ارتداد

/~ertedAd/

مترادف ارتداد: الحاد، بیدینی، رفض، کفر، مرتدشدن

برابر پارسی: گم راهی، ازدین برگشتن

معنی انگلیسی:
apostasy, bolt, heresy, heterodoxy, lapse

لغت نامه دهخدا

ارتداد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) رد شدن. ( غیاث اللغات ). || برگشتن از دین و جز آن. ( منتهی الارب ). از مسلمانی برگشتن و جز آن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). مرتدی. قهقری. برگشتن از دینی یا دین آوری. رِدّه. از اسلام برگشتن. ( غیاث ). از مذهب اسلام خارج شدن. رجوع به بازگشت و کفر شود.

فرهنگ فارسی

رد شدن، برگشتن، ازدین برگشتن، مرتدشدن
( مصدر ) رد شدن بر گشتن از دین و جز آن از اسم بر گشتن کافر شدن مرتد شدن . توضیح خروجی از دین اسم کفر بعد از اسم باین طریق که یکی از ضروریات دینی را منکر گردد و یا بطور کلی از دین خارج شود و آن دو قسم است : ۱ - ملی . ۲ - فطری . و مجازات مرتکب آن بسیار شدید است .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) از دین برگشتن ، کافر شدن .

فرهنگ عمید

رد کردن حداقل یکی از اصول دین، از دین برگشتن، مرتد شدن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] اِرْتِدادْ، به معنای کافر شدن پس از مسلمانی است. مُرتَد بر دو نوع «مِلّی» و «فِطری» است که هر یک، احکام شرعی مختص به خود را دارد. بنابر رأی مشهور فقیهان، مرتد فطری در صورت احرازِ ارتدادش کشته می شود و همسرش از او جدا می شود. اما به مرتد ملی، سه روز فرصت توبه و بازگشت به دین داده می شود. مرتد اگر زن باشد، چه ملی و چه فطری تا زمانی که توبه نکند، زندانی می شود. مهم ترین حکمتی که برای حکم ارتداد بیان شده، مصونیت جامعه اسلامی و مسلمانانی است که قدرت تفکر و تشخیص نظر درست از نادرست را ندارند.
به مسلمانی که از آیین اسلام خارج شده و کُفر را برگزیده است، «مرتدّ» گفته می شود. واژۀ ارتداد ریشۀ قرآنی دارد. در فقه بحث ارتداد در باب حدود می آید و از آن به مناسبت در باب هایی مانند طهارت، صلاة، زکات، صوم، حج، تجارت، نکاح و ارث سخن گفته اند. برخی نیز در باب مستقلی تحت عنوان «کتاب مرتدّ»، از آن بحث کرده اند.
مرتدّ دو گونه است و هر یک احکام مختص به خود را دارد.

[ویکی اهل البیت] در لغت به معنای رجوع و بازگشتن است و اسم مصدر آن، «رِدّة» است به معنای بازگشتن به همان راه که آدمی از آن آمده است. کلمه «ردّة» تنها برای کافران کاربرد دارد؛ امّا معنای «ارتداد» عام است و برای غیر کفر نیز بکار می رود. اگر کسی که مسلمان است، از دین اسلام بیرون رود. او را در اصطلاح دینی «مرتد» گویند.
قرآن کریم در آیاتی پرشمار از ارتداد سخن گفته است. در روایات بزرگان معصوم علیهم السلام نیز فراوان از ارتداد یاد شده است. در روایتی، از امام باقر علیه السلام می پرسند که مرتد کیست.
می فرماید: «کسی است که از اسلام روی گردانَد و به آنچه بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است، کفر ورزد».
متکلمان و فقیهان مسلمان و به ویژه شیعه درباره ارتداد، مفصل بحث کرده و تعاریف متعددی از آن به دست داده اند. از آن جمله است: حقیقت ارتداد، کفر پس از ایمان است. همچنین: ارتداد عبارت از کافر شدن است پس از آن که آدمی اسلام آوَرَد و به این حاصل می شود که اقرار کند: من از دین اسلام بیرون آمدم. نیز در تعریف دیگر آمده است:
ارتداد، کفرِ پس از ایمان است؛ خواه کسی در اصل مسلمان بوده و کافر شده یا در اصل کافر بوده و مسلمان شده و آنگاه از اسلام بیرون آمده است.
آنچه موجب ارتداد می شود نیز در منابع فقهی محل بحث است و کارهایی مایه ارتداد شمرده شده اند. از آن جمله است: انکار ضروری دین؛ چیزی را که از دین نیست جزء دین شمردن؛ کفر ورزیدن به خدا یا رسول؛ انجام کاری که حاکی از بی ایمانی است مانند سجده بر بت یا توهین به مقدسات اسلامی.
گونه های ارتداد: نظریّه مشهور شیعه این است که ارتداد بر دو گونه است: فطری و ملّی.

