اسماعیلیه

/~esmA~iliyye/

لغت نامه دهخدا

( اسماعیلیة ) اسماعیلیة.[ اِ لی ی َ ] ( اِخ ) یا عدنانیه. عرب ساکن حجاز و نجد و اراضی مجاور آن از اواسط جزیرةالعرب ، منسوب به اسماعیل بن ابراهیم الخلیل از زن خود مسماة به هاجر.

اسماعیلیة. [ اِ لی ی َ ] ( اِخ ) ( مقبره ٔ... ) مزار اسماعیلیان خاندانی از فقهاء و دانشمندان بخارا و از بقاع متبرک آن شهر. ( رودکی تألیف نفیسی ج 1 صص 445-446 ).

اسماعیلیة. [ اِ لی ی َ ] ( اِخ ) قصبه ایست در مصر سفلی بساحل غربی کانال سوئز، در 70 هزارگزی جنوب پورت سعید و در 72 هزارگزی شمال سوئز در میان کانال و در ساحل شمالی دریاچه تمساح. این قصبه بوسیله یک خط آهن از یک طرف با خط آهن سوئز و از طرف دیگر با خطوط قاهره ، اسکندریه ، رشید و دمیاط ارتباط دارد و یک شعبه از شعبات نیل هم از میان این قصبه جریان یافته وارد دریاچه تمساح میشود. در سال 1280 هَ. ق. خدیو، اسماعیل پاشا این شهر را پی افکند و طبق نقشه وسیعی کوی و برزنهای زیبا و کوچه های دلگشا در اینجا بوجود آورد و میخواست که مرکز تجارت مهم و فروشگاه عظیمی شود، با این وصف این قصبه به ترقی مأمول نائل نشد. ( از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به ضمیمه معجم البلدان ج 1 صص 265 - 266 شود. تعداد نفوس آن بالغ بر 15000 تن است. || نام کانالیست که از میان قصبه اسماعیلیه واقع در مصر سفلی میگذرد. ( قاموس الاعلام ترکی ).
اسماعیلیه. [ اِ لی ی َ ] ( اِخ ) اسماعیلیان. سبعیه. هفت امامیان. باطنیان. باطنیة. حشاشین. ملاحده. فدائیان. فرقه ای از شیعه که سلسله ائمه را به اسماعیل فرزند مهتر امام جعفر صادق ( ع ) ختم کنند و اسماعیل را امام هفتم دانند. اسماعیل نخست از طرف پدر به جانشینی وی تعیین گردید ولی بعد حضرت صادق ( ع ) پسر دوم خود موسی را جانشین خود کرد. اسماعیلیه انتصاب اخیر را نپذیرفتند و گفتند امام نمیتواند تغییر عقیده بدهد. اسماعیل پنج سال پیش از وفات پدر در مدینه بسال 145 هَ. ق. درگذشت و در مقبره بقیعالغرقد مدفون گردید. با آنکه گروهی شاهد مرگ اسماعیل بودند، طرفداران وی ادعا کردند که او تا پنج سال پس از فوت پدر زندگی کرد و او را در بازار بصره مشاهده کردند و آنجا مردی مفلوج را با مس دست شفا بخشید. پسران اسماعیل که در زمره افراد دیگر علویین مورد تعقیب حکومت بودند، مدینه را ترک گفتند. محمد پسر مهتر در ناحیت دماوند قرب ری مخفی شد واعقاب او در خراسان و سپس قندهار خود را پنهان داشتند و آنگاه به هندوستان مهاجرت کردند و هنوز هم عده ای از اسماعیلیه در هند اقامت دارند. علی برادر محمد،به سوریه و مغرب هجرت کرد. اعقاب اسماعیل مبلغینی بنام داعی ( ج ، دُعاة ) به اقطار ممالک اسلامی گسیل میداشتند تا عقیده آنان را که به باطنیه شهرت داشتند تبلیغ کنند و اساس آنان بر تفسیر و تأویل قرآن بود. یکی ازین مبلغین میمون ملقب به قدّاح بود که پسر او عبداﷲ رئیس شیعه قرامطه گردید. محمدبن حسین ملقب به زیدان که بوسیله نجوم آگاهی یافته بود که حکومت به ایرانیان باز خواهد گشت با معاضدت یکی از اغنیای ایرانی معتقداتی را که هم جنبه مذهبی و هم جنبه اجتماعی داشت ، مورد قبول اسماعیلیه قرار داد. در پایان قرن سوم هجری ، عبیداﷲبن محمدالمهدی که از طرف بربریان به امامت قبیله کتامة منصوب شده بود، در مغرب حکومت فاطمیین یا عبیدیة را تأسیس کرد و حکومت مزبور بزودی به مصر منتقل گردید.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

