
...

[ویکی فقه] ادراک (منطق). ادراک ، در منطق عبارت است از مطلق علم و آگاهی.
ادراک ، در منطق عبارت است اندر یافتن و علم و آگاهی یافتن، مطلق علم و آگاهی خواه تصور خواه تصدیق، خواه حسّی خواه عقلی، خواه حصولی خواه حضوری. «هر علمی و ادراکی که باشد چون آن را اعتبار کنند از دو حال خالی نباشد: یا مجرّد یابند از حکم چه به اثبات و چه به نفی، و آن را تصور خوانند، یا مقارن حکم یابند به اثبات یا نفی و آن را تصدیق خوانند».
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳.
۱. ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳.
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۹.
...

دانشنامه عمومی

ادراک یا دریافتن[ ۱] ( به انگلیسی: Perception ) فرایند آگاهی یافتن از اطلاعات ( داده های ) حسی و شناخت آن ها. [ ۲] همچنین، ادراک، فرایندی است که هر کسی، با آن، پنداشت ها و برداشت هایی را که از پیرامون خود دارد، دسته بندی و شناسایی می کند و بدین روش، به آنها، معنی می دهد؛ ولی، ادراک می تواند از رویدادهای دیدنی بسیار جدا و دور باشد. در بیشتر نمونه ها، مردم از یک چیز، برداشت های گوناگونی دارند. می توان گفت که رفتار مردم، به روش ادراک، پنداشت یا برداشت آن ها ( و نه رویداد ) بستگی دارد. ادراک یعنی فراگرد دریافت تغیر و تفسیر محرک های طبیعی
برای شکل دادن و گاهی، ارائه تعریف از ادراک، عوامل متعددی دست اندر کار هستند. این عوامل، می توانند که در:
• شخص ادراک کننده
• موضوع مورد ادراک
• محتوای موقعیت مورد بحث
وجود داشته باشند.
برخی از ویژگی های شخصی، مانند نگرش، انگیزش، علاقه، تجربه گذشته و انتظارهای شخص، بر نوع پنداشت یا ادراک او اثر می گذارند. [ ۳]
احساس، را انتقال پیام عصبی به طرف کورتکس حسی، می نامیم. اما، ادراک، از ترکیب اطلاعات حسی با مکانیزم تفکر به وجود می آید. اگر اطلاعات حسی، به طور مستقیم، به عضلات و غدد منتقل شود، رفتار فرد، مبتنی بر حس خواهد بود که ادراک محسوب نمی شود. اما، اگر اطلاعات حسی، به مراکز عالی قشر مغز ( کورتکس ) انتقال یابد، ادراک به وجود می آید و رفتار فرد، تحت حاکمیت اطلاعات حسی و فرایندهای قشر خارجی مغز قرار می گیرد.
احساس و ادراک، از دیدگاه فیزیولوژیک، دو فرایند متفاوت هستند. یک تحرک حسی معین، می تواند که ادراک های کاملاً متفاوتی تولید کند و تحریک های حسی متفاوت، می توانند که به ادراک واحدی منجر شوند. کلیه اطلاعات فیزیولوژیک، نشان می دهد که یک تحرک معین همیشه فعالیت معینی در کورتکس حسی تولید می کند، اما واقعیت ها به طور آشکار، نشان می دهند که همان تحریک الزاماً ادراک معین به دنبال نمی آورد به عبارت دیگر یک تحریک معین می تواند ادراک های متفاوت ایجاد کند. [ ۴]
آگاهی از معنا و اهمیت محرکی حسی، به ویژه که توسط تجربیات، دانش، افکار و هیجانات فرد، تعدیل می شود. [ ۵]
ملاصدرا، فیلسوف ایرانی سده ۱۱ هجری، قاعده «اتحاد عقل و عاقل و معقول» را طرح کرده است. وی معتقد است در تکوین ادراک، قوه شناخت و شخص ادراک کننده ( مدرِک ) و موضوع ادراک شونده ( مدرَک ) ، سه چیز مستقل از یک دیگر نیستند. در هر عمل شناخت، وجودی پدید می آید که در همان حال که نوعی وجود شیء ادراک شونده است در ظرف ادراک، نوعی وجود برای نفس ادراک کننده هم هست. نفس ادراک کننده این وجود را، که فعل خویش است، به وسیله قوّه فاعله ادراکی خویش آفریده است. این قوّه ادراکی، در حقیقت، خود نفس در مرتبه فعل و تأثیر است. [ ۶]
عکس ادراک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِدراک
(در لغت به معنی دریافتن و رسیدن) در اصطلاح فلسفه، وصول عاقل به ماهیت معقول. بحث ادراک از مهم ترین مباحث فلسفی قدیم و رکن اساسی فلسفه های معاصر است. در فلسفۀ گذشته چون نفس انسانی دارای چهار قوۀ عاقله، متخیله، متوهمه، و حسیه دانسته می شد، ادراک در همین چهار مرتبه اعتبار می شد. در ادراک حسی، ماهیت امر خارجی، با حفظ محاذات و نسبت خارجی، با وجود ذهنی آن در نزد ادراک کننده اعتبار می گردد و در ادراک خیالی بدون محاذات و نسبت خارجی. در ادراک وهمی، معنی برگرفته از ادراک حسی به نحو جزئی در نزد نفس اعتبار می گردد و در ادراک عقلی همین معنی به نحو کلی ملاحظه می شود. در این میان نکتۀ قابل تأمل آن است که آیا در حصول صورت ادراکی، صرفاً مُدرِک (عاقل) با مُدرَک (معقول) نسبتی اضافی می یابد و یا کیفیتی به مدرِک افزون می شود و یا مُدرَک در نزد مُدرِک حضور می یابد. ملاصدرا، به خلاف رأی متکلمان و بیشتر فلاسفه معتقد است که بنابر اتحاد عقل و عاقل و معقول، معقول بالذات در نزد عاقل حاضر می شود و این حضور حتی در ادراک حسی، در گرو واهب الصور است که صورتی مطابق با معلوم خارجی بر اساس شرایط و مُعدّات ایجاد می کند.