[ویکی حج] ارتداد، گرویدن به کفر پس از مسلمانی. ارتداد از سبب های باطل شدن احرام حج و عُمره است. در فقه از دو گونه مُرتَدّ نام برده می شود: مرتد فطری یعنی کسی که از پدر و مادر مسلمان به دنیا آمده و سپس کافر شده است. مرتد ملی یعنی کسی که ابتدا کافر بوده، بعد مسلمان شده و سپس به کفر برگشته است.
در فقه اسلامی مجازات ارتداد، مرگ است. همچنین در صورتی که مرتد ازدواج کرده باشد، پیوند زناشویی میان او و همسرش برداشته می شود. فتوای بیشتر فقیهان امامی این است که مرتد ملی اگر توبه کند، مجازات نمی شود و اگر توبه در زمان عِدّه باشد، پیوند زناشویی دوباره برقرار می شود؛ اما مرتد فطری در صورت توبه هم کشته می شود. بیشتر فقهاء اهل سنت چنین تفکیکی را میان مرتد ملی و فطری قائل نیستند و توبه مرتد را در هر صورت می پذیرند. به عقیده فقیهان شیعه اگر زن مرتد شود، کشته نمی شود و تنها زندانی می گردد؛ اما طبق دیدگاه مشهور فقیهان اهل سنت، در این زمینه تفاوتی میان مرد و زن نیست.
انکار اسلام، انکار یکی از اصول دین، انکار ضروریات دین، دشنام دادن به خدا و تمسخر او یا پیامبران یا امامان و یا ملائکه، سجده کردن به بت، هتک حرمت قرآن ازجمله عواملی است که به گفته فقیهان ارتداد را موجب می شود. فقیهان درخصوص برخی از این عوامل اتفاق نظر ندارند.

[ویکی فقه] ارتداد (ابهام زدایی). واژه ارتداد ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • ارتداد (قرآن)، بازگشت از دین حق و اسلام، به سوی کفر و شرک و دارای کاربرد در قرآن• ارتداد (فقه)، کافر شدن پس از مسلمانی و دارای کاربرد در فقه• ارتداد (منطق)، بازگشتن، به چیز دیگر تحویل گشتن، به چیز دیگر منجرّ شدن
...

[ویکی فقه] ارتداد (فقه). کافر شدن پس از مسلمانی را ارتداد گویند. جایگاه اصلی عنوان یاد شده باب حدود است و از آن به مناسبت در باب هایی مانند طهارت، صلات، زکات، صوم، حج، تجارت، نکاح، و ارث سخن رفته است.برخی نیز در باب مستقلی تحت عنوان «کتاب مرتد»، از آن بحث کرده اند.
«ارتداد» از واژه «ردد» و در لغت به معنای «بازگشت» است. در فرهنگ دینی به بازگشت از اسلام به کفر «ارتداد و ردّه» گفته می شود. شخص مرتد به کسی گفته می شود که از اسلام خارج شده و کافر شده باشد. واژۀ ارتداد ریشۀ قرآنی دارد.
انواع ارتداد
از نظر فقیهان اسلامی مرتد دو نوع است؛ ۱. فطری ۲. ملی.
← مرتد فطری
شخص مرتد اگر مرد باشد، در صورتی که مرتد فطری باشد، اعدام می شود و عقد او یا زنش باطل است و اموال او نیز بعد از پرداخت بدهی هایش مانند اموال شخص مرده بین ورثه اش تقسیم می شود. اما اگر مرتد ملی باشد سه روز به او فرصت توبه داده می شود و اگر توبه نکرد اعدام می شود. این شخص در صورتی که توبه نکند و اعدام شود اموالش تقسیم می شود و عقدش باطل است. اگر شخص مرتد زن باشد- چه از نوع فطری و چه از نوع ملی –اعدام نمی شود، بلکه زندانی می شود تا زمانی که توبه کند و اموال او تا زمانی که زنده است تقسیم نمی شود و در صورتی که به خانه شوهر رفته باشد باید عده طلاق نگه دارد ولی اگر به خانه شوهر نرفته باشد بدون عده از شوهر جدا می شود.
اسباب ارتداد
...

[ویکی فقه] ارتداد (قرآن). ارتداد از «ردد» در لغت به معنای بازگشت و در اصطلاح ، بازگشت از دین حق و اسلام ، به سوی کفر و شرک است.
در این مدخل از واژه های «رد»، «کفر» و برخی مشتقات آن ها و جملات محفوف به قرائن همانند «یرجعون»، «یکفر بالایمان» «لو اشرکوا» «آمنوا ثم کفروا» «اتخذتم العجل من بعده»، «انقلبتم علی اعقابکم»، «لتعودن فی ملتنا»، فانسلخ منها» و... استفاده شده است.
آثار ارتداد
آمرزش ارتداد ، ارتداد بنی اسرائیل ، ارتداد در صدر اسلام ، تلاش برای ارتداد ، خطر ارتداد ، عوامل ارتداد ، کیفر ارتداد .

[ویکی فقه] ارتداد (منطق). ارتداد در منطق عبارت است از بازگشتن، به چیز دیگر تحویل گشتن و به چیز دیگر منجرّ شدن.
ارتداد در منطق به معنای بازگشتن، به چیز دیگر تحویل گشتن و به چیز دیگر منجرّ شدن است. «بسیار باشد که دعوی ارتداد این منفصله کنند به متصله مطلوبه، بنابر آنکه در منطق روشن شده است ارتداد منفصلات به متصلات، لکن ما را در این ارتداد نظر است...».
شیرازی، قطب الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۷.
۱. ↑ شیرازی، قطب الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۷.
منبع
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۱۰.
...

[ویکی فقه] ارتداد (کلام جدید). ارتداد یکی از مباحث فقه سیاسی اسلام است که از اهمیت زیادی برخوردار است و آیات و روایات زیادی به آن اشاره دارند. تمام مذاهب اسلامی برگشتن از دین اسلام و انکار اصول دین را ارتداد دانسته اند.بر اساس دیدگاه مشهور میان فقها، مجازات مرتد فطری مرگ است؛ ولی به مرتد ملی، فرصت توبه و بازگشت به دین داده می شود و مرتد زن چه ملی و چه فطری، کشته نمی شود، اما تا زمانی که توبه نکند، زندانی می شود.یکی از شبهاتی که در این مورد مطرح می شود این است که فلسفه حکم ارتداد چیست؟ آیا احکام اسلام در مورد مرتد با مسئله آزادی عقیده در جامعه اسلامى در تعارض نیست؟ابتدائا باید توجه نمود که ارتداد و احکام جزایى مترتب بر آن، به اسلام اختصاص ندارد و در برخى از ادیان دیگر و مذاهب بزرگ نیز هرگاه کسى از دینِ برگزیده و منتخب روى گرداند، کافر به شمار مى آید و بدان سبب که از دین سابق برگشته، مرتد خوانده و مجازات مى شود.ثانیا شخص مرتد به صرف شک و تردید اعدام نمی شود بلکه در صورتی این حکم در مورد او اجرا می شود که شخص با قول یا عملکرد کفرآمیز ارتداد خود را اظهار کند و راه عناد و کج روی پیش گرفته و در صدد تضعیف آئین اسلام برآید و الا کسی که در ظاهر شهادتین بر زبان جاری کرده تا زمانی که اظهار اسلام می کند کسی حق تعرض به او را ندارد.ثالثا بازداری از انتخاب کورکورانه، پاسداری از نظام اسلامی، جلوگیری از تحقیر دین و مصلحت شخصی مرتد و جامعه بخشی از دلائلی هستند که درباره فلسفه تشریع حکم مرتد ارائه شده است.
«ارتداد» از واژه «ردد» و در لغت به معنای «بازگشت» است. در فرهنگ دینی به بازگشت از اسلام به کفر «ارتداد و ردّه» گفته می شود.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القران، ص۱۹۲-۱۹۳.
از نظر فقیهان اسلامی مرتد دو نوع است؛ ۱. فطری ۲. ملی.مرتد فطری کسی است که یکی از پدر یا مادرش درحال انعقاد نطفه او مسلمان باشد و این شخص بعد از بلوغش اظهار اسلام نماید و سپس از اسلام خارج شود.مرتد ملی کسی است که پدر و مادرش درحال انعقاد نطفه او کافر باشند و این شخص بعد از بلوغش اظهار کفر نماید و بعد اسلام بیاورد و سپس از اسلام برگردد و اظهار کفر نماید، مثل فرد مسیحی که اسلام بیاورد و سپس به دین مسیحیت برگردد.
موسوی خمینی، روح الله، تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۹۴.
شخص مرتد اگر مرد باشد، در صورتی که مرتد فطری باشد، اعدام می شود و عقد او یا زنش باطل است و اموال او نیز بعد از پرداخت بدهی هایش مانند اموال شخص مرده بین ورثه اش تقسیم می شود. اما اگر مرتد ملی باشد سه روز به او فرصت توبه داده می شود و اگر توبه نکرد اعدام می شود. این شخص در صورتی که توبه نکند و اعدام شود اموالش تقسیم می شود و عقدش باطل است. اگر شخص مرتد زن باشد-چه از نوع فطری و چه از نوع ملی– اعدام نمی شود، بلکه زندانی می شود تا زمانی که توبه کند و اموال او تا زمانی که زنده است تقسیم نمی شود و در صورتی که به خانه شوهر رفته باشد باید عده طلاق نگه دارد ولی اگر به خانه شوهر نرفته باشد بدون عده از شوهر جدا می شود.
موسوی خمینی، روح الله، تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۹۴.
...