فرقه ای از شیعه امامیه ظهور این فرقه اصلانتیجه اختلاف در امانت اسماعیل بن جعفر صادق ع با برادر او موسی بن جعفر بوده است قایلان به حفظ امامت در خاندان اسماعیل به اسماعیلیه یا باطنیه مشهورند . اینان معتقدند که پس ار رحلت امام جعفر چون پسرش اسماعیل پیش از پدر در گذشته بود امامت به محمد بن اسماعیل منتقل شد که [ سابع تام ] است و دور هفت بدو تمام می شود و پس از او امامت در خاندان وی باقی ماند . ایمه بعد از محمد بدو دسته تقسیم شدند که دسته ای ایمه مستور بودند و پنهانی در شهر ها می گشتند در صورتیکه دعات ایشان آشکارا مشغول دعوت بودند و بعد از ایمه مستور دور به عبید الله مهدی رسید که دعوت خود را آشکار کرد و بعد از او اولادش نصا بعد نص امامند و هر که در مخالفت با آنان بمیرند [ مات میته جاهلیه ] از میان دعاتی که در غیبت امام مشغول فعالیت بوده و به پی افکندن مبانی این مذهب مبادرت کرده است به عقیده اسماعیلیه میمون بن دیصان معروف به قداح است که او و فرزندانش مدتی در خوزستان و عراق و شام به فعالیت اشتغال داشتند و دعاتشان در یمن و بلاد دیگر بنشر دعوت اسماعیلی مشغول بودند . از بین این دعات اسماعیلی حسن بن احمد معروف به ابو عبد الله شیعی در بلاد مغرب قدرت بسیار یافت و دولت اغالبه را در آن سامان از میان برد و ابو محمد عبید الله مهدی را که در سلجماسه محبوس بود آزاد کرد و گفت او همان مهدی منتظر از آل علی است و امامت از آن وی است و بدین طریق دولت فاطمیان در شمال افریقا تشکیل شد ( ۲۹۷ ه. ) . دعوت فاطمیان بسرعت در یمن و بحرین و شام و فلسطین و ایران و شمال افریقا انتشار یافت . اسماعیلیه در دعوت خود مراحل خاصی را رعایت می کردند و دعات آنان بر حسب درجات معین می شدند و آخرین مرتبه معتقدان به این مذهب مرتبه [ حجت ] بود که از بین دعات عده معدودی توانستند حائز آن رتبه گردند . از میان دعات ایرانی ناصر خسرو و حسن صباح این رتبه را داشتند دعات اسماعیلیه برای هر دوازده امام حجت تعیین می کردند که در دوازده جزیره ( ناحیه ) بنشر دعوت مشغول بودند و در دعوت خود به عدد هفت و عدد دوازده اهمیت می دادند . برای همه دعات اسماعیلی رئیسی بنام داعی الدعاه در دستگاه خلیفه فاطمی بسر می برد . اسماعیلیه معتقد بودند که ظواهر را بواطنی هست که تنها امام بر آنها واقفست و باید از او یا از کسانی که از وی تعلیم گرفته اند آموخت و همین امر خود موجب آن بود که این قوم از قشر دین بحقیقت و لب آن متوجه شوند و چون این بواطن احکام را از طریق تاویلهای عقلی و فلسفی پیدا می کردند طبعا با تفکر و استدلال خو می گرفتند و از آنجا که استفاده از اصول فلسفه یونان را در دعوت خود جایز می شمردند طبعا به تحصیل علوم فلسفی راغب و حامی حکما و علما بودند .
قصبه ایست در مصر سفلی بساحل غربی کانال سوئز در ۷٠ هزار گزی جنوب پورت سعید در ۷۲ هزار گزی شمال سوئز در میان کانال و در ساحل دریاچه تمساح . این قصبه بوسیله یک خط آهن از یک طرف با خط آهن سوئز و از طرف دیگر با خطوط قاهره اسکندریه رشید و دمیاط ارتباط دارد و یک شعبه از شعبات نیل هم از میان این قصبه جریان یافته وارد دریاچه تمساح میشود .

