استقامت ابراهیم

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استقامت ابراهیم (قرآن). مبارزات سرسختانه حضرت ابراهیم و خستگی ناپذیرش در مقابل جبّاران، استقامت بی نظیرش در برابر توفان حوادث و آزمایش های سخت الهی و الگو و اسوه بودنش برای همه موحّدان از صفاتی است که در قرآن به آن اشاره شده است.
حضرت ابراهیم علیه السّلام ، دارای ثبات قدمی راسخ در حرکت توحیدی خویش در راه اعتلای خداشناسی داشتند. قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم... اذقالوا لقومهم انا برءاؤ منکم و مما تعبدون من دون الله کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضا ابدا حتی(قطعا برای شما در (پیروی از) ابراهیم و کسانی که با اویند سرمشقی نیکوست آنگاه که به قوم خود گفتند ما از شما و از آنچه به جای خدا می پرستید بیزاریم به شما کفر می ورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده تا وقتی که فقط به خدا ایمان آورید جز (در) سخن ابراهیم (که) به (نا) پدر (ی) خود (گفت) حتما برای تو آمرزش خواهم خواست با آنکه در برابر خدا اختیار چیزی را برای تو ندارم ای پروردگار ما بر تو اعتماد کردیم و به سوی تو بازگشتیم و فرجام به سوی توست.)
مبارزه با بت پرستی
حضرت ابراهیم علیه السّلام ، پایدار در مبارزه با بت پرستی بودند و عزمی بلند برای ریشه کن کردن بت پرستی داشتند. اذ قال لابیه یـابت لم تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیـا (چون به پدرش گفت: پدر جان چرا چیزی را که نمی شنود و نمی بیند و از تو چیزی را دور نمی کند می پرستی.) یـابت انی قد جاءنی من العلم ما لم یاتک فاتبعنی اهدک صرطا سویا (ای پدر به راستی مرا از دانش ( وحی حقایقی به دست) آمده که تو را نیامده است پس از من پیروی کن تا تو را به راهی راست هدایت نمایم.) یـابت لاتعبد الشیطـن ان الشیطـن کان للرحمـن عصیا (پدر جان شیطان را مپرست که شیطان (خدای) رحمان را عصیانگر است.) جناب علامه طباطبایی در ذیل این آیه نکاتی را اشاره فرمودند: پس از آنچه گذشت این چند نکته به دست آمد:اول اینکه : مراد از عبادت ، در جمله (لا تعبد الشیطان)، عبادت اطاعت است ، و کلمه (شیطان) که به معنای شریر است نیز دخالت در این حکم دارد.دوم اینکه : وجه تبدیل اسم (اللّه) به وصف (رحمان)، در دو جای آیه این است که چون وصف رحمت نیز در هر دو حکم دخالت دارد، زیرا اینکه خدا مصدر همه رحمتها و نعمتها است باید باعث آن شود که دیگر کسی اصرار بر نافرمانی او نکند و آن را قبیح بداند پس صحیح است که از نافرمانی او نهی شود، و نیز مصدریت او برای هر رحمت باعث می شود که آدمی از عذاب او که ملازم با امساک او از رحمت خویش است بترسد، و از این که مشمول نقمت و شقوت گردد بیمناک باشد.سوم اینکه : مراد از عذاب ، خذلان و یا چیزی به معنای خذلان ، مانند امساک از رحمت و به خود واگذاری است ، و اینکه بعضی گفته اند: مراد از آن ، عذاب اخروی است ، گفتاری است که سیاق با آن مساعدت ندارد.
← انذار پدر از عذاب
۱. ↑ ممتحنه/سوره۶۰، آیه۴.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس