اسد

/~asad/

مترادف اسد: حیدر، شیر، ضرغام، ضیغم، لیث، ناهد، نبراس، هژبر، زخرف، زر، طلا، مردادماه

معنی انگلیسی:
lion, the leo

فرهنگ اسم ها

اسم: اسد (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: asad) (فارسی: اَسد) (انگلیسی: asad)
معنی: شیر درنده، برج پنجم از برج های فلکی، ماه مرداد، شیر، کنایه از شجاعت و بی باکی، ( اَعلام ) نام چند تن از افراد در تاریخ از جمله برخی از اصحاب پیامبر اسلام ( ص )، کنایه از شجاعت و بی باکی است، ( در اعلام ) نام چند تن از افراد در تاریخ از جمله برخی از اصحاب رسول اکرم ( ص )، نام برج پنجم از برجهای دوازده گانه، برابر با مرداد
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن، اسم طبیعت، اسم کهکشانی

لغت نامه دهخدا

( آسد ) آسد. [ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ اَسَد.
اسد. [ اَ س َ ] ( ع اِ ) شیر بیشه. شیر درنده. ( غیاث ). اجبه. جخدب. اَبغث. مُجشم. جراهم. متبلل. جذع. ( منتهی الارب ). باقر. مبیح. بهور. بهنس. بیهنس. بهینس. متبهنس. محطم. محتضر. ابولبد. ابوفراس. غضنفر. لیث. حطام. حطوم. ج ، آساد، اُسود، اُسُد، اُسد ( مهذب الاسماء )، آسد، اسدان ، مأسدة. ( منتهی الارب ) :
نه دمنه چون اسد نه درمنه چو سنبله ست
هرچند نام بیهده کانا برافکند.
خاقانی.
حکیم مؤمن در تحفه آرد: اسد بفارسی شیر نامند، گوشت او دیرهضم و مورث شجاعت و ضماد پیه او بر کمر و کنج ران و انثیین و قضیب و مقعد مقوی جماع و قطور او باروغن تخم انجره در احلیل جهت نعوظ بی عدیل و طلاء او جهت کلف و زهره او مقوی باصره و آشامیدن یک دانگ آن که از نر باشد با زرده تخم نیمبرشت کسی را که از زنان بسته باشند گویند مجرب است و وقت استعمال او را در حین هلال ماه شرط دانسته اند و گویند جلوس بر جلد او جهت رفع نقرس و بواسیر مجربست و بستن پوست او با مو بر گردن اطفال پیش از بلوغ جهت ازاله صرع و بخور موی او جهت گردانیدن سباع و رفع تب یومی نافع و طلاء پیه و زهره او بر بدن باعث گریختن سباع از آن شخص وضماد پیه مابین دو چشم او بر روی مورث مهابت در نظرها و قضای حاجات و گذاشتن قطعه ای از جلد او در میان جامه ها مانع کرم زدن او اگر کرم در جامه ها موجود باشد باعث قتل آن و چون یک درهم سرگین او را در شراب حل نموده بمعتادین شراب دهند سبب رفع خواهش ایشان گردد. و گویند شیر از آواز خروس سفید تاجدار میگریزد و مؤلف جامع الادویة از ارسطو نقل میکند که کباب خصیه شیر بغایت مقوی دل و باه است و چون بشکافند و با بوره سرخ و مصطکی طبخ نموده خشک کنند و بروغن زنبق چرب کرده و به آب گرم ناشتا بنوشند جهت جمیع دردهای درونی مثل قولنج و مغص و بواسیر و زحیر و درد رحم و دردجگر بغایت مفید است - انتهی. رجوع بتذکره ضریر انطاکی ص 46 و رجوع بفهرست البیان و التبیین چ حسن السندوبی شود. || در اصطلاح کیمیاویین ، طلا. پادشاه فلزات چنانکه شیر پادشاه حیوانات است. ( دزی ج 1 ص 21 ).

اسد. [اَ س َ ] ( اِخ ) برج پنجم از بروج فلک. ( غیاث ). خانه آفتاب. ( مفاتیح العلوم ).بیت آفتاب. نام صورت پنجم از صور بروج فلکیه است میان سرطان و سنبله و آن را برمثال شیری توهم کرده اند و کواکب آن بیست وهفت است و خارج از صورت هشت کوکب ، واز کواکب او قلب الاسد و طرفه است و هر دو از قدر اولند. ( از جهان دانش ). و عرب آن را لیث نامند. و بعضی اسد را مرکب از هشتادوپنج ستاره دانسته و گفته اند ستاره قلب الاسد و مجموعه جبهه و ستاره زبره و ذنب الاسد در این صورت باشد. شیر فلک. شیر سپهر : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱- ششمین برج از بروج دوازده گانه و آن بصورت شیر است شیر. ۲ - صورت فلکی مذکور .
( اسم ) ۱ - شیر درنده شیر بیشه بیشه غضنفر . ۲ - طلا زر . ۳ - صورت پنجم از صورتهای فلکی که در میان سرطان و سنبله قرار دارد و آنرا بصورت شیری توهم کرده اند . ۴ - برج پنجم از برجهای دوازده گان. سال برابر با ماه مرداد فارسی و تموز سریانی .
طغانشاه

فرهنگ معین

(اَ سَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - شیر درنده . ۲ - نام یکی از صورت های فلکی که تقریباً در سمت الرأس قرار دارد و به صورت شیری تصویر شده است ، ستارة پر نور این صورت فلکی ، قلب الاسد نام دارد که حدود ۷۱ سال نوری از خورشید فاصله دارد. ۳ - پنجمین برج از برج های دوازده

فرهنگ عمید

۱. (نجوم ) پنمجمین صورت فلکی منطقة البروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.
۲. پنجمین برج از برج های دوازده گانه، برابر با مرداد، شیر.