فرهنگ عمید

از فرقه های شیعه که اسماعیل فرزند امام جعفر صادق را آخرین و هفتمین امام می دانند، هفت امامی، پیروان حسن صباح، سبعیه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسماعیلیه، فرقه ای از شیعه است که پس از امام صادق (علیه السّلام) در امامت حضرت موسی بن جعفر با امامیه به اختلاف افتادند و امامت ایشان را نپذیرفتند و قائل به امامت اسماعیل فرزند امام صادق (علیه السّلام) شدند.
اسماعیلیّه فرقه ای از شیعه هستند که معتقدند مقام امامت پس از امام صادق (علیه السّلام) به فرزند بزرگش اسماعیل که در زمان آن حضرت از دنیا رفت منتقل شده است. از این گروه به قرامطه و شش امامی نیز تعبیر شده است.
سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۷، ص۵۴.
شیخ مفید دربارۀ اسماعیل می گوید: اسماعیل، بزرگ ترین پسر امام صادق (علیه السّلام) بود و امام، او را بسیار دوست داشت و به او بیش از دیگران نیکی و محبت می کرد؛ ولی اسماعیل در زمان حیات پدر در «عریض» (دره ای نزدیک مدینه) از دنیا رفت. مردم، جنازه اش را به مدینه نزد امام صادق (علیه السّلام) آوردند و در قبرستان بقیع دفن کردند. روایت شده است حضرت در مرگ او بسیار بی تابی می کرد؛ به گونه ای که با پای برهنه و بی ردا، دنبال تابوت او می رفت. همچنین دستور فرمود تابوت او را پیش از دفن، چندین بار به زمین نهادند و هربار حضرت می آمد و پارچه از روی صورتش برمی داشت و در روی او نگاه می کرد. مقصود امام (علیه السّلام) از این کار این بود که مرگ او را پیش چشم آنان که گمان امامت و جانشینی او را داشتند، قطعی کند و شبهۀ آنان را دربارۀ زنده بودنش، بر طرف سازد و به آن ها بفهماند که اسماعیل از دنیا رفته است. افرادی از اصحاب که او را پس از حضرت صادق (علیه السّلام) امام می پنداشتند، از این عقیده بازگشتند. گروهی اندک از مردمان بی خبر که نه در زمرۀ نزدیکان امام بودند و نه از راویان حدیث آن بزرگوار گفتند: اسماعیل زنده و امام پس از پدرش است و بر این عقیده باقی ماندند.
مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۲۰۹-۲۱۰.
گروهی از شاخه اسماعیلیه (فرقه مبارکیه) هم محمد بن اسماعیل را مهدی و امام زنده غایب می دانند.
طبرسی، حسین، نجم الثاقب، ص۳۷۴.
...

[ویکی شیعه] اسماعیلیه، فرقه هایی که بعد از امام صادق(ع) به امامت فرزندش اسماعیل یا نواده اش محمد بن اسماعیل اعتقاد پیدا کرده و در مناطق و منابع مختلف به نام های گوناگون مانند باطنیه، تعلیمیه، سبعیه، حشیشیه، ملاحده و قرامطه خوانده شده اند. فرقه مشهور اسماعیلیه، باطنیه تعلیمیه هستند. اسماعیلیانی که عمدتاً به شاخه نزاری این فرقه تعلق دارند، در بیش از ۲۵ کشور در قاره های آسیا و افریقا و اروپا و امریکا پراکنده اند.
ابوالخطاب محمد بن ابی زینب یا مقلاص بن ابی الخطاب، شخصیتی است که در منابع اسماعیلیه از او به عنوان شخصی که در امامت اسماعیل دست داشته است نام برده اند. تفصیل عقاید ابوالخطاب در ام الکتاب که کتاب سری اسماعیلیان است، ذکر شده است.
گروه غالب شیعیان بر اساس سنت رایج معتقد بودند که بعد از امام صادق(ع) فرزند ارشد ایشان یعنی اسماعیل امام خواهد شد اما اسماعیل در زمان حیات پدرش از دنیا رفت. مرگ اسماعیل قبل از به امامت رسیدن، باعث به وجود آمدن تشتت و اختلاف در تعیین امام بعدی شد. برخی از این رو که اعتقاد داشتند این سنت نباید تغییر کند گفتند اسماعیل هنوز زنده است و روزی به عنوان قائم(عج) ظهور خواهد کرد. برخی هم از این بابت که معتقد بودند امامت به استثنای حسن و حسین(ع) از طریق برادری منتقل نمی شود، به انتقال امامت از اسماعیل به فرزندش محمد روی آوردند. برخی هم قائل به بداء شده، به امامت موسی بن جعفر(ع) معتقد شدند. سلسله امامان شیعه اثنی عشری از طریق گروه اخیر ادامه می یابد.

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام است
قائلان به امامت اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام.
اسماعیلیه فرقه ای از شیعه هستند که معتقدند مقام امامت پس از امام صادق علیه السلام به فرزند بزرگش اسماعیل که در زمان آن حضرت از دنیا رفت، منتقل شده است. از این گروه به قرامطه و شش امامی نیز تعبیر شده است.
اسماعیلیه از فرق مخالف شیعه دوازده امامی می باشد.
جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جلد 1، ص 488.

