ازرقاق

لغت نامه دهخدا

ازرقاق. [ اِ رِ ] ( ع مص ) ازریقاق. کبود شدن چشم. ( منتهی الارب ). کبودچشم شدن. گربه چشم شدن. ( زوزنی ). || روشن گردیدن پیکان و سنان. || برگردیدن چشم و ظاهر شدن سپیدی او. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس