استرداد

/~esterdAd/

مترادف استرداد: بازستانی، پس دهی، تحویل دهی، تسلیم، رد، عودت، واپس، واستانی، بازگرفتن، فرازگرفتن، واستدن

برابر پارسی: پس دادن، بازگرداندن، برگرداندن، بازپس گیری، پس گیری، واپسداد

معنی انگلیسی:
redemption, reclamation, refund, restitution, restoration, return, c.e. restoration, giveback

لغت نامه دهخدا

استرداد. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) طلب بازپس چیزی کردن. داده را واپس خواستن. ( غیاث ). رد کردن خواستن. وادادن خواستن. ( زوزنی ). پس گرفتن :
ابداً یَسْتَرِدﱡ ما وهب الدهر.
- استرداد کردن ؛ رد کردن خواستن. داده را واپس خواستن.
|| بازگردانیدن خواستن. ( منتهی الارب ). بازگشت خواستن.

فرهنگ فارسی

ردکردن خواستن، داده را واپس خواستن، بازپس خواستن، بازستاندن، واپس گرفتن، پس گرفتن
۱ - ( مصدر ) واخواستن باز ستادن واستدن وا پس گرفتن پس گرفتن : برای استرداد املاک خود اقدام کرد . ۲ - در خواست اعاد. مجرم یا متهم است از کشوری که مجرم پس از ارتکاب جرم به آنجا پناهنده شده است . جمع : استردادات .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) پس گرفتن .

فرهنگ عمید

۱. پس گرفتن.
۲. پس دادن.

فرهنگستان زبان و ادب

{drawback} [عمومی] بازگرداندن عوارض گمرکی کالاهای وارداتی، درصورتی که این کالاها مجدداً صادر شوند

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بازپس گرفتن را استرداد گویند. از آن در بسیاری از باب های عقود مانند تجارت، ودیعه، عاریه، اجاره و هبه و در برخی باب های احکام مانند غصب، لقطه و ارث سخن گفته شده است.
مهم ترین موارد استرداد عبارت است از:
۱. فساد عقد.
۲. فسخ عقد یا اقالۀ آن.
۳. اجازه ندادن مالک در عقد فضولی.

← تحقق استرداد در این موارد
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۴۳۸-۴۳۹.
...

دانشنامه عمومی

استرداد عبارت است از عمل باز پس دادن بزهکار یا متهم به جرم توسط یک دولت به دولت دیگری که شخص متهم به بزهکاری در قلمرو آن است. از آنجا که در این مورد هیچ قانون بین المللی ای وجود ندارد، دولت ها قراردادهای بسیار در این باب با یکدیگر بسته اند و موارد استرداد را معین کرده اند. در این قراردادها پیش بینی می شود که متهمان یا محکومان، به جز بزهکاران سیاسی، باز پس داده می شوند. بزهکاران سیاسی، بر طبق قوانین بین المللی، «پناهنده» به شمار آمده و از حقوق پناهندگی بهره ور می شوند. [ ۱]
عکس استرداد
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

recovery (اسم)
حصول، بهبودی، ترمیم، جبران، بهبود، وصول، بهوش امدن، تحصیل چیزی، استرداد، باز یافت، بخودایی

restoration (اسم)
ترمیم، تجدید، اعاده، استرداد، استقرار مجدد، بازگرداندن

retraction (اسم)
انقباض، تو کشیدن، استرداد، استغفار

refund (اسم)
استرداد، پس پرداخت

reclamation (اسم)
احیا، استرداد، احیا اراضی، اباد سازی

فارسی به عربی

تحسن ، استعادة

پیشنهاد کاربران

استرداد: باز پس گرفتن ، باز پس خواستن ، طلب رد کردن مال داده شده ، رد کردن پس دان است ، استرداد ، پس گرفتن ، پس خواستن است
باز پس گرفتن
extradition
پس خواستن. [ پ َ خوا / خا ت َ ] ( مص مرکب ) باز خواستن. خواستن چیزی را داده. طلبیدن فرستاده ای را.
واسپاری
. . . امپریالیست های �یانکی� خواهان واسپاری وی به دستگاه دیوانسالاری کشور نگونبخت زیر فرمانروایی شان شدند. آن ها به خون وی تشنه اند.
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/04/blog - post_43. html

پس دادن
در لغت به معنی باز پس گرفتن.
( 1 ) بازگرداندن، برگرداندن؛
( 2 ) پس دادن، بازپس دادن، واپس دادن؛ پس دهی، بازپس دهی، واپس دهی؛ پس داد، بازپس داد، واپس داد
( 3 ) پس گرفتن، بازپس گرفتن، واپس گرفتن؛ پس گیری، بازپس گیری، واپس گیری؛ پس گرفت، بازپس گرفت، واپس گرفت

پس دادن حساب های پرداختنی

بپرس