دانشنامه عمومی

اسماعیلیه ( به عربی: الإسماعیلیة، آوانگاری:  al - ʾIsmāʿīlīyah ) یکی از فرقه های امامیه است. [ ۱]   اسماعیلی ها نام خود را از اسماعیل بن جعفر به عنوان جانشین معنوی ( امام ) منصوب جعفر صادق گرفته اند، که در آن با شیعه دوازده امامی تفاوت دارند. دوازده امامی ها، موسی کاظم برادر کوچکتر اسماعیل را به عنوان امام پذیرفته اند. [ ۲]
اسماعیلی های هفت امامی او را امام هفتم و غائب به حساب می آورند، اما اسماعیلی های مستعلیه و اسماعیلی های نزاری او را امام ششم می دانند. اسماعیلی های مستعلیه، طیب بن منصور ابوالقاسم را امام بیست و یکم و غائب می دانند. همچنین امامت نزاریه تا به امروز ادامه پیدا کرده است و امام زمان و چهل و نهم نزاریه، کریم آقاخان است.
اسماعیلی ها هم زمان با روزگار سامانیان سر برآوردند و سده ها با توان بسیار به پراکندن اندیشه خویش پرداختند. امروزه از شمارشان کاسته شده است. در ایران بسیار کمیابند و در برخی کشورها مانند افغانستان، تاجیکستان، هندوستان، تانزانیا، کنیا و سایر کشورها پراکنده اند. [ ۳] چنان که هانری کربن می گوید اسماعیلی های نزاری پس از سقوط قلعه الموت به دست مغول ها و نابودی کتب موجود در آن منابع خود را از دست دادند. اما اسماعیلی های مستعلوی که در دوره فاطمی در مصر مستقر بودند و اکنون بیشتر در هند هستند، منابع دست اول خود را حفظ کرده اند، هرچند تمایلی به انتشار آن ندارند.
پس از فوت جعفر صادق در سال ( ۷۶۵ م ۱۴۸ق ) ، انشعاب اساسی رخ داد. اسماعیل بن جعفر که در مقطعی از سوی پدرش به عنوان امام بعدی منصوب شده بود، ده سال قبل از پدر در سال ( ۷۵۵ م ۱۳۸ق ) درگذشت. در حالی که اثنی عشری استدلال می کنند که او یا هرگز وارث ظاهری نبوده یا قبل از پدرش نمرده است و از این رو موسی کاظم وارث واقعی امامت است. اسماعیلی ها استدلال می کنند که یا مرگ اسماعیل برای حفظ او از آزار و اذیت عباسیان وانمود شده است ( پس او امام بعدی است ) یا اینکه امامت به پسرش محمد بن اسماعیل رسیده است. [ ۴]
هم عصران نخست و مخالفان اسماعیلی ها آن ها را ملاحده، پس از اواسط سده ۳ ( قمری ) ، قرامطه نیز خطاب می کردند، ولی آنان جنبش خود را «دعوت» یا «دعوت هادیه» می نامیدند و در دورهٔ فاطمیان حتی از به کار بردن عنوان اسماعیلیه دوری می کردند. [ ۵]
عرب ها نیز به اسماعیلی ها باطنیان می گفتند؛ زیرا ایشان متون قرآن را تاویل باطنی می کردند. این تاویل به عهدهٔ فردی بود که در اسماعیلیه به او معلم می گفتند. آن ها ظاهر معنی قرآن را قبول نداشتند بلکه برای قرآن بطن قائل بودند و معانی را به صورت مجازی می گرفتند. [ نیازمند منبع]
عکس اسماعیلیهعکس اسماعیلیهعکس اسماعیلیهعکس اسماعیلیهعکس اسماعیلیه