فرهنگستان زبان و ادب

{Leo, Lion} [نجوم] یکی از صورت های فلکی بزرگ منطقه البروجی که بین دو صورت فلکی سرطان و سنبله قرار دارد

گویش مازنی

( آسد ) /aased/ آه سرد در مقام افسوس و تاسف

دانشنامه آزاد فارسی

اَسَد (Leo)
صورت فلکی منطقة البروجی در نیم کرۀ شمالی، به صورت شیر. خورشید در مسیر حرکت ظاهری سالانه اش در حدود مردادماه از این صورت فلکی عبور می کند. درخشان ترین ستارۀ این صورت، قلب الاَسَد (آلفا اسد)، از قدر یکم است که در انتهای جمع ستاره ای، معروف به داس، قرار دارد. در احکام نجوم اختربینی، روزهای یکم تا سی ویکم مردادماه روزهای بُرج اسدند. نیز ← حرکت_تقدیمی

جدول کلمات

شیر

پیشنهاد کاربران

اسد همون غزله
البته اون غزلی ک شما فکر میکنید ن
غزل ما
جناب همتی میتوانید عکسی از آن واژه بگیرید تا مطمئن
شوم اسد پهلویست
اسد برگرفته شده از واژه پهلوی اَسدِر می باشد و این واژه از زبان پارسی به عربی رفته است ( رجوع شود به واژه نامه پهلوی ) ، پس خوب است در پارسی واژه اصلی آن یعنی اسدر را به عنوان مترادف برای کلمه شیر به کار ببریم.
شیر یا قدرتمند و قوی
اسد گرفته شده از واژه ی پهلوی : اسدر asder است.
پارسی اون هم میشه : شیر نر ، نره شیر
اسد الغابه فی المعرفه الصحابه.
در اینجا اسد osod تلفظ میشودو گفته حقیر کاملا
درست هست. معنی :
شیران جنگل در شناخت یاران پیامبر اعظم ( ص )
منظور osod جمع مکسر هست.
واژه نام برده اسم جمع هست.
...
[مشاهده متن کامل]

نگاه کنید به قاموس ابن درید.
جمهره اللغه. سه جلد رحلی.
osod تو جمع مکسر هستی. یا علی.

بنام خدا
با سلام، جمع مکسر asad / osod
osod یعنی شیر ها
asad یعنی شیر
دور از حضور تمامی دوستان
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
بگذار تا بمیرد در حین خود پرستی
حقیر میگویم نره میگه بدوش/ در مثل منا قشه نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

گالیله وقتی تسلیم دادگاه شد و ظاهرا اعتراف کردکه خورشید دور زمین میگردد، ولی حین خروج از دادگاه پا به زمین کو بید و گفت زمین تو دور خورشید بگر د.
منظور بنده گرامری هست ولی دوستان فرهیخته اسد را تعریف میکنند. عزیزان من کاری به شرح کلمه اسد ندارم. میگویم جمع مکسر اسد osod
هست یعنی شیران.
نمیدانم چرا به منظور بنده وقعی نمیگذارید
من یک چیز میگویم که اکثرا در تلفظ جمع مکسر
اسد را نمیدانند. اهل فن شما بزرگواران قضاوت کنید.

بنام خدا
با سلام، osod جمع مکسر asad هست
حتما همین طور هست. رفرنس:
تاج العروس ۲۰ جلد طبع نفیس ببروت
لسان العرب ابن منظور ۱۸/۱۵ جلدی
اقرب الموارد ، ۲ ج و یک ذیل بیروت ، سربی چاپ۱۸۸۹ اورجینال
...
[مشاهده متن کامل]

المنجد چاپ فاخر بیروت
قاموس المحیط کازرونی لیتوگرافی ۱۲۸۹ ق
دو جلد رحلی تبریز
لیتو گرافی یعنی چاپ سنگی
و چند قاموس دیگر که پروردگار را شاکرم که تمامی کتب فوق را دارم.
فیروز ابادی کازرونی که اولین قاموس را برای اعراب تدوین کرد.

بنام خدا
با سلام ، کتاب هم ردیف اسد الغابه. . . . . .
الاصابه فی تمیز الصحابه اثرابن حجر عسقلانی در ۴ جلد رحلی از کتب مرجع مهم هست
الاستیعاب فی معرفه الاصحاب اثر ابن عبد البر اندلسی در ۴ جلد رحلی فاخر هست که از مراجع مشهور چاپ بیروت هست. به شکر الهی دو عنوان اخری را دارم.
بنام خدا
با سلام ، منظور من معرفی کتاب ابن اثیر نبود هدف تلفظ و جمع مکسر اسد بود که بیشتر افراد ان را اسد با فتحه الف تلفظ میکنند حتی اسا تید حوزه و دانشگاه
مهمترین گتاب ابن اثیر تاریخ کامل که تورنبرگ انرا اصلاح و در لیدن قرن۱۹ چاپ کرده و افست بیروت در ۱۳ جاد نیمی سبز و۷ ج ان سیاه هست و به شکر ااهی با ابرام کتابفروش در ۸۸ به فی ۳۰ هزار خریدم. فروشنده . واقف به ارزش کتاب نبود.
...
[مشاهده متن کامل]

بنام خدا
با سلام ، اسد با فتح االف یعنی شیر درنده و با ضمه االف مثل osod که جمع مکسر اسد هست
اسد الغابه فی معرفه الصحابه که به معنی شیران جنگل در شناخت یاران پیامبر ( ص )
جمع شکسته عرب نیز عرب با ضمه عین میباشد
orob با تشکر

ارسلان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس