استقلال قاضی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در اسلام تقنین ، الهی است و قوانین اسلامی از طرف ذات باری تعالی به پیامبر وحی می شود و پیامبر حامل وحی و ابلاغ کنندۀ احکام خداوندی است که: «ما ینطق عن الهوی، ان هو الا وحی یوحی».
دو قوه دیگر یعنی قوه قضائیه و اجرائیه در پیغمبر متمرکز است و قضات به نمایندگی پیغمبر تعیین می شوند. پس از رحلت پیامبر و در زمان خلفا نیز وضع چنین بود ولی تعیین قاضی از طرف خلیفه به مفهوم اطاعت او از دستورات خلفا نبود چون قاضی برای قضاوت ملاکهای مشخصی داشت و هیچ کس حق نداشت که در حکم قاضی دخالت کند یا از او بخواهد که چگونه حکم صادر کند، حتی خلیفه نیز این حق را به خود نمی داد که از قاضی بخواهد چه حکمی صادر کند یا در حکم او تصرف نماید.
محکوم شدن خلیفه در دعاوی شخصی
بسیار اتفاق می افتد که قاضی علی رغم تمایلات خلیفه حکم صادر می کرد، یا خلیفه را در دعاوی شخصی محکوم می نمود.
← ماجرای امام علی و عرب مسیحی
از این نمونه ها در تاریخ قضای اسلامی فراوان است و همه حکایت از استقلال قضات در برابر زورمندان حتی خلفا دارد و از اینجا روشن می شود که چرا اسلام به دانش و تقوی و عدالت قضات این همه تاکید می نماید؛ چون تنها فقاهت و ایمان و عدالت می تواند قضاتی بپروراند که نه تنها در اجرای عدل و احقاق حق در قبال زورمندان پایداری کنند، بلکه چنان چهرۀ تابناکی از عدالت اسلامی ارائه دهند که پس از گذشت قرنها هنوز بر تارک تاریخ تمدن بشر بدرخشند.
← قضاوت عادلانه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس