اشن

لغت نامه دهخدا

اشن. [ اَ ش َ ] ( ص ، اِ ) جامه بازگونه پوشیده را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). جامه باژگونه که بپوشند. ( شعوری ج 1 ص 120 ). جامه باشگونه باشد که درپوشند. رودکی گوید :
چون جامه اشن به تن اندر کند کسی
خواهد ز کردگار بحاجت مراد خویش
گر هست باشگونه مرا جامه بزرگ
بنهاده ام دعای ترا بنده وار پیش.
( لغت فرس اسدی ).
جامه باشگون. ( سروری ). جامه باشگونه بود. ( جهانگیری ). جامه باشگونه باشد که درپوشند. ( اوبهی ). جامه باژگونه پوشیدن. ( انجمن آرا ). جامه باژگونه پوشیده. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). یکی از مراسم ایرانیان قدیم ، پوشیدن جامه باژگونه بوده است هنگام دعا. || کالک که خربزه نارسیده باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). خربزه نارسیده که کمبوزه باشد. ( شعوری ج 1 ص 120 ). خربزه نارسیده و کال. ( انجمن آرا ). خربزه نارسیده. ( سروری ). خربزه نارسیده را گویند و آنراکالک نیز گویند. ( جهانگیری ). کالک و خربزه نارسیده. ( ناظم الاطباء ). خربزه نارسیده که نام دیگرش کالک است. ( فرهنگ نظام ). || خربزه نورسیده. ( اوبهی ). خربزه بود نورسیده. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
خربزه پیش وی نهاد اشن
و زبر تو بگشت حالی شد.
غضایری ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).
نوبر. نوباوه. نورس. و ظاهراً در این معنی اگر «نا» بصورت «نو» یا برعکس تحریف نشده باشد، مراد مطلق میوه تازه رس باشد.

اشن. [ اِ / -ِش ْ ] ( پسوند ) -ِشن. بمعنی «اِش » یا «ش » علامت اسم مصدر است که در برخی از لهجه ها به آخر مفرد امر ملحق شود و اسم مصدر سازد: کنشن. گوارشن. بوشن. گوشن.گزارشن ( = گزارش ). جوارشن. و رجوع به اش و ش شود.

اشن. [ ] ( اِخ ) نام یکی از فرزندان برهمن ها بود. رجوع به تحقیق ماللهند ص 63 شود.

اشن. [ اُ ش َ ] ( اِخ ) ( 1487 - 1564 م. ) یا اشینو. برنارد. از کسانی بود که نخست از مذهب پروتستان پیروی میکرد و سرانجام به الحاد گرائید.

اشن. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دهق بخش نجف آباد شهرستان اصفهان که در 75 هزارگزی شمال نجف آباد واقع است و به راه ارابه رو دهک به دامنه متصل میباشد. محلی است جلگه ای ، معتدل و سکنه آن 849 تن است. مذهب اهالی شیعه و زبان آنان فارسی است. آب ده از قنات تأمین میشود و محصولات آن غلات ، حبوبات ، انگور، پشم ، روغن ، سیب زمینی ، بادام ، تریاک ، پنبه ، کتیرا، توت و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه آن فرعی است و 5 دکان ، کارخانه شیره پزی و یک دبستان دارد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

پسوند اسم مصدر شن
نام نهریست در سنجاق منتشا از ولایت آیدین که از حدود کوههای واقع در حدود دنیزلی و تکه سنجاقی سرچشمه میگیرد و در نزدیکی حدود شرقی ولایت رو بجنوب میرود و ضمنا نهرهای بسیاری از چپ و راست بدان می پیوندند و وارد بحر سفید میشود جبال واقع در گردا گرد مجرایش پوشیده از جنگلها است و الوار و چوبهای لازم را بوسیله نهر باستانی حمل و نقل میکنند طول مجرایش به ۱۴٠ هزار گز بالغ میگردد در بعضی از نقشه ها آنرا بنام قوچه چای نوشته اند .

فرهنگ معین

( ~. ) (ص . ) نورس (خربزه و مانند آن ) نوباوه .
(اَ شَ ) (اِ. ) جامة وارو، جامه ای که وارو به تن کرده باشند.

فرهنگ عمید

درختی شبیه سپیدار، با پوستی تیره رنگ که برای کارهای نجاری و ساختمانی مناسب نیست.
۱. ویژگی جامه ای که وارو به تن کرده باشند: چون جامهٴ اشن به تن اندر کند کسی / خواهد ز کردگار به حاجت مراد خویش (رودکی: ۵۲۴ ).
۲. نارس، نارسیده.
۳. میوۀ نارس: خربزه پیش وی نهاد اشن / وز بر او بگشت حالی شاد (غضائری: شاعران بی دیوان: ۴۵۸ ).

گویش مازنی

( آشن ) /aashen/ ابزاری مربوط به آسیاب آبی
/oshen/ ایشان
/o shen/ آبریز ساختمان - آنکه آب را بریزد – آب ریزنده ۳آبشار

دانشنامه عمومی

آشن. آشن ( به فرانسوی: Achain ) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Château - Salins واقع شده است. [ ۱]
آشن ۴٫۷۹ کیلومترمربع مساحت و ۸۷ نفر جمعیت دارد.
عکس آشنعکس آشن

اشن، اشن روستایی کوهستانی از توابع بخش مهردشت شهرستان نجف آباد در استان اصفهان ایران است.
براساس آمار به دست آمده از سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰، ۵۴۳۹ نفر ( ۱۷۳۳ خانوار ) ساکن این روستا بوده اند.
اشن از روستاهای بسیار قدیمی کشور می باشد، به گونه ای که قدمت آن را به قبل از صفویه نسبت می دهند و در ۱۰۰ کیلومتری غرب اصفهان دریک منطقه کوهستانی و خوش آب وهوا واقع شده است. روستای اشن از جنوب به داران و دامنه واز شرق به شهر دهق و روستای گلدره واز شمال به روستای دماب و از غرب به گلپایگان و روستای رحمت آباد ارتباط دارد. اشن در گذشته دارای ۳ قلعه بزرگ بوده است که در دههٔ ۸۰ همراه با توسعه روستا و عدم نظارت سازمان میراث فرهنگی این قلعه ها تخریب گردیدند. از آثار به جا مانده تاریخی، می توان عمارت ناظم و حمام تاریخی اشن رانام برد.
دارای آب و هوای سرد و معتدل می باشد و دارای تابستان های خنک و زمستان های سرد و برفی می باشدو این دهستان در دامنهٔ کوه بنا شده است و تقریباً آب و هوای کوهپایه ای زاگرس را دارا می باشد یکی از بزرگ ترین روستاهای منطقهٔ مