اسفار بن شیرویه

دانشنامه آزاد فارسی

اَسْفارِ بن شیرویِه ( ـ۳۱۹ق)
سردار دیلمی. در رقابت هایی که بر سر جانشینی ناصر کبیر میان علویان درگرفت شرکت کرد. با کشتار سران گیل و دیلم که به دستور حسن بن قاسم (جانشین ناصر) انجام شد، با ماکان بن کاکی برضد حسن بن قاسم متحد شد و همراه برخی از سران گیل و دیلم با او به مخالفت برخاست. در ۳۱۳ق از سوی نوادۀ ناصر کبیر حاکم ساری شد. سال بعد حسن بن قاسم که با ماکان متحد شده بود اسفار را شکست داد و بر طبرستان مستولی شد و اسفار به بکربن محمد ملحق گردید. دو سال بعد حسن بن قاسم بر ری استیلا یافت و اسفار از حضور وی در آن جا و نیز قتل داعی صغیر بهره گرفت و به طبرستان حمله برد. در اواخر رمضان ۳۱۶ق آن جا را به تصرف خود درآورد و بدین گونه منطقۀ وسیعی، از ابهر تا همدان و ری، را تصرف کرد و در همان سال با نیرنگ قلعۀ الموت را تسخیر کرد. وی به نام امیرنصر سامانی خطبه خواند، اما پس از چندی از او سرپیچید و دوباره با وی مصالحه کرد. سرانجام در ۳۱۹ق هنگامی که عازم الموت بود توسط مرداویج زیاری به قتل رسید.

پیشنهاد کاربران

اَسفار بن شیرویه یک فرمانده نظامی بود که حکومت علویان طبرستان را برانداخت و سعی کرد حکومتی مستقل بنیان نهد.
روایتهای مختلفی در این خصوص وجود دارد. ایرانیکا او را از لاهیجان در گیلان می داند. یکی از منابع متاخر او را اهل لاریجان در طبرستان دانسته. بعضی منابع برای تصحیح این اشتباه لاهیجان را زادگاه او فرض کرده اند. این فرض مورد تأیید هیچ کدام از منابع شناخته شده نبوده است. در قدیمی ترین توصیفات دربارهٔ طایفه او تفاوت وجود دارد. مسعودی او را گیل دانسته است؛ ولی منابع قدیمی تر او را دیلمی نوشته اند. نظام الملک طوسی او را از طایفه ورداوند می داند. ابن اسفندیار به دلیل فرجام کار اسفار او را ورودادیه یاد کرده است؛ ولی این طایفه در میان خانواده های معروف دیلمی شناخته نشده است. فقط بیهقی نامی از این خانواده را به عنوان شریف ترین خاندان های دیلم ذکر کرده است. اگر گفته مسعودی در مورد گیل بودن او درست باشد محتمل است که «واردادآوند» تصحیفی از «فاراوند»، یکی از چهار طایفهٔ گیل که در ناحیه «داخل» در شرق سپید رود مستقر بودند باشد. به نوشته دائرةالمعارف بزرگ اسلامی دیلمی بودن او و تولدش در منطقه کوهستانی دیلمان مستندتر است. بنابر گزارش حمزه اصفهانی، اسفار از یک طایفه گیلی بنام «وردادوند آوندان» بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

در اوایل قرن چهارم هجری، پس از سقوط سیطره خلیفه بر شمال غربی ایران، او سهمی زودگذر از قدرت در تبرستان، دیلم و سرزمینهای در طول لبه جنوبی کوه های البرز داشت. او در نزاع بر سر کنترل تبرستان در پی مرگ حاکم علوی آن ناصرالحق اطروش در ۳۰۴ مشهور شد؛ در این نزاعها حسن بن قاسم ( داعی صغیر ) نهایتاً پیروز شد. این همان دوره ای بود که سامانیان تلاش می کردند قدرتشان را بسوی شرق از خراسان به ایالات حاشیه خزر گسترش داده با شیعه زیدی آنجا بجنگند و از تسنن علیه آن حمایت کنند. اسفار در این زمان به عنوان مخالف و رقیبی برای قدرت رهبر دیلمی ماکان کاکی و در اتحاد با محمد بن مظفر محتاجی سپهسالار سامانی در خراسان برمی خیزد. او توانست تنها برای مدتی تبرستان را از علویان بگیرد ولی در پی آن از سوی امیر نصر بن احمد سامانی به عنوان فرماندار گرگان منصوب شد. او به کمک دیگر سرباز جویای نام گیلانی، مرداویج بن زیار موفق شد حکمرانی داعی حسن بن قاسم را شکست داده و سرکوب کند.
داعی صغیر وقتی از هجوم آنان خبردار شد، ماکان را در شهر ری بگذاشت و خود به آمل رفت. اسفار نیز از ساری به سمت آمل لشکرکشی کرد. بیرون از شهر، در نزدیکی ساری، نبرد آغاز شد و علی رغم رشادت های داعی، سربازانش به خاطر نارضایتی از او، میدان را ترک کردند و او را تنها گذاشتند و مرداویج به انتقام دایی خود، هروسندان، داعی را به قتل رساند. پس از این پیروزی، اسفار آکوشی ترک را به عنوان نماینده به ری فرستاد ولی مدتی بعد مرداویج را به بهانهٔ ظلم آکوشی بر مردم ری، فرستاد تا او را تنبیه کند.

اسفار بن شیرویهاسفار بن شیرویه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/اسفار_بن_شیرویه

بپرس