ارشک

/~araSk/

فرهنگ اسم ها

اسم: ارشک (پسر) (فارسی، پارتی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: arašk) (فارسی: اَرَشک) (انگلیسی: arashk)
معنی: شاه سلسله ی هخامنشی، پسر و جانشین اردشیر سوم، مؤسس خاندان اشکانی، بزرگ مرد، ( اَعلام ) ) شاه سلسله ی هخامنشی [، پیش از میلاد] پسر و جانشین اردشیر سوم، ) ( = اشک اول ) [حدود پیش از میلاد]، سرسلسله و مؤسس خاندان اشکانی که بعد ها آن ( اشک ) عنوان هر یک از پادشاهان اشکانی قلمداد شد، همان اشک است که سرسلسله و مؤسس خاندان اشکانی می باشد که بعد ها آن ( اشک ) عنوان هر یک از پادشاهان اشکانی قلمداد شد، ( در اعلام ) نام اردشیر دوم هخامنشی پسر داریوش دوم، اشک، نام مؤسس سلسله اشکانی
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی، اسم پارتی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

ارشک. [اَ رَ ] ( اِ ) رشک. حسد. ( برهان قاطع ) ( جهانگیری ).

ارشک. [ اَ ش َ ] ( پارسی باستان و پهلوی اشکانی ، اِ )از ماده اَرشَن به معنی مرد و نر در مقابل زن. ( یشتها تألیف پورداود ج 2 ص 226 ). و آن نام بسیاری از ایرانیان قدیم بوده است. رجوع به ارشک در ذیل شود.

ارشک. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) ارزاس. والی مملکتی در جوار آبیسارِس بزمان اسکندر. آنگاه که اسکندر بهند سفر میکرد در کنار رود آسِه زین هفِس تیون را بساخت. در خلال این احوال ارزاس ( ارشک ) مزبور با برادر و سرداران عمده آبیسارس پادشاه آن ناحیت وارد شهر شده هدایای گرانبها و نفیس از طرف او آورده گفت که خود پادشاه میخواست بیاید و بپای اسکندر بیفتد، ولی بیماری مانع شد. فرستادگان اسکندر هم قول او را تأیید کردند و اسکندر از این اظهارات خشنود گشت و آبیسارس را بپادشاهی ابقاء کرده ارشک را گماشت که نزد او بماند. ( ایران باستان ص 1818، 1819 ).

ارشک. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) پسر بزرگتر داریوش دوم هخامنشی که پس از جلوس بتخت سلطنت به اردشیر موسوم گردید. رجوع به ایران باستان ص 961 و 962 و 990 و 992 و اردشیر دوم شود.

ارشک. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) اَرزاسِس. اسکندر وی را بجای ساتی بَرزَن والی آرتاکوان کرد. ( ایران باستان ص 1654 ).

ارشک. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) اشک. آرزاکس . مؤسس خاندان اشکانیان یا پارتیان ( 250-248 ق. م. ) و هریک از پادشاهان این سلسله نام او را عنوان ولقب خویش قرار داده اند. رجوع به اشک و اشکانیان و ارشک بزرگ و ایران باستان ص 2073 و 2165 و 2197 و 2199 و 2200 و 2203 و 2206 و 2076 و 2233 و 2598 شود.

ارشک. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) پسر آتیابئوشنه. بر روی مهری از آثار عهد هخامنشی نام او نوشته شده. ( ایران باستان ص 1616 ).

ارشک. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) پسر ارشدوال ارشک پادشاه ارمنستان. ( ایران باستان ص 2586 ).

ارشک. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) پسر خسرو سوم ، پادشاه ارمنستان روم. رجوع به ایران باستان ص 2621 شود.

ارشک. [ ] ( اِخ ) قریه ای از توابع سمنان و دارای معدن سرب است.