مترادف ها

understanding (اسم)
توافق، فهم، هوش، خرد، ادراک، تظر

impression (اسم)
تاثیر، اثر، گمان، خیال، احساس، عقیده، ادراک، چاپ، خاطر، خاطره، نشان گذاری، جای مهر

notion (اسم)
اندیشه، خیال، عقیده، ادراک، مفهوم، فکر، تصور، خاطر، خاطره، نظریه، پندار

perception (اسم)
اگاهی، درک، احساس، ادراک، دریافت، مشاهده، مشاهده قوه ادراک

realization (اسم)
درک، فهم، ادراک، تحقق، تفهیم

conception (اسم)
فهم، عقیده، ادراک، تصور، حاملگی، لقاح تخم و شروع رشد جنین

uptake (اسم)
درک، فهم، دودکش، ادراک، بالاگیری، بلند سازی

scent (اسم)
عطر، رایحه، بو، خوشبویی، ادراک، رد پا، پی

cognition (اسم)
معرفت، شناخت، ادراک

headpiece (اسم)
سر، سرصفحه، هوش، کلاه، ادراک، سرلوحه، ادم باهوش، هر التی که روی سر قرار میگیرد

savvy (اسم)
ادراک

cognizance (اسم)
اگاهی، ادراک، شناسایی، تصدیق ضمنی

conceptualization (اسم)
ادراک، تصور

hindsight (اسم)
ادراک

mother wit (اسم)
هوش، ادراک، شعور

sentience (اسم)
درک، ادراک، دریافت، حساسیت جسمانی، زندگی فکری، مبنای حس و حساسیت

notional (صفت)
اندیشه، ادراک، تصور، نظریه

فارسی به عربی

ادراک , انطباع , رائحة , فحم , فکرة , مفهوم

پیشنهاد کاربران

شَمّ
اندریافت
🇮🇷 همتای پارسی: پِیبُرد 🇮🇷
پیبرد
ادراک؛برداشت حافظه از هر چیزی با توجه به آنچه قبلا در ذهن او نقش بسته و آنچه که از طریق ژنتیک انتقال یافته است.
در پارسی میانه �ماریشن� می گفتند که امروزه نیز می توان مارِش را بکاربرد که از کارواژه ماردن به چَم احساس مردن و سهیدن است.
دریافت
حس
قوه ای که داده ها را در ذهن به یک تصویر، تبدیل میکند.
این داده ها از طریق هواس وارد ذهن میشود و میتواند پیرامون ما و خارج از بدن ما باشد.
بطور خلاصه، فرایند پیچیده آگاهی یافتن از اطلاعات حسی و فهم آن ها را ادراک Perception می نامند. [۱] همچنین، ادراک، فرآیندی است که افراد، به وسیله آن، پنداشتها و برداشتهایی را که از محیط خود دارند، تنظیم و تفسیر می کنند و بدین وسیله، به آنها، معنی می دهند. ولی، ادراک می تواند که با واقعیت عینی، بسیار متفاوت باشد. غالباً، افراد از امری واحد، برداشتهای متفاوتی دارند. می توان گفت که رفتار مردم، به نوع ادراک، پنداشت یا برداشت آنها ( و نه واقعیت ) بستگی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

محتویات [نمایش]
عوامل موثر بر ادراک [ویرایش]
برای شکل دادن و گاهی، ارائه تعریف از ادراک، عوامل متعددی دست اندر کار هستند. این عوامل، می توانند که در:
شخص ادراک کننده
موضوع مورد ادراک
محتوای موقعیت مورد بحث
وجود داشته باشند.
برخی از ویژگی های شخصی، مانند نگرش، انگیزش، علاقه، تجربه گذشته و انتظارهای شخص، بر نوع پنداشت یا ادراک او اثر می گذارند. [۲]
تفاوت احساس و ادراک [ویرایش]
احساس، را انتقال پیام عصبی به طرف کورتکس حسی، می نامیم. اما، ادراک، از ترکیب اطلاعات حسی با مکانیزم تفکر بوجود می آید. اگر اطلاعات حسی، بطور مستقیم، به عضلات و غدد منتقل شود، رفتار فرد، مبتنی بر حس خواهد بود که ادراک محسوب نمی شود. اما، اگر اطلاعات حسی، به مراکز عالی قشر مغز ( کورتکس ) انتقال یابد، ادراک بوجود می آید و رفتار فرد، تحت حاکمیت اطلاعات حسی و فرآیندهای قشر خارجی مغز قرار می گیرد.
احساس و ادراک، از دیدگاه فیزیولوژیک، دو فرایند متفاوت هستند. یک تحرک حسی معین، می تواند که ادراک های کاملا متفاوتی تولید کند و تحریک های حسی متفاوت، می توانند که به ادراک واحدی منجر شوند. کلیه اطلاعات فیزیولوژیک، نشان می دهد که یک تحرک معین همیشه فعالیت معینی در کورتکس حسی تولید می کند، اما واقعیت ها به طور آشکار، نشان می دهند که همان تحریک الزاما ادراک معین به دنبال نمی آورد به عبارت دیگر یک تحریک معین می تواند ادراک های متفاوت ایجاد کند. [۳]
اندریافت [ویرایش]
آگاهی از معنا و اهمیت محرکی حسی، به ویژه که توسط تجربیات، دانش، افکار و هیجانات فرد، تعدیل می شود. [۴]
پانویس [ویرایش]
↑ Wikipedia contributors, "Perception, " Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en. wikipedia. org/w/index. php?title=Perception&oldid=212447812
↑ استیفن پی. رابینز. رفتار سازمانی، چاپ دوازدهم. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۶، مترجمان: دکتر علی پارسائیان و دکتر سید محمد اعرابی، جلد نخست ( فرد ) .
↑ دانشنامه رشدادراک
↑ کاپلان و سادوک، خلاصه روانپزشکی، جلد اول، ترجمه دکتر فرزین رضاعی، ص ۳۴۹
جستارهای وابسته [ویرایش]
رفتار
توهم
واقعیت
شناخت
احساس
پیوند به بیرون [ویرایش]
ادراک، دانشنامه رشد
ادراک در کوزه، نوشته غلامرضا رشیدی
در ویکی انبار پرونده هایی دربارهٔ ادراک موجود است.
رده های صفحه: ارزیابی عصبی فرایندهای ذهنی ادراکس رچشمه های دانش روان شناسی آزمایشی مفهوم ها در متافیزیک مفهوم ها در شناخت شناسی دیدگاه های زیبایی شناسی مسئله های حل نشده در عصب شناسی
از ویکی پدیا
قس
