ارک

/~ark/

معنی انگلیسی:
arc

لغت نامه دهخدا

( آرک ) آرک. [ رِ] ( ع ص ) حیوان که اراک چرد. ( ربنجنی ). ج ، اوارِک.
ارک. [ اَ رَ ] ( ع مص ) مبتلا شدن شتر بدرد شکم از خوردن اراک. ( منتهی الأرب ). خوردن شتر درخت اراک را. ( منتخب اللغات ) ( شمس اللغات ) ( کنز اللغات ). بیماری شتر از خوردن اراک.

ارک. [ اَ ] ( ع مص ) ستیزه کردن مرد. ( منتهی الأرب ). || ساکن شدن ورم زخم و نزدیک بهی رسیدن. ( آنندراج ). نزدیک به بهی رسیدن و خوابیدن ورم ریش یا خستگی : ارک الجرح. ( منتهی الأرب ). || اقامت کردن در جایی. مقیم بودن بجائی. || درنگ کردن در کار: ارک فی الأمر. ( منتهی الأرب ). || گذاشتن شتران را در اراک. ( آنندراج ). گذاشتن اشتران بخوردن اراک. || لازم گردانیدن کار بر کسی. کاری را بگردن کسی گذاشتن : ارک الامر فی عنقه ؛ لازم گردانید کار را بر وی. ( منتهی الأرب ).

ارک. [ اَ ] ( اِخ ) بزبان علمی اهل هند اسمی است از اسامی نیر اعظم. ( جهانگیری ).

ارک. [ اَ رِ] ( ع ص ) اراکناک. جائی که دارای اراک بسیار باشد.

ارک. [ اِ ]( ع اِ ) حمض. نباتی تلخ و شورمزّه. ( منتهی الأرب ).

ارک. [ اُ رُ ] ( ع اِ ) ج ِ اراک و اراکه.

ارک. [ ] ( اِ ) موضع رستنگاه دندان. لثه : تدبیر آسان برآمدن دندان کودکان آنست که ارک او را یعنی آن موضع که رستنگاه دندان آنست بچیزهای نرم و چرب میمالند چو پیه مرغ و پیه بطو مسکه و مغز خرگوش پخته و خواجه ابوعلی سینا رحمه اﷲ اندر کتاب قانون حکایت می کند که طبیبان گذشته گفته اند اگر شیر سگ اندر ارک کودکان مالند، آنرا خاصیتی است اندر این باب و هرگاه که دردمند شود، عصاره عنب الثعلب و روغن گل بهم زنند و نیم گرم کنند و انگشت بدان چرب کنند و به آهستگی بر ارک او مالند و نباید گذاشت که چیزی خاید تا ماده دندان بتحلیل خرج نشود وهرگاه که دندان پدید آید... ( ذخیره خوارزمشاهی ).

ارک. [ اَ ] ( اِ ) ارگ. ( برهان ). هر قلعه ای که مسکن پادشاه باشد و این لفظ را بعضی بضمتین نوشته اند و بعضی بزیادت الف گفته اند و در رشیدی و جهانگیری نوشته که ارک بفتح اول و سکون ثانی هر قلعه ای که درون شهر باشد. ( غیاث اللغات ). درون قلعه. ( جهانگیری ). هر قلعه ای که درون قلعه باشد. ( رشیدی ): پادشاه ظفرقرین [ سلطان حسین میرزا ] از دروازه آهنین ببوستانسرای ارک رفته ، ساحت آن منزل را از قدوم سعادت هجوم ، رشک رخسار خوبان چگل ساخت. ( حبط ج 2 ص 287 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( آرک ) حیوان که اراک چرد
( اسم ) دژ کوچکی که در میان دژ بزرگ بسازند دژ در دژ قلع. کوچک میان قلع. بزرگ .
قلعه ای است از ولایت سیستان

فرهنگ معین

(اَ ) [ په . ] ( اِ. ) نک ارگ .

فرهنگستان زبان و ادب

آرک
{alveolus, alveolar cavity, odontobothrion tooth socket, dental alveolus} [پزشکی-دندان پزشکی] حفره ای استخوانی که ریشۀ دندان در آن قرار گرفته است
{SRC} [مهندسی مخابرات] ← ارتباطات کوتاه بُرد

گویش مازنی

/erek/ بستن جانوران با ریسمان بلند جهت چرا

واژه نامه بختیاریکا

( اُرُک ) پابند؛ بسته؛ اسیر

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۵(بار)