ارشک. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) بزرگ ، بقول سبه اوس اسقف ارمنی. در سال یازدهم سلطنت آن تیوخوس پارتیان شوریدند و ارشک پسر پادشاه تتالیان که در پَهل شاهسدان در صفحه کوشان میزیست ، حکومت رابدست گرفت و همه مردمان مشرق و نیز شمال مطیع او گشتند. رجوع به ایران باستان ص 2529 و 2596 و 2597 و 2601 و ارشک مؤسس خاندان اشکانیان و اشک اول شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سر سلسله و موسس خاندان اشکانی ( ۲۴۸ - ۲۵٠ ق . م . ) وی در سال ۲۵٠ ق . م . ضد آنتیو خوس دوم پادشاه سلوکی ایران قیام کرد و دولت مقتدر و نیرومندی را تشکیل داد که تا ۲۲۶ م . جانشینان او در ایران سلطنت کردند و بعدا پادشاهان این سلسله بمناسبت احترام او کلمه اشک را بر نام خود افزودند . مثلا اشک دوم اشک سوم ... آخرین پادشاه سلسله اشکانی اشک بیست و نهم اردوان پنجم است .
( اسم ) ۱ - رشک غیرت . ۲ - حسد حسادت .
از اشکانیان ارمنستان

فرهنگ معین

(اَ رَ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - رشک ، غیرت . ۲ - حسد، حسادت .

فرهنگ عمید

مرد، نرینه.
۱. رشک، حسد.
۲. غیرت.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:اشک