اسماعیلیه (شهر). اسماعیلیه شهری با ۳۰ و ۳۵ عرض شمالی و ۳۲ و ۱۶ طول شرقی است که در ساحل غربی آبراه سوئز و در شمال دریاچه تمساح واقع است. از همین رو، در آغاز با نام روستای تمساح شناخته می شد. [ ۱]
اسماعیلیه در محل پیشین جزیره عبیط واقع بر تپه هایی با ارتفاع بالغ بر ۱۶ متر که به تلال الجسر ( تپه های پُل ) شناخته می شد. توسط بازرس کل شرکت احداث آبراه سوئز، فردینان دولسپس بنیاد نهاده شد و ابتدا اردوگاه هایی در آن ساخته شد و به عنوان محل استقرار کارگران و مهندسانی که برای تأسیس آبراه سوئز مشغول به کار بودند، مورد بهره برداری قرار گرفت. دولت سپس آن را شهر میان چند دریا نامید.
خدیو اسماعیل پاشا ( حک ۱۸۶۳ - ۱۸۷۹م ) به این شهر که از موقعیت استراتژیکی برخوردار بود، توجه خاصی مبذول داشت و دستور نقشه پردازی و نوسازی شهر را صادر کرد و آن را اسماعیلیه نامید.
اسماعیلیه در ۱۸۶۴م با ویژگی های سبک معماری سده ۱۹م و ساختاری شبیه به شهر ریویرا در فرانسه، با خیابان های عریض و میدانگاه های مشجر، باغ ها و مزرعه هایی که شهر را از ۳ طرف در برگرفته اند و نیز مدارس و حمام های زیبا، هتل های مدرن و کاخ باشکوه حکومتی با هزینه و وام های کلان، ساخته شد. چندان که تنها هزینه دیوارهای کاخ حکومتی ( سرایه ) اسماعیلیه ۸۲۰ ، ۳۸ لیره و هزینه ساختمان کامل آن بالغ بر ۲۸۶ ، ۲۰۱لیره مصری گردید. شهر اسماعیلیه به دو بخش تقسیم می شد، بخشی از آن عرب نشین و بخش دیگر اروپایی نشین بود که این بخش پیوسته روی در ترقی داشت.
شهر اسماعیلیه در مدت حفاری آبراه سوئز از اهمیت بسیار برخوردار بود، اما پس از پایان پذیرفتن عملیات حفر کانال، تا مدتی از اهمیت آن کاسته شد و جمعیت آن رو به کاهش نهاد، چندان که بخش عمده کارکنان مستقر در آنجا به پرت سعید کوچیدند و این شهر که طبق برآورد اولیه مهندسی شهر ظرفیت ۱۵ هزار نفر سکنه داشت، در ۱۸۷۰م تنها ۳ هزار نفر در آن می زیستند و تا حدود ۲۰ سال افزایش چندانی نیافت و جمعیت آن بین ۴ هزار تا ۶ هزار نفر در نوسان بود، ولی پس از آنکه کمپانی آبراه سوئز اسماعیلیه را دفتر مرکزی ستاد عملیات خود قرار داد، قسمت اروپایی نشین شهر توسعه یافت و این شرکت نفوذ خود را بر سراسر شهر گسترش داد، تا جایی که راه های منتهی به اسماعیلیه را در کنترل خود گرفت و ورود و خروج به شهر تنها با اجازه این شرکت میسر بود. در طول این مدت جمعیت آن به طور چشمگیری رو به افزایش نهاد.
عکس اسماعیلیه (شهر)عکس اسماعیلیه (شهر)عکس اسماعیلیه (شهر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اسماعیلیه فرقه ای شیعی که در اواسط قرن ۲ق با اختلاف بر سر جانشینی امام جعفر صادق (ع) با سایر پیروان آن حضرت، پدیدار شد و به گروه های چندی منقسم گردید. نام این فرقه از نام اسماعیل، فرزند ارشد امام جعفر صادق (ع)، گرفته شده است. وی در زمان حیات امام جعفر صادق (ع) و حدود ده سال قبل از آن حضرت از دنیا رفت. اسماعیل در دوران حیات خود ارتباطاتی با گروه های انقلابی و شیعیان غالی داشته و گزارش هایی در دست است که نشان می دهد وی روابطی با ابوالخطاب کوفی، رهبر فرقۀ غالی، داشته است. برخی از پیروان امام به دلیل فرزند ارشد بودن اسماعیل به طور طبیعی او را جانشین پدر تصور می کرده اند هرچند سند معتبری دربارۀ نصب و تعیین او از سوی امام وجود ندارد و مورخین و علمای بزرگ شیعی نیز چنین مسئله ای را تأیید نکرده اند. مع الوصف، گروهی از شیعیان بر امامت او اصرار کرده حتی مرگ او را انکار کردند. امام