دانشنامه عمومی

آرک. آرَک[ ۱] یا آلوئول دندانی ( dental alveolus ) یا به طور غیرتخصصی پایهٔ دندان حفره ای استخوانی است که ریشۀ دندان در آن قرار گرفته است. آرَک ریشه های دندان را می پوشاند و پایه های استخوانی دندان را شکل می دهد.
آرک ها حفره هایی در فک هستند که ریشهٔ دندانها را در ساختار حفره مانند بوسیلهٔ فیبر پیرادندانی ( پریودنتال ) نگه می دارند. اصطلاح دیگری که به صورت غیر تخصصی برای آلوئول دندان بکار می رود، «پایهٔ دندان» است. مفصلی که ریشه های دندان و حفره را به هم متصل می کند نوعی از مفصل رشته ای است که مفصل چفتی ( گومفوز ) نام دارد.
در پستانداران، پایه های دندان در استخوان فک بالا، استخوان جلوی فک پایین، و فک مشاهده می شود.
محافظت پایه یا محافظت از برآمدگی آرک، روشی برای کاهش آسیب دیدگی استخوان آرک پس از کشیدن دندان به منظور محافظت از حفرهٔ ( پایهٔ ) دندان در استخوان حفرهٔ دندان است. غشای فیبرین غنی از پلاکت حاوی عناصر تقویت کنندهٔ رشد استخوان است که می تواند روی پایهٔ یک دندان کشیده شده، بخیه شود. سپس پایهٔ دندان بوسیلهٔ بخیه یا یک غشای غیرقابل جذب یا قابل جذب و بخیه بسته می شود.
تورم آرک دندان می تواند ناشی از التهاب استخوان ( حفره خشک یا آرَک آماس ) بوده، و به درد و ناراحتی دهان منجر شود.
برش آرَک یا آرَک سازه از طریق جراحی را آرَک بُری ( alveolotomy ) می گویند. تصحیح بدشکلی های استخوانی و برداشتن استخوان آرَک سازه از طریق جراحی نیز آرَک برداری ( alveolectomy ) نامیده می شود.
عکس آرکعکس آرک

آرک (آویرون). آرک ( به فرانسوی: Arques ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Pont - de - Salars واقع شده است. [ ۱] آرک ۱۱٫۲۹ کیلومتر مربع مساحت دارد ۸۰۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آرک (آویرون)عکس آرک (آویرون)عکس آرک (آویرون)

آرک (اود). آرک ( به فرانسوی: Arques ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Couiza واقع شده است. [ ۱] آرک ۱۸٫۵۳ کیلومتر مربع مساحت دارد ۳۵۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آرک (اود)عکس آرک (اود)عکس آرک (اود)

آرک (پرووانس). آرک ( پرووانس ) ( به انگلیسی: Arc ( Provence ) ) رودخانه ای است که در فرانسه جریان دارد. [ ۱]
عکس آرک (پرووانس)

ارک (خوسف). ارک یک روستا در ایران است که در شهرستان خوسف واقع شده است. [ ۱] ارک ۱۴۰ نفر جمعیت دارد.
عکس ارک (خوسف)

ارک (نوشیدنی). ارک ( به انگلیسی: Arrack ) نوعی نوشیدنی های الکلی تقطیری است که در کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا تهیه می شود. این نوشیدنی بسته به محل تولید از میوه نارگیل، نیشکر یا سایر غلات ساخته می شود.
این نوشیدنی را نباید با نوشیدنی الکلی ای که در کشورهای خاورمیانه تولید می شود و آن را عرق می خوانند یا با آنچه که در ارمنستان به جای ودکا عرق می نامند اشتباه گرفت.
عکس ارک (نوشیدنی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِرِک
رجوع شود به:اوروک

مترادف ها

citadel (اسم)
دژ، ارک، سنگر، قلعه نظامی

فارسی به عربی

حصن

پیشنهاد کاربران

ارک یا ارگ
بزک خانه میان قصر. یا
بزک شدن چیزی
طناب تاب
به کُردی یعنی وظیفه
در ترکی به محل سلطنت گویند
دیوان لغات ترک صفحه ۱۰۱
به معنی ( دژ . قلعه )
واژه ی ارک یک واژه ی ترکی است و امروزه در زبان ترکی به آن اؤرک گفته می شود . ارک شهر همان قلب شهر بوده . در نوشته زیر دقت کنید .
Arch، درانگلیسی به مفهوم قوس می باشد. درفارسی “ارک” اراک واریکه داریم که به مفاهیم مرکز قلب وحتا قوس به کار رفته اند . چه ارگ شهرغالبا توس مانند ساخته می شده است. واژه اراک ایرانشهر به معنی دل ایرانشهر ومرکز ایرانشهر بوده است. ازهمین ریشه کلمات Archreologg ( قوس شناسی وسپس معماری ) وarcae لاتینی ( قوس ) گرفته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

آرک: نوری قوی وسفید رنگ که درصحنه های وسیع مورد استفاده قرار می گیرد. ( اصطلاح سینمایی )

بپرس