پیشنهاد کاربران

دل گفت مرا علم لَدُنی هوس است / تعلیمم کن اگر تُرا دسترس است
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ / در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
جناب ! ! !ِ تاریخدان!
به روشنی پیداست که کتاب هایی که می خوانی فراتر از مرزهای بسته ی یک کتاب پانترکی نیست وگرنه اینقدر با آگاهی و اطلاعات سطحی مطلب نمی گذاشتی.
اُخُس تلفظ درست نامی ست که در بُنمایه های یونانی ( هرودوت ) آمده که یونانیِ آن[Ὦχος ] =okhos = اُخُس می باشد اگر هم در جایی اوخوس یا اخوس نوشته شده به خاطر کمبود این خط برای نشان دادن صداهای کوتاه است نه چیز دیگر مانند خُرشید که خورشید می نویسند و. . . ؛ به درستی که پانها سطحی نگرند. هخامنشی های پارسی چرا باید نام ناپارسی روی پسرانشان می گذاشتند؟ و چرا اشکانیان این همه نامهای پارسی داشتند؟
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه من درآوردی اوغوز را کجا نوشته؟ در کتاب های پانترکها؟!
اکنون بر هر خرد درست آشکار است که چه کسانی تحریفکار و فریبکارند.
درینجا می توان گفت که درواقع این ترکها بوده اند که نام اخس را از آریاییان فرا گرفته و به ریخت اوغوز، ترکی کرده اند.
درباره سانسکریت همه می دانند زبانهای پارسی باستان و سانسکریت که مانند دو بازو از یک پیکرند اینقدر از نظر ادبی رسا و پربار هستند که در هیچ جُستاری از روی گمان و توهم سخن نمی گویند، از نظر گواه و مدرک دستشان پر است و به فرض نبودِ یکی، به دیگری هیچ آسیبی نمی رسد اگر هریک از دیگری نمونه می آورد تنها برای استواری و محکم کاری ست وگرنه آب از خود چاه بوده و هست.
این مثلا منبع که گفتی چی بود؟ منبع دستکاری شده به درد خودتان می خورد. درباره دیاکونوف و ویل دورانت که دروغهای پانترکها را بازگویی کردی، این دو، سکاها و پارتها و مادها را از یک ریشه دانسته اند حالا تُرکش کجا بود؟ من یادگارها و نوشته ها به زبان پهلویِ اشکانی را نمونه آوردم و شماها به جز دروغ دیگر هیچ! تاجایی که به فردوسی هم دروغ می بندید!
کدام اکثر قریب به اتفاق باستان شناسان؟!!! هومل فقط! او هم یک گمان و نظریه ای مطرح کرده مانند دیگر نظریه های مربوط به زبان سومری که رویش بررسی و پژوهش شود شاید یکی به دانش بدل گردد شاید هم هیچ کدام؛ ته مانده ی آن[اکثر قریب به اتفاق ]ات هم نویسنده های پانترک و خشک اندیشی مانند معزز ترکه هستند که نظراتشان هیچ جا خریدار ندارد، حرفهایشان در هیچ دانشگاه سرشناسی مطرح و چاپ نمی شود.
موریس جاستروی تاریخ شناس استاد دانشگاه پنسیلوانیا درباره ادعای هومل درباره پیوند سومری و ترکی می نویسد:
[دیدگاه هومل را در اینباره مانند بسیاری از پرسمانهای دیگر تنها یک دانشمند پذیرفته که آن دانشمند خود هومل است!]
سومری یک زبان "تک خانواده" است که بعید می دانم معنی اش را بدانی! امروزه حتا یک سومر شناس وجود ندارد که زبان سومری را زبانی تک خانواده ای نداند، پان ترکیستها نمی توانند یک سومرشناس با دانش روز و شناخته شده ی جهانی را نام ببرند که هم دیدگاه با آنها باشد، ناچار به تئوریهای توطئه می پردازند و اینکه دانشگاه​های مستقل و بزرگ غرب، بر ضد آنها دسیسه چینی کرده اند!!!
در کدام سنگنوشته یِ تمدن های کهن، آنها نام ترک بر خود گذاشته اند؟ بجز سنگنوشته ی اورخون که در مغولستان پیدا شده و بیشتر از ۱۳۰۰ سال پیشینه ندارد کدام سنگنوشته به ترکی است؟
خب گرجها هم بگویند همه تمدن های کهن گرجی بودند، این ادعا را دراویدیان هند هم بکنند، باسکها و آفریقایی ها و بومیان استرالیا هم بکنند؛ همه اینها پیوندی زبان هستند بنده خدا!
ولی شماها در خوابتان خوش باشید ایلامی و لولوبی و اورارتویی و. . . همه و همه را ترک بدانید به گفته ی آشنا[به حرف گربه سیاه بارون نمیاد]
درباره زبان پارسی هم چرندوچار گفتی؛ گویشوران کدام زبان، زبان نیاکان ۲۵۰۰ سال پیش از خود را درمی یابند که ما دریابیم؟! انگلیسی زبانهای امروزی، نوشته های پانصد سال پیش خود را هم نمی فهمند و باید برگردان شود با این همه، هردو انگلیسی نامیده می شود یکی انگلیسی میانه و دیگری نو.
ولی پارسی یکی از چهار زبان کلاسیک جهانی ست یعنی اینکه در هزار سال گذشته دگردیسی چندانی نداشته و برای نمونه ما سروده های رودکی و فردوسی را درمی یابیم که بیش از هزار سال از آنها گذشته.
زبانهای پارسی باستان، میانه و نو در یک راستا هستند ولی قرار هم نیست زبان چند هزار سال پیش مانند زبان امروز باشد.
نامهای دری و پارسی نیز همتراز با یکدیگر هستند، نظامی شاعر نهصد سال پیش نامهای پارسی و دری را به یک معنا به کار برده:
همان پارسی گوی دانای پیر/ چنین گفت و شد گفت او دلپذیر
سخن پیمای فرهنگی چنین گفت /به وقت آن که دُرهای دری سُفت
در زیور پارسی و تازی /این تازه عروس را طرازی
دانی که من آن سخن شناسم /کابیات نو از کهن شناسم
من آنم که در پای خوکان مریزم/ مرین قیمتی دُرّ لفظ دَری را.
دهقان فصیح پارسی زاد/ از حال عرب چنین کند یاد
( در اصل مردم آذربایگان و شروان تا حدود سیصد چهارصد سال پیش هنوز ایرانی زبان[پهلویِ آذری] بودند و ترکی در آنجا فراگیر نشده بود )
یا حافظ گوید:
شکرکن شوند همه طوطیان هند/ زین قند پارسی که به بنگاه می رود.
شیرفهم شدی عزیزجان یا هنوزم دوزاریت نیفتاده؟

جناب ! ! !ِ تاریخدان!
نام می تونه عوض بشه ولی شخصیت نه؛ نشون به اون نشون که طرف اومده یه نامی رو خودش گذاشته که ندانسته داره پرده از روی شخصیتش برمی داره.
دانش و خردمندی هم که داره از حرفات می پاچه!
...
[مشاهده متن کامل]

من پانم؟!
بنده خدا! هخامنشیان که این همه روی آریایی و پارسی بودن خودشان پافشاری داشتند اینک بیایند و نام ترکی روی فرزند آن هم فرزندی که باید در آینده شاه بشود بگذارند! اصلا آن زمان ترک کجا بود؟ به درستی که پان کجا و خرد کجا!
در سنگنوشته های هخامنشی نام اقوام درون و پیرامون شاهنشاهی حتا آشوری ها و سکاها آمده ولی نام ترک نیست؛ این چه را می رساند؟ اینکه هنوز قوم و زبانی به نام ترکی نبود.
اُخُس ( اردشیر سوم ) نامی ست که به همین شکل از بُنمایه های یونانی ( تاریخ هرودوت ) گرفته شده؛ اغوز را از کجایتان درآوردید؟
درباره ی زبان شهرآیینی ( تمدن ) های کهن مانند سومر و ایلام و. . . که التصاقی یا پیوندی بوده، گرجها هم می توانند این ادعای پانترکها را داشته باشند، مردم باسک در اسپانیا هم می توانند، برخی مردم آفریقایی هم می توانند و. . چرا که همه اینها دارای زبان التصاقی هستند ولی چرا تنها ترکها دست به کار می شوند؟ چه کار باید کرد درد بی تمدنی هم بد دردی ست، در جهان تمدنها باید جایی را برای آویزان شدن پیدا کرد، یک روز سومر، یک روز ایلام، روز دیگر پارت، ماد، لولوبی، مانایی، خلاصه هرجا که بتوان چنگکِ آویزان شدن را به آن گیر داد! به گفته مینورسکی: هرجا در تمدن های باستانی ابهامی باشد بی درنگ ترکها در آنجا دستشان را دراز می کنند ( جفت پا شیرجه میرند توش )
مانند همین ایلام، این همه نام شهرها و اشخاص در ایلامی هست که هیچ کدام هم ربطی به ترکی ندارد اینک اینها چسبیده اند به دورانتاش؛ این شهر در بنیاد دور - آنتاش است که می شود جایگاه آنتاش، آنتاش شاهی ایلامی است، نه اونتاش که به زور هم شده می خواهید یک نام ترکی از آن بیرون بکشید.
این هم مانند همان اوغوزتان، بی پایه و پوچ است.
با دست بردن در نامها و واژه ها که نمی توانید برای خودتان تمدن دروغین دست وپا کنید، یک سنگنوشته به ترکی از سومریان یا ایلامیها و. . . بیاورید که نشان دهد آنها ترک بودند وگرنه این حرفها یاوه هایی بیش نیست هرچند می توانید در آرزوهایتان غوته ور باشید.
درباره فردوسی، بگویید در کجا گفته که شوش ترک است؟ یک بار دروغ از زبان ویل دورانت و . . می گویید یک بار از زبان فردوسی! تنها باید به شما گفت شرم کنید و دست از سر تاریخ بردارید.
پ ن: در نوشته پیشینم از قاضی و دادگستری سخن گفته شد چون نویسنده با فرنامِ "قاضی دادگستری" نوشته هایی گذاشته بود که اینک آن فرنام را عوض کرده به نامی که خشم و رشک بی پایان پانها از آن هویداست.
این کس اگر هم قاضی باشد قاضی نادادگر و متعصبی ست، قاضی که هیچ، به درد منشی دفتر هم نمی خورد شاید پرونده هایی را جابجا و زیرو رو کند؛ اگر می خواهند نگه اش دارند شاید مسئول بایگانی پرونده های راکد برایش بد نباشد.

جناب قاضی تاریخدان!
نام واژه ی ارشک را نخستین بار در میان شاهان هخامنشی می بینیم، کجای کاری؟! نام اصلی شاه یازدهم هخامنشی ارشک بود که با نام اردشیر چهارم که یک شاه نام بود فرمانروایی کرد. نکند هخامنشیها هم ترک بودند؟
...
[مشاهده متن کامل]

ارشک بنیادگذار اشکانیان هم فرزند فریاپت است که نامی به کار رفته در اوستاست. نام پارسی آرش نیز برگرفته شده از ارشک است.
سنگنوشته های به جا مانده از زمان اشکانی به زبان پهلوی شمالی ( پهلوی اشکانی ) ست، نمونه های دبیره و زبان اشکانیان در یادگارهای بازمانده از آنها در پایتختشان شهر نسا و نیز آثار دیگرشان که در جاهای گوناگون کشور یافت شده موجود است.
درواقع سکاها از اقوام کوچرو آریایی بودند که در شمال ایران در دشت های روسیه کنونی و آسیای میانه در گشت و گذار بودند که برطبق نظریه هایی بخش شرقی سکاها مانند سغدیان، تخاریها و. . . در گذر صدها سال تماس و برخورد با اقوام زردپوست پیرامون مغولستان کم کم با آنان آمیخته شده و اقوام ترک آسیای میانه که نژادی دورگه آریایی_زردپوستی هستند را پدید آوردند.
نخستین ردپای این ترکان را در اتحادیه گوک ترکها در مرزهای شمال خاوری ایران ساسانی می بینیم و نخستین نوشتار به زبان ترکی نیز از آنها یافت شده که در حدود ۱۳۰۰ سال پیش در باختر مغولستان سنگ نویسی شده است.
پیش از این تاریخ هیچ اثری از قومی به نام ترک در تاریخ نیست، برای نمونه در سنگنوشته داریوش در ۲۵۰۰ سال پیش، همه مردمان سرزمین ایران و مردمان پیرامون نام برده شده اند و از آن میان از سکاهای آنسوی رود ( فرارودان ) نیز یاد شده ولی هیچ مردمی به نام ترک نام برده نشده اند نشان از اینکه درواقع هنوز قومی به نام ترک وجود خارجی نداشت و این وجود نداشتن تا پس از اشکانیان نیز ادامه داشت و تازه در زمان ساسانی است که عنصری با نام ترک در تاریخ نمایان می شود.
قوم بلوچ با زبانی بسیار همانند با زبان پهلوی، با گمانی بسیار نیرومند دسته ای از سکاها هستند که در حدود سالهای نخستین ساسانی از آسیای میانه به سوی جنوب کوچ کرده و در جایگاه کنونی بلوچستان در ایران و پاکستان نشیمن یافتند، بلوچ همان نام پرکاربرد بلاش و بلوش در میان سکاهای پارتی ست.
[درباره دیاکونوف و ویل دورانت هم نمی خواد حرف توی دهنشون بذاری، همه تاریخنگاران مادها و پارتها و سکاها رو از نظر زبان و نژاد به هم نزدیک دونسته اند ولی حرف از ترک نزده اند شرم کنید و آرزوهای خودتون رو از زبون اونا نگید]
گودرز هم در شاهنامه از پهلوانان ایرانی و یکی از شاهان اشکانی ست، این نام واژه برگرفته از گو و گیو به چم پهلوان است.
سیناتروک هم پیوندی با ترک یا تورک ندارد.
اردوان نیز در اصل آرتاوان یا آرتابان است که می تواند به چم نگهبان دین مقدس باشد.
ربط ارد با اروج=روزه چیست؟ خواننده را ابله فرض کرده ای؟ خودِ واژه ی اروج از روزه گرفته شده یا شایدم همان عروج باشد.
نامهای پارسی مهرداد، تیرداد، خسرو، فرهاد و. . . در میان شاهان اشکانی دیده می شود همچنین شاهزادگانی مانند بهنام، اردشیر، آرتادخت و. . . با این نامهای سراسر ایرانی چه می کنی؟
_
امیدوارم پرونده خوانیهایت در دادگستری مانند اینجا متعصبانه و یکسونگرانه نباشد وگرنه وای به حال آن دادخواهان و خواندگان!