هنگام درگذشت اسماعیل تنی چند از بزرگان ازجمله حاکم مدینه را بر مرگ اسماعیل شاهد گرفت و با شرکت در تشییع پیکر او، وی را در قبرستان بقیع دفن کرد. نام مستعار اسماعیل «مبارک» بود و به همین دلیل کسانی که امامت او را پذیرفتند به «مبارکیه» مشهور شدند. مبارکیه را عقیده بر این بود که امام جعفر صادق (ع) بعد از مرگ اسماعیل، محمد فرزند او را شخصاً به جانشینی برگزید. بنابراین مبارکیه از نخستین نام های گروهی بود که بعدها توسط مؤلفان کتب فرق به نام اسماعیلیه خوانده شده اند. معاصرانِ اسماعیلیانِ نخستین آن ها را باطنیه و ملاحده و بعدها از اواسط قرن ۳ق و پس از ظهور قرامطه، آنان را قرامطه نیز می خواندند ولی آنان، نیز فاطمیان، از استعمال نام اسماعیلیه برای خود پرهیز می کردند و نهضت خود را معمولاً «دعوت» یا «دعوت هادیه» می خواندند. محمد بن اسماعیل بعد از رحلت پدر (۱۴۸ق) که اکثر پیروان آن حضرت جانشینی امام موسی کاظم (ع) را پذیرفتند، مدینه را ترک کرد و به عراق، و سپس خوزستان، کوچید و زندگی پنهانی خود را آغاز کرد و به همین سبب به «مکتوم» شهرت یافت. این مهاجرت مبداء «دورۀ سَتر» در تاریخ اسماعیلیان نخستین است که تا ظهور فاطمیان و تأسیس خلافت توسط آن ها در اواخر قرن ۳ق ادامه داشت. محمد بن اسماعیل اندکی پس از ۱۷۹ق درگذشت و پس از وی، یکی از پسران وی که عبدالله نام داشت، رهبری مبارکیه را به دست گرفت و چون پدرش محمد ملقب به «میمون» (خوش یمن) بود از او با نام عبدالله بن میمون قداح نیز یاد شده ولی غالباً با فردی با همین نام که از اصحاب امام صادق (ع) و امام باقر (ع) بوده است خلط و اشتباه شده است (← قدّاح). بعد از وی نیز سه تن دیگر به نام های احمد تقی و حسین رضی و عبیدالله مهدی به ترتیب رهبری مرکزی اسماعیلیه را در «دورۀ ستر» برعهده داشتند. اقامتگاه این رهبران ابتدا در اهواز و عسکر مکرم در خوزستان بوده، و سپس به بصره، و سرانجام به شهر سَلَمیّه در شمال سوریه منتقل شده است. سلمیه تا ۲۸۹ق همچنان مرکز دعوت اسماعیلیه و اقامتگاه رهبران مرکزی نهضت بوده است. آنان تا این زمان برای جلوگیری از بروز درگیری با دشمنانشان، به ویژه عباسیان، مخفی می زیستند و داعیانِ آن ها در میان مردم به دعوت می پرداختند. در این دوره داعیانی چون ابن حوشب در یمن و ابوعبدالله شیعی در شمال افریقا برخاستند و دستگاه های تبلیغاتی سرّی، منظم و قدرتمندی با نام «دعوتخانه» برای ابلاغ دعوت خود تشکیل دادند. امام در رأس سلسله مراتب دعوت قرار داشت و تشکیلات سرّی شان به سبب تقدس عدد هفت نزد آنان، هفت مرحله (مستجیب، مأذون اصغر، مأذون اکبر، معلم، داعی، حجت و امام) داشت. با افزایش شمار پیروان اسماعیلی، فکر تأسیس دارالحجره هایی به شیوۀ صدر اسلام، که نخستین آن ها را حمدان قرمط در ح دود ۲۷۷ق در نزدیکی کوفه بنیاد نهاد، برای یورش به مناطق مختلف و خروج بر ضد فرمانروایان پدید آمد و با این روش پیروزی هایی در احساء عربستان و یمن نصیب اسماعیلیان شد. ابوعبدالله شیعی زمینه و مقدمات نخستین دولت اسماعیلی را در شمال افریقا فراهم کرد و آخرین رهبر فاطمی در دورۀ ستر یعنی عبیدالله مهدی، در ۲۸۶ق با ادعای امامت اسماعیلیه برای خود و اسلافش ـ رهبران مرکزی نهضت ـ مهدویت محمد بن اسماعیل و بازگشت او را انکار کرد و به تداوم امامت در اعقاب امام صادق (ع) یعنی همان هایی که امام مستور نامیده شدند، تصریح کرده و «دورۀ کشف» را آغاز نمود. این اقدام عبیدالله مهدی و مخالفت حمدان قرمطی با اصلاحات رهبری مرکزی، موجب