دانشنامه عمومی

ارتداد (فیلم). ارتداد ( انگلیسی: Apostasy ) فیلم درام دربارهٔ شاهدان یهوه به کارگردانی دانیل کوکوتالو است.
الکس، لوییزا و مادرشان از پیروان سرسخت یک فرقه مذهبی هستند. لوییزا با زیر سؤال بردن اصول فرقه شروع به سرپیچی از آنها می کند. این موضوع باعث می شود خانواده دچار ترس از خشم الهی شوند…
عکس ارتداد (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِرتداد (apostasy)
انکار علنی دین خود یا گرویدن به دین دیگری. نمونۀ آن یولیانوس مرتد، امپراتور روم، است که منکر تربیت مسیحی خود و مانع از رشد مسیحیت در امپراتوری شد و کوشید ادیان کهن روم و یونان را احیا کند. در کلیسای کاتولیک رومی به تَرک کامل مسیحیت یا پشت پازدن راهب یا راهبه به عهدهای دینی اش اطلاق می شود. در یونانی ابتدا به معنی زیر پاگذاشتن ارزش های نظامی به کار می رفت، اما بعد به تغییر تابعیت دینی معنی شد. ارتداد در اصطلاح فقه اسلامی به معنی کافرشدن پس از مسلمان بودن است. مسلمانی که وجود خدا، یگانگی او، اصل نبوت یا نبوت پیامبر اکرم (ص) را با وجود عقل، بلوغ، اختیار و قصد، از روی اعتقاد، عناد یا استهزا انکار کند و یا با کارهایی چون توهین و تحقیر آن ها را بیهوده انگارد، مرتد شناخته می شود. مشهور آن است که انکار ضروری دین نیز موجب ارتداد است؛ مانند وجوب نماز، روزه، حج، زکات. مقدس اردبیلی معتقد بود چنانچه مسلمانی، امری را که خود ضروری دین می پندارد، انکار کند، مرتد خواهد بود، ولو در حقیقت ضروری نباشد. انکار امر اجماعی که مورد اتفاق عالمان مسلمان است، لزوماً انکار ضروری نیست. در این که انکار ضروری دین مستقلاً موجب ارتداد می شود یا فقط منوط به انکار خدا یا نبوت است، میان فقیهان اختلاف است. مشهور آن است که انکار امر ضروری در مذهب شیعه، مانند انکار امامان (ع) موجب ارتداد نیست؛ اما صاحب جواهر گوید چنانچه امامی، امر ضروری در مذهب امامیه را انکار کند، مرتد خواهد بود. بسیاری از فقیهان معتقدند که انکار ضروری دین، در صورتی موجب ارتداد می شود که ناشی از شبهه و پرسش نباشد، مثلاً شهید ثانی گفته است کسی که پرداخت زکات را واجب نمی داند در صورتی مرتد خواهد بود که ادعای شبهه نکند. بسیاری از فقیهان به ارتداد نواصب (کسانی که به امام علی (ع) توهین می کنند) و غُلات (کسانی که دربارۀ آن حضرت غلو می کنند) نظر داده اند؛ اما در ارتداد برخی فرقه های کلامی مانند مجسّمه، مشبّهه، جبری ها و اختیاری ها، اختلاف است. مرتد بر دو گونه است: ۱. مرتد ملی، کسی است که پیش از مسلمان شدن کافر بوده و اکنون با ارتداد به کفر سابق بازگشته است؛ ۲. مرتد فطری، کسی است که مسلمان زاده شده باشد. توبۀ مرتد ملی، چه مرد و چه زن و نیز توبه زن مرتد فطری پذیرفته می شود و مانع مجازات آنان می شود. در پذیرش توبۀ مرد مرتد فطری اختلاف است. مشهور آن است که پذیرفته نمی شود؛ اما ابن جنید معتقد بود توبۀ همۀ اقسام مرتد قبول است. حکم مرتد مرد، اعدام است و مرتد زن را به زندان می افکنند تا بمیرد. بسیاری از فقیهان معتقدند که اعدام مرتد را باید امام معصوم (ع) یا نایب او اجرا کند. اموال مرد مرتد فطری، بلافاصله به ورثه اش منتقل می شود. زن و مرد مرتد ملی حق تصرف در اموال خود را ندارند. مرد مرتد ملی پس از ارتداد، همسرش از او جدا می شود و بلافاصله باید عدۀ وفات نگه دارد. مرد مرتد ملی، چنانچه دخول نکرده باشد، عقد نکاح او فسخ می شود. اگر ارتداد او بعد از دخول باشد بعد از انقضای عدۀ وفات، چنانچه همچنان بر ارتداد خود باقی بود، نکاح او فسخ می شود. زنی که مرتد شده است در حکم مرد مرتد ملی است. هیچ مرتدی نمی تواند با مسلمان، ازدواج کند.

مترادف ها

abjuration (اسم)
عهد شکنی، نقض عهد، ارتداد، سوگند شکنی، نقض عهد کردن، ترک عقیده، انکار

apostasy (اسم)
ارتداد، ترک عقیده، برگشتگی از دین، ترک ایین

heresy (اسم)
ارتداد، الحاد، کفر، مسلک خاص، بدعتکاری

defection (اسم)
ارتداد، فرار، پناهندگی

heterodoxy (اسم)
ارتداد، زندقه

tergiversation (اسم)
ارتداد، برگشت، بی ثباتی، تناقض گویی

فارسی به عربی

ارتداد , بدعة , شجب

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 واژه ی برنهاده: گمراهی 🇮🇷
ا=از
ر=ره=را
تدا=تداد=برگشتن=درزبان کردی تدایعنیبرگشتن
درنتیجه:ارتداد=ازراه برگشتن
🛡️ Apostasy : ارتداد - برگشت و تغییر دین قبلی
Formal disaffiliation from or abandonment or renunciation of a religion
🛡️ Apostate : برگشته از دین خود - مرتد
FORMAL COUNTABLE NOUN
someone whose beliefs have changed and who no longer 🌠 belongs to a religious or political group
...
[مشاهده متن کامل]

🌠 An apostate is one who renounces their religion
تعریف ویکی پدیا برای ارتداد :
ارتداد، در لغت به معنی بازگشت از دین و در اصطلاح حقوقی، اعلام علنی ترک یک دین میباشد.
در سال ۲۰۱۱، مسایل دینی ( اعلام ارتداد، توهین به مقدسات، نقد دین ) در ۱۰۴ کشور جهان هیچ قانونی نداشته است. اما در این سال اعلام ارتداد در ۲۰ کشور ممنوع بوده است. در این کشورها، اعلام کردن علنی ترک دین برای تبدیل شدن به خداناباور، یا تغییر دین به مذهبی دیگر، جرم است.
Formal disaffiliation from or abandonment or renunciation of a religion
Apostasy ( /əˈpɒstəsi/; Greek: ἀποστασία apostas�a, 'a defection or revolt' ) is the formal disaffiliation from, abandonment of, or renunciation of a religion by a person. It can also be defined within the broader context of embracing an opinion that is contrary to one's previous religious beliefs. One who undertakes apostasy is known as an apostate. Undertaking apostasy is called apostatizing ( or apostasizing – also spelled apostacizing ) . The term apostasy is used by sociologists to mean the renunciation and criticism of, or opposition to, a person's former religion, in a technical sense, with no pejorative connotation.

نوعی از فساد عقیدی سیاسی است و آن عبارت است از خروج مسلمان از دین اسلام.
کفر

بپرس