پیشوند اَ در زبان پارسی باستان به منظور منفی سازی به کار می رفته.
رشک به معنای حسادت است اما وقتی اَ به اول واژه می آید مفهوم واژه برعکس می شود = ارشک؛ بدون حسادت
مرداد: مرگ و نیستی = اَمرداد؛ زندگی ابدی
درود ُ سپاس
به کاربر بالا:
نامواژه ارشک در بُنمایه های پارسی باستان به دیس " اَرَشکَ " دیده می شود که در بنمایه های یونانی به ریخت " آرسِس" و در ارمنی کهن به دیس " آرشاک" آمده است.
در میان شاهان ایران این نام نخستین بار در میان شاهان هخامنشی دیده می شود:
...
[مشاهده متن کامل]

یازدهمین شاه هخامنشی، ارشک [با نام شاهنشاهی اردشیر چهارم] فرزند اردشیر سوم ( اردشیر درازدست ) و پدر داریوش سوم ( واپسین شاه هخامنشی ) .
ارشک هخامنشی ( اردشیر چهارم ) از 338 تا 336 پیش از زایش مسیح شاهنشاه ایران بود.
دومین شاه ایرانی با نام ارشک، بنیانگذار نامیِ سلسله اشکانی است که از برای همین ویژگی، همه، نام ارشک را به او می شناسند، او پسر "فریاپت" است این نام ایرانی در اوستا به دیس " فریا پیتا" ( پدر عاشق ) آمده است.
نام ارشک در ادبیات و زبان مردم به ریخت آرش نیز به کار می رود.
دیگر شاهان اشکانی مانند تیرداد، مهرداد، فرهاد، فریاپت، گودرز، خسرو، وردان، اردَوان و. . و شاهزادگانی مانند اردشیر، آرتادخت، بهنام و همچنین نامهای شاهان اشکانی ارمنستان، نامهایی آشنا در فرهنگ و آیین ایرانی است.

فرم ساختاری و ترکیب عناصری بسیاری از اسامی شاهان ارساک – ارسک / ارْشَک / اشکان کاملا ترکی بوده و هیچ نیازی هم به توضیح واضحات نیست. جاعلین پان ایرانیست و باستان گرایان با تحریف نام ارْشَک به اَرَشک سعی
...
[مشاهده متن کامل]
در فارسیزه کردن نام این پادشاه ترک اشکانی دارند در حالیکه کلمه اَرَشک هیچ معنا و مفهوم ادبی و لغوی و سابقه تاریخی ندارد

امیر التایی اگه این حرف پوچ شما درست باشه پس اسم من ( ارغوان = بانوعی عشق در پارسی ) ترکیه، ارشمیدوس هم ترک بوده ارسطوهم خبر نداشته که ترکه!!! کلا از اَر اَر خوشت میاد گویا :| ترکیه قبل از حمله مغول دارای
...
[مشاهده متن کامل]
فرهنگ و ادبیات بیزانس یونان بوده و امثال اسم اردوغان هم ریشه در همون فرهنگ داره. . اشکانیان هم یه سلسله شاهنشاهی پارتی ایرانی است که دارای فرهنگ بقایای حمله یونان به ایران بودند. پانتورک های متعصب بهتره با خود واقعیتون کنار بیاین و از جعل کردن ودروغ نشوتن دست بردارید

