ازرقی

لغت نامه دهخدا

ازرقی. [ اَ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به ازرق :
هفت چرخ ازرقی در رق اوست
پیک ماه اندر تب ودر دق اوست.
مولوی.
|| ( اِخ ) یکتن از پیروان ابی راشد نافعبن ازرق. ج ، ازارقه. رجوع به ازارقه و انساب سمعانی ( کلمه ازرقی ) شود.

ازرقی. [ اَ رَ ] ( اِخ ) احمدبن الولیدبن عقبةبن الازرق بن عمروبن الحارث بن ابی شمر الغانی المکی ، مکنی بابی محمد و معروف بازرقی ، منسوب بجد اعلی. وی از داودبن عبدالرحمن العطار و سفیان بن عیینة روایت کند و از او حفید وی و یعقوب بن سفیان روایت کنند و او بسال 212 هَ. ق. درگذشته است. ( انساب سمعانی ).

ازرقی. [ اَ رَ ] ( اِخ ) محمدبن عبدالکریم مکنی به ابی الولید. رجوع به محمدبن عبدالکریم... شود.

ازرقی. [ اَ رَ ] ( اِخ ) محمدبن عبداﷲبن احمدبن محمدبن الولیدبن عقبةبن الازرق. یکی از اصحاب اخبار و سیر. و کتاب مکه و اخبار و کوهها و اودیه ٔآن از اوست. ( ابن الندیم ). کنیه او ابوالولید و نام و نسب ازرق ، عثمان بن الحارث بن ابی شیمربن عمروبن عوف... است. سمعانی گوید: وی حفید ابی محمد احمدبن الولید ( سابق الذکر ) است. او کتاب اخبار مکه را بنیکوترین وجه تصنیف کرده است و از جد خویش و محمدبن یحیی بن ابی عمل العدنی و جز ایشان روایت کند و از او ابومحمد اسحاق بن احمدبن نافع الخزاعی روایت کند. وفات او در دویست و... است. ( انساب سمعانی ). و او راست : کتاب مکه و اخبارها و جبالها و اودیتها و آن کتابی بزرگ است. وفات او بقول مؤلف دیوان الاسلام سال 204 هَ. ق. است و بقول مؤلف کشف الظنون سال 223. تألیف وی بنام ( ( اخبار مکة و ماجاء فیها من الاَّثار ) ) ضمن مجموعه تواریخ مکه المشرفة بسعی فردیناند ووستنفلد در چهار جزء به سال 1858 م. بطبع رسیده است. ( از معجم المطبوعات ). و رجوع بالاعلام زرکلی و محمدبن عبداﷲ... شود.

ازرقی. [ اَ رَ ] ( اِخ ) هروی ابوبکر زین الدین بن اسماعیل الورّاق الازرقی الهروی. پدر وی اسماعیل ورّاق معاصر فردوسی بود و فردوسی هنگام فرار از سلطان محمود غزنوی چون بهرات رسیدبخانه او نزول کرد و مدت ششماه در منزل او متواری بود. از بعض ابیات او معلوم میشود که نام او جعفر بوده است. در خطاب بطغانشاه بن الب ارسلان سلجوقی گوید:
خسروا جانم نژند و تنگدل دارد همی
زیستن در بینوائی بودن اندر یکدری
سرد و سوزان اندرآمد باد آذرمه ز دشت بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ابوبکر زین الدین بن اسماعیل وراق هروی شاعر قرن پنجم ( ف . حدود ۴۷۶ ه . ق . ) وی در جوانی به خواجه عبد الله انصاری ارادت میورزید و نخست بدستگاه طغانشاه بن الب ارسلان سلجوق که در زمان پدر حاکم خراسان بود پیوست و مقام و مرتبت یافت و سپس با امیرا نشاه بن قارود از سلجوقیان کرمان رابطه یافت . او در قصیده و داستانسرایی مهارت داشت و در ایراد معانی دقیق و آوردن خیالات باریک و وصف استاد است . از جمله آثار او منظومه [ الفیه و شلفیه ] ( ه . م . ) و منظومه [ سند باد ] ( ه . م . ) را یاد کرده اند .
یکی از اصحاب اخبار و سیر

پیشنهاد کاربران

بپرس