الإدراک أو بشکل أکثر تحدیدا الإدراک الحسی Perception مصطلح یطلق على العملیة العقلیة التی نعرف بواسطتها العالم الخارجی الذی ندرکه وذلک عن طریق المثیرات الحسیة المختلفة ولا یقتصر الإدراک على مجرد إدراک الخصائص الطبیعة للأشیاء المدرکة ولکن یشمل إدراک المعنى والرموز التی لها دلالة بالنسبة للمثیرات الحسیة. فعملیة تلقی، وتفسیر واختیار وتنظیم المعلومات الحسیة هی ما ندعوه بالإدراک الحسی أو التحسس فی علم النفس وعلوم الاستعراف.
یدرس الإدراک الحسی بطرق تتراوح من البیولوجیة إلى النفسانیة وحتى الطرق التجریدیة مثل التجارب الفکریة thought - experiment لفلسفة العقل.
[عدل]شروط حدوث الإدراک
یشترط لحدوث الإدراک عدة عوامل أساسیة :
1ـ وجود المثیر.
2ـ الإحساس بالمثیر :أی أن یشعر الفرد بآثار المثیر وبذلک یکشف الإحساس عن وجود المثیر.
3ـ التعرف على المثیر ـ إدراکه ـ أی أن یکون المثیر له معنى معین.
4ـ الاستجابة: وتکون استجابة الفرد من خلال خبراته الإدراکیة السابقة وما مر به من تجارب فیعرف خواص المثیر وما یرمز له ذلک المثیر.
فمن سمع صوت جهاز الإنذار وخبر أنه دلیل للخطر استجاب وفق خبرته بأنه خطر فقد یهرب أو یختبأ. أی ان تعاقب العملیات یکون : ( المثیر. . . . . . . . الإحساس. . . . . . . . . . التعرف. . . . . . . . . . . اختیار الاستجابة. ) والإدراک یحتاج لذاکرة فظهور مثیر قد مررنا به یسترجع معلومات قد أدرکناها سابقاً.
[عدل]الإدراک الحسی والواقع
العدید من علماء النفس الاستعرافیین یصرحون أننا کبشر، عندما نتجول فی العالم المحیط بنا، إنما نبنی نموذجنا الخاص لکیفیة سیر هذا العالم. نحن نحس بعالمنا الموضوعی الحقیقی، لکن إحساساتنا یتم إسقاطها ( تحویلها ) إلى مدرَکات مؤقتة احتیاطیة provisional، کما نکون العدید من الفرضیات العلمیة المؤقتة لحین إثباتها أو دحضها.
عندما نستقبل معلومات حسیة جدیدة، تتغیر مدرکاتنا وفقا لها. أبراهام بایز کان یؤکد دوما على هذه الطبیعة اللدنة للخیال الإنسانی. فی حالة الإدراک الحسی یمکن لبعض الناس أن یروا حقیقة التغیر فی المدرک البصری بما یمکن أن نسمیه عیون عقلیة. لکن الأشخاص الآخرین الذین لا یتمتعون بتفکیر صوری لا یمکنهم أن یحسوا perceive حقیقةً بتغیر الشکل المرافق لتغیر عالمهم. أحد أمثلة هذه الحالة هی الصور الملتبسة ambiguous image التی تملک أکثر من تفسیر على المستوى الإدراکی.
فی هذه الحالة نملک جسما واحدا یمکن ان ینتج أکثر من مدرک واحد، بالتالی یمکن ان نجد أن جسما ما یمکن ألا ینتج أی مدرک على الإطلاق : إذا کان المدرک غیر موجود أساسا ضمن خبرة الشخص، وعندئذ یمکن للشخص ألا یدرکه إطلاقا.
هذه الطبیعة ال . . .

بپرس