لابد ارسطو هم ترک بوده شما از قلم انداختینش حالا بماند که اسم خودتم عربیه .
ارشک نام اصیل پارسی است. اشکانیان هم ترک نبودند و سلسه پادشاهی پارسی ایرانی بودند.
ارشک نامی زیباست. اما به معنی هم توجه کنید. . حسادت
اردشیر دوم ، دهمین�شاهنشاه هخامنشی�و پسر بزرگ�داریوش دوم�و�پروشات�بود که پس از مرگ پدر، در سن سی سالگی به سلطنت رسید و ۴۶ سال حکومت کرد.
فرزندان :
داریوش
اُخُوس� ( اردشیر سوم )
آریاسپ
...
[مشاهده متن کامل]

ارشام
اشکان یا صفت دوم ( آراشاک ) پدر فریاپد از رهبر یک طایفه از قوم�داها تاجیکی بوده
مهرداد
آتوسا
آمستریس
سیسیگامبیس
روزگونه
آپاما
آخا
فریاپد دو فرزند با نامهای�ارشک�و�تیرداد�داشت که ارشک یکم اولین پادشاه اشکانیان به مخالفت با�سلوکیان�برخواست. پس از او برادرش تیرداد�شاه�ایران�شد.
آریان مورخ یونانی در کتابش به نام پارتیکا بنابر نوشته های رسمی آن عصر اشک یکم را از نسل فریه پتر پسر اردشیر دوم آورده و نوشته است که اشک از باختر به طبرستان آمده و در پارتیا شورش در برابر یونانیان را آغاز کرده است.
پارت اسم قوم نیست و اسم یک ایالت در اون زمان بوده . اشکانیان از خون هخامنشیان هستند . خود اشکانیان و مورخان یونانی هم در نوشته هاشون اینو گفتند.
نخستین تعریف ها از اشکانیان توسط مورخین یونانی.
این یک نام آریایی نام فارسی هست که در زمان هخامنشیان هم وجود داشته و اشکانیان نوادگان هخامنشیان بودند.

به امید روزی که هیچ اسم عربی تو خانواده مون نباشه
اسم ارشک روخیلی دوست دارم ولی بخاطر فرهنگ عمید ومعین که همچین چیزی معنی کرد دلم سرده
ارشک به معنای مرد بزرگ ومرد نیک است
منم با افتخار نام بچه هامو ارشک و سیاوش گذاشتم وارشک معنی اشکان روهم میده یعنی مثل اشک پاک وزلال
با افتخار نام پسرمم را ارشک گذاشتم. به امید روزی که تمامی نام ها ومفاهیم وعبارات عربی از سرزمین آریایی و تمدن سازمون برچیده بشه.
ارشک به معنای مرد بودن وغیرت است
چه اسم لایقی برای پسران سرزمینم ایران
بنیانگذار سلسله ی اشکانیان ، به معنی جوانمرد ، کماندار ، مبارزِ سوار ( سوار بر اسب )
" اَ " در زبان پهلوی و اوستایی بعنوان پیشوند ، نقطه مقابل کلمه بدون "اَ" میشود . رشک = حسادت _ ارشک = بدون حسادت . یعنی کسی که حسود نیست و رشک نمیورزد . بی تردید یکی از زیباترین نامهاست
سلام . اسم پسر خاله من که ۳ روزش هست اسمش ( ارشک ) هست

باسلام با مطالعه متون تاریخ نگاران باستان و اینکه بسیاری از اسناد ایران باستان در اروپا ست و بسیاری از آن ها حتی منتشر نشده و با حفاری های جدید روزانه پرده از عظمت وشکوه ایران باستان برداشته می شود و باید
...
[مشاهده متن کامل]
توجه داشت که بیشتر تاریخ گذشته را اروپاییان ازبین برده و آنرا به نفع خود به تحریف بیان نموده اند لذا خواهشمندم هوشیارانه تاریخ را بکاووید . با بررسی هایی که انجام دادم و تطابق سنی ارشک هخامنشی با ارشک اشکانی احتمال میرود چون در زمان به قدرت رسیدن ارشک هخامنشی ، او کم سن و سال بوده ، برای به قتل نرسیدن ارشک هخامنشی اورافراری داده و سالها بعد زمانی که حدودا 80 سال داشته و در بهترین شرایط برای احیای سلطنت ایرانی باستان در حدودا 250 قبل از میلاد پادشاهی پارت را تاسیس نمود . بسیار جای تاسف است که الواح خشتی زمان هخامنشی در زمان پیدا شدن برای ترجمه به خارج از ایران منتقل شده ونیز بسیاری از اسنادحکومتی اشکانی . متاسفانه هنوز بخش اعزم ترجمه ها ارائه نشده . به نظر شما چرا . جهان مدیون تاریخ این مرزوبوم است

ارشک یکی از زیبا ترین نامهای ایرانی است
نام بچه های من ارشک و ارشیا هست
ارشک نام اصیل ایرانی
#نام_ایرانی_برای_فرزند_ایرانی
من اگر روزی بچه ی پسر گیرم بیاد بی شک اسم ایرانی واسه ش برمیگزینم! نام ارشک خیلی خوش آهنگ و زیباست و نشان در فرهنگ ایران عزیز و کهن ما دارد!
اَرشَک
نام پسر اردشیر سوم
نام بنیان سر سلسله اشکانیان

بسیار عالیه که نام ایرانی برای فرزندانمون انتخاب کنیم ولی به اون دوست عزیز که عرض میکنه نه به اسم عربی باید بگم که بنده با بچه های زیادی سرو کار دارم متاسفانه در حال حاضر اسم های ترکی و اروپایی جای خودش
...
[مشاهده متن کامل]
رو به اسم ایرانی داده . اسم ایرانی نشان فرهنگمون واسم عربی نشان دین وباورفرد مسلمان ولی اسم ترکی واروپایی نشان چیه؟!

نام ارشک در منابع یونانی نام شخصی یکی از پادشاهان هخامنشی نیز بوده است که دلیل محکمی بر پارسی و آریائی بودن این کلمه نیز می باشد
گروه های یاوه گو معمولا نام ارشک را به ترکی معنی می کنند و سپس کل سلسله اشکانی را ترک می کنند در حالیکه نام ارشک در امپراتوی هخامنشی برای اولین بار استفاده شده و دقیقا معنای نرینه متضاد زنانگی را دارد
ارشک واشک کلمه های یونانی هستند وتجاوز اسکندر مقدونی را بیاد من می آورد پس هیچ فخری برای ما ایرانیان نداره
ارشک یکی از زیبا ترین ودلنشین ترین نام های اصیل ایرانی است
نام اصیل ایرانی نشانه قدرت و تمدن و فرهنگ بالای ماست زنده بادایران وایرانی
ارشک یکی از زیباترین اسامی اصیل ایرانی است که اقتدار خاصی رو در خود نهفته است ما به واسطه فرهنگ وتاریخمان ریشه های تمدن خود را استوار میکنیم. انتخاب اسامی اصیل ایرانی برای فرزندانمان یکی از روش های حفظ فرهنگ و تمدن مان است.
زنده باد مردمان اصیل همه باهم نه به اسم عربی
اسامی اصیل پارسی هویت ملی ماست. . باید ان را ترویج دهیم
اشک یا ارشک که پادشاه سلسله اشکانی بوده است
درود به همه عزیزانی که برای فرزندان خود نام های اصیل ایرانی انتخاب میکنن. پسرم۴ماهشه به نام ارشک.
ارشک یکی از ریشه دارترین نامهاست. من ده سال پیش انتخابش کردم.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٧)

بپرس