ارشاد جاهل

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ارشاد به معنای هدایت و رهنمون کردن به سوی حق و درستی است و جاهل به کسی گویند که خالی از علم است. ارشاد جاهل هم به معنای راهنمایی جاهل به سوی علم و حقیقت است. در این نوشتار سیره و روش قرآن و امامان معصوم (علیهم السلام) درباره ارشاد جاهل و شیوه های ارشاد جاهل و ویژگی های ارشاد کننده را بررسی خواهیم کرد.
ارشاد از ماده رشد گرفته شده است که در لغت به معنای هدایت و به حق و درستی رهنمون کردن است
معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج۱، ص۲۰۱، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۴ش، چ۲۲.
اهل کتاب بودن و سری در نوشته ها داشتن، هم چنان که مزیّت و ارزش است، محاسبه در پی دارد و از تکلیف بازخواست می شود. دانایان دین و آشنایان به حقایق و عالمان به کتاب، در برابر خالق و خلق، رسالت دارند. این میثاقی است که خداوند در وهله نخست از پیامبرش گرفته
نور/سوره۲۴، آیه۵۴.
در بیشتر کتاب هایی که به جمع آوری احادیثی در رابطه با اخلاق و اعتقادات پرداخته شده، فصلی به فضیلت کسب دانش و جایگاه والای دانشمندان اختصاص یافته است.
صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ج۱، ص۲.
...

[ویکی اهل البیت] ارشاد از ماده ی رشد گرفته شده است که در لغت به معنای هدایت و به حق و درستی رهنمون کردن است و در مقابل آن کلمه ی غیّ قرار دارد که به معنای هدایت به بی راهه می باشد. جاهل نیز از ماده ی جهل به معنای کسی است که خالی از علم است.
البته باید دانست که جهل خود بر دو قسم است "جهل بسیط" و "جهل مرکب". جهل بسیط آن است که انسان چیزی را نمی داند ولی خودش هم می داند که نمی داند؛ ولی جهل مرکب آن است که انسان نمی داند ولی نمی داند که نمی داند و به اصطلاح جهل در جهل است و آگاهی بخشی به چنین افرادی از گروه نخست به مراتب دشوارتر است.
در اصطلاح قرآنی و روایی نیز جهل در نقطه مقابل عقل قرار دارد، نه علم. از این رو جاهل به کسی گفته می شود که قدرت فهم مطالب و تجزیه و تحلیل آن را ندارد، اگرچه عالم باشد؛ به این معنا که دایره ی اطلاعاتش گسترده است و ذهنش شبیه انباری از اطلاعات و اصطلاحات است، اما توانایی تجزیه و تحلیل این اطلاعات را در جای مناسب ندارد. بنابراین ارشاد جاهل به معنای راهنمایی شخصی است که راه را از بیراهه بازنمی شناسد.
اهل کتاب بودن و سری در نوشته ها داشتن، همچنان که مزیّت و ارزش است، محاسبه در پی دارد و از تکلیف بازخواست می شود. دانایان دین و آشنایان به حقایق و عالمان به کتاب، در برابر خالق و خلق رسالت دارند. این میثاقی است که خداوند در وهله ی نخست از پیامبرش گرفته و در مرحله ی بعد از تمامی عالمان و آگاهان به حقایق امور.
البته غالب انسان ها وقتی نام مسئولیّت بر سر کاری می آید از آن فراری می شوند، برای همین خداوند گروهی را از میان خود مردم موظف می داند که سفر کنند به سوی دیگر عالمان و از آنها نادانسته ها را یاد گرفته و به خاندان و اقوام خویش بیاموزند. در قرآن آمده است: «شایسته نیست مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند. چرا از هر گروهی از آنان، طایفه ای کوچ نمی کند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند!».
در این آیه نکاتی نهفته که لازم است تأمّل و توجه بیشتری در مورد آنها صورت گیرد:
در بیشتر کتاب هایی که به جمع آوری احادیثی در رابطه بااخلاق و اعتقادات پرداخته شده، فصلی به فضیلت کسب دانش و جایگاه والای دانشمندان اختصاص یافته است. اما در همان کتاب ها به این نکته نیز اشاره شده است که در صورتی عالمی مورد ستایش واقع می شود که دیگران را از علمش بهره مند سازد.

پیشنهاد کاربران

بپرس