بروز انشعاب مهم در فرقۀ اسماعیلیه گردید و بدین ترتیب، اسماعیلیان فاطمی از یک سو، و بقیه اسماعیلیان که از آن پس رسماً قرامطه نامیده شدند، به عنوان دو شاخۀ اصلی اسماعیلیه درآمدند. این عدّه مرگ محمد بن اسماعیل را انکار کردند و در انتظار بازگشت وی به عنوان امام قائم و مهدی موعود باقی ماندند. برای قرامطه محمد بن اسماعیل به عنوان هفتمین و آخرین امام بوده است (← قرمطیان). عبیدالله مهدی با مساعدت و یاری ابوعبدالله شیعی در ۲۹۷ق در افریقیه به مسند خلافت نشست و یک سال بعد ابوعبدالله و برادرش را کشت. معزّ خلیفۀ فاطمی مرکز حکومت را از افریقیه به مصر انتقال داد (۳۵۸ق). دولت اسماعیلی فاطمی پس از استیلا بر مصر، به قدرتی نیرومند تبدیل شد که قلمروش از شام تا مغربِ اقصی و از سیسیل تا یمن و حجاز می رسید و در مکه و مدینه به نام آنان خطبه خوانده می شد. قیام ارسلان بساسیری به تحریک مستنصر فاطمی و بر ضدِ خلیفۀ عباسی بغداد نیز سبب شد که بیش از یک سال، تا ورود طغرل بیک به بغداد، در دستگاه عباسیان خطبه به نام خلیفۀ فاطمی خوانده شود. داعیانِ اسماعیلی تا پیش از آغاز دورۀ جدید دعوت (دعوت تودۀ مردم با قیام های مسلحانه)، می کوشیدند با شیوه ا ی مسالمت آمیز فرمانروایان و امرای دولت را به مذهب اسماعیلی درآورند، چنان که قبول کیش اسماعیلی از طرف برخی امرای سامانیان، مسافریان و جستانیان و کسانی چون ابوعلی سیمجوری، یوسف بن ابی الساج و احمد بن عبدالملک عطاش نتیجۀ این تلاش هاست. نیز کسانی چون ناصرخسرو قبادیانی، ابویعقوب سجستانی، ابوحاتم رازی، حمیدالدین کرمانی و دیگران از داعیان نشر و ترویج کیش اسماعیلی در سرزمین های شرقیِ خلافت، از عراق و ایران تا سند، بودند. بعد از مرگ مستنصر فاطمی میان پسرانش، نزار و مستعلی بر سر جانشینی نزاع درگرفت که سبب شقاق مهم اسماعیلیه به دو فرقۀ نزاریه و مستعلویه شد. اسماعیلیانی که بیرون از قلمرو فاطمی، به ویژه در ایران و عراق، به سر می بردند، قائل به امامت نزار شدند و اسماعیلیان فاطمی بر امامت مستعلی پای فشردند، اما خلافت مصر سرانجام به دست صلاح الدین ایوبی برافتاد (۵۶۷ق). نزاریان ایران نیز پس از قطع ارتباط با مصر، به پیشوایی حسن صباح سیاست تبلیغی جدیدی در پیش گرفتند و دوره ای نوین در تاریخ ایران و مذهب اسماعیلیه پدید آوردند. اسماعیلیان با تسخیر اَلَموت و قلاع اطراف آن و دعوی انتقالِ امام مستور به آن جا، دولتِ خود را در ایران بنیاد نهادند (۴۸۳ق). آن ها نوۀ نزار را پس از کشته شدن نزار مخفیانه به الموت بردند و به نشر دعوت پرداختند و با فعالیت های گستردۀ تبلیغی و مبارزه با خلفای بغداد، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، آل باوند و جز آن ها، تا سقوط الموت به دست هلاکوخان (۶۵۴ق)، به قدرت سیاسی نیرومندی تبدیل شدند. پس از سقوط الموت به دست هولاکوخان، امامان اسماعیلی جدید به طور مستتر و متواری در آذربایجان و عراق و فارس فعالیت می کردند و تا ظهور آقاخان محلّاتی، طبق یکی از روایات خودشان، هجده امام داشته اند که همگی تا زمان آقاخان مستور بوده اند. پراکندگیِ اسماعیلیان مانع از نفوذ آنان در شهرها می شد. فقط در دورۀ جلال الدین حسن نومسلمان بود که اسماعیلیان توانستند موقتاً بر ابهر و زنجان مسلط شوند. چون عقاید اسماعیلی پس از سقوط الموت رفته رفته رو به محاق می رفت، آنان انجدان را مرکز فعالیت حرفه ای خود کردند و درصدد اتحاد اسماعیلیان ایران، شام، ماوراء النهر و هند برآمدند. اگرچه اسماعیلیۀ ایران