اشعریه

/~aS~ariyye/

لغت نامه دهخدا

اشعریه. [ اَ ع َ ری ی َ ] ( ص نسبی ) مؤنث اشعری که یکی از فرق اسلام بودند. رجوع به اشاعره شود.

فرهنگ فارسی

فرقه ای از مسلمانان پیرو ابو الحسن اشعری وی مخالف معتزله بود . به عقیده او ایمان عبارتست از تصدیق به قلب اما قول بلسان و عمل بارکان از فروع آنست و کسی که به قلب تصدیق کرد یعنی بوحدانیت خدای تعالی اقرار آورد و به پیغامبران و آنچه از خداوند بر رسالت آورده اند از روی قلب اعتراف کرد ایمان او درست است و اگر هم در همان حال بمیرد مومن و رستگار شمرده می شود و مومن جز بانکار ایمان و لوازم آن از ایمان خارج نمی گردد . صاحب گناه کبیره اگر بدون توبه بمیرد حکم او با خداوند است یا او را برحمت خود میامرزد یا به شفاعت پیغامبر می بخشد و یا به مقدار جرمش عذاب می کند اما اگر توبه کند آمرزیدن او بر خدا واجب نیست زیرا خدا موجب است و چیزی بر او واجب نمی شود و اعتقاد به قبول توبه مبتنی بر سمع است . خدا مالک خلق خود است آنچه می خواهد می کند و بهرچه اراده کند فرمان می دهد . اگر همه خلق جهان را به بهشت برد مرتکب حیفی نشده است و اگر همه را به آتش افکند ظلمی نکرده است چه ظلم عبارتست از تصرف در آنچه ما یملک متصرف نیست یا عبارتست از وضع شئ در غیر موضع خود در صورتی که خداوند مالک مطلق است و از این روی نه ظلمی بر او متصور است و نه جوری بدو منسوب مو رد رویت گفته : هر چه موجود باشد مرئی خواهد بود . قال الله تعالی : وجوه یومئذ ناضره الی ربها ناظره . در اثبات سمع و بصر و یدو و جه برای خداوند گوید : این جمله صفات جبری است که چون سمع به آن ورود یافته اقرار به آن واجب باشد به آن طریق که شرع به آن وارد است و باری تعالی عالم است بعلم و قادر است بقدرت ... و همه این صفات قدیم است . توفیق پیش او خلق قدرتست بر طاعت و خذلان خلق قدرتست بر معصیت . امامت باتفاق و اختیار - نه بنص و تعیین - ثابت می شود و با ین ترتیب وی طریقه اهل سنت را تایید می کند . راجع به قر آن اشعریه بر خلاف قول معتزله معتقد به قدم آنند .

فرهنگ عمید

= اشاعره

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اشعریّه یکی از سه مکتب کلامی است که به دست علی بن اسماعیل «ابوبشر» بن سالم بن اسماعیل بن عبداللّه بن موسی بن بلال بن ابوبردة بن ابی موسی ، معروف به اشعری ، بنیان گذارده شد.
اشعری تا چهل سالگی بر مذهب معتزله بود، اما به ناگاه تغییر و تحولی اساسی در او ایجاد شد و از آن اعلان بی زاری کرد.برای کناره گیری او از معتزله عوامل مختلفی ذکر شده است که بسیاری از آنان مورد مناقشه جدی است؛ برخی از عوامل عبارتند از:
← عدم اقناع در معتزله
روش او آمیزه ای از نقل و عقل است، البته نقل بر عقل تقدم و پیشی دارد. به نظر او اگر دین وحیانی نباشد عقل توان تشخیص تکلیف را ندارد و نمی تواند حکم قطعی بدهد.در این صورت راهی جز شک و توقف نخواهد بود. اشعری به ارائه طرحی نو اقدام کرد که به گونه ای تضاد میان عقل گرایی و ظاهرگرایی را برطرف نماید، بدین جهت با هر یک از آن دو گروه هم موافق بود و هم مخالف .با عقل گرایان در این جهت که استدلال عقلی در اثبات عقاید دینی بدعت و حرام نبوده، بلکه راجح و پسندیده است موافقت نمود و به تألیف رساله « استحسان الخوض فی علم الکلام » مبادرت ورزید و این در حالی بود که اهل حدیث ، علم کلام و استدلال عقلی را بدعت و حرام می دانستند. او با تأسیس این مکتب جدید در صدد ارائه موضعی میانه بین اهل حدیث و معتزله بود و مهم ترین تلاش او آن بود که اهل حدیث را برای دفاع از عقایدشان وادار به استفاده از عقل کند و به همین جهت تا حدی توانست آن ها را از موضع افراطی شان دور سازد. موضعی که برخی از آن تعبیر به «طریق وسط» کرده اند. از طرفی در تعارض عقل با ظواهر دینی ، ظواهر را مقدم داشت و در نتیجه در بحث از صفات ذات و صفات خبریه با عقاید معتزله مخالفت نمود.همان گونه که اصل تحسین و تقبیح عقلی و متفرعات آن را نیز مردود دانست و هیچ واجب عقلی را نپذیرفت و در این زمینه با اهل حدیث هماهنگ گردید.
تطور مکتب اشعری
...
آزاد فارسی'>

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

بپرس