برای ادامۀ حیات خود، به تصوف شیعه مآب روی آوردند و امام خود را چون پیر طریقت فرا نمودند، اما هیچ گاه اندیشه های دینی خود را ترک نکردند و کاملاً در عقاید صوفیانه مستحیل نشدند. در قرن ۱۳ق جنبشی جدید در اسماعیلیۀ ایران توسط آقاخان محلاتی با سیاست طرفداری از دولت بریتانیا در هند شکل گرفت که با شکست آقاخان اول در کرمان عقیم ماند و مرکز فعالیت اسماعیلیۀ نزاری، معروف به خوجه (← خوجه)، از ایران به هند انتقال یافت. پیروان مستعلویه نیز، که به نام بُهره مشهورند، عمدتاً در هند سکونت دارند. اسماعیلیه جز تأثیرات مهم سیاسی، به لحاظ فرهنگی نیز تأثیراتی عظیم بر جای گذاشتند. تألیف آثار بسیاری در تأیید و توجیه عقاید اسماعیلیه به دست علمای اسماعیلی، اندیشه های کلامی آنان را در تاریخ فلسفۀ اسلامی ماندگار کرد. دانشگاه الازهر مصر به دست اسماعیلیان بنا شد. رسائل اخوان الصفا، از نخستین دایرة المعارف های اسلامی، به دست دانشمندان اسماعیلی تألیف شد. اما اسماعیلیان با دفاع سرسختانه از عقاید خود و توسل به ترور و کشتار، موجبات وحشت و بیزاری عامۀ مردم و تألیف کتب و رسالاتی را در رد این مذهب فراهم کردند، به گونه ای که معمولاً اسماعیلیه نزد عامه مسلمین اعم از شیعه و سنی منفور و مطعون بوده اند. مراجعه به عقاید و تعالیم اسماعیلی نشان می دهد که آنان در باب توحید، نبوت و قرآن اهل شک و تردید نبودند بلکه با تأویل قرآن و قول به باطن احکام شرعی، درک و فهم باطن دین را مخصوص خود (خواص) و غیر اسماعیلیان (عوام) را فقط قادر به درک ظاهر دین و شریعت می دانستند. برخی از آن ها گاه تا انکار و نسخ شریعت و وضع احکام جدید و اباحه پیش می رفتند و به ویژه شاخۀ قرامطه که با کشتار حُجاج و غارت اماکن مقدسه و اهانت به مکه و کعبه، مخالفت آشکار خود را با اسلام بروز می دادند. در عقاید فلسفی و کلامی اسماعیلیه، که خود آن را «حقایق» می خوانند، تأثیر نامستقیم فلوطین، نوافلاطونیان، آیین مانی و مسیح و تصوف (در آثار اسماعیلیۀ جدید، به ویژه در ایران و هند) به چشم می خورد. اگرچه شمار فراوانی از آثار اسماعیلی از بین رفته است، اما تحقیقات و تألیفات خاورشناسانی چون سیلوستر دوساسی، راینهارت دوزی، میخائیل یان دوخویه، کازانوا، لوئی ماسینیون، ولادیمیر ایوانف و برنارد لویس، بخشی از دستاوردهای اسماعیلی را از خطر نابودی رهانده است. در حال حاضر، اسماعیلیه که عمدتاً به شاخۀ نزاری این فرقه تعلق دارند، در بیش از ۲۵ کشور در قاره های آسیا و افریقا و اروپا و امریکا پراکنده اند. نیز← آقاخان.

پیشنهاد کاربران

اسماعیلیه esmaaeiliyeh
فرقه ی شیعه مذهب هفت امامی ، که شش امام از شیعه دوازده امامی را قبول دارند، وبه همین دلیل شش امامی هم نامیده می شوند ، بطوریکه از فرزندان امام جعفر صادق شیعه دوازده امامی، امام موسی کاظم را، امام هفتم می دانند اما اسماعیلیه امام اسماعیل که برادر بزرگتر بوده وقبل از پدر درگذشته را امام هفتم میشمارند، جالب است که امامت درشیعه اثنی عشری به امام دوازدهم که غایب خوانده می شود ، قطع می گرددولی جریان امامت درشیعه اسماعیلیه همچنان ادامه دارد و فی الحال کریم خان که آقا خان هم نامیده می شود امام چهل ونهم ایشان است
...
[مشاهده متن کامل]

( در شیعه اثنی عشری فعلی هم اگر امامت جعفر برادر حسن عسکری امام یاز دهم، از طرف مردم وحکومت زمان پذیرفته شده بود ، ولقب کذاب بر وی اطلاق نشده بود ، جریان امامت شیعه اثنی عشری همانند شیعه ی اسماعیلی، هنوزهم ادامه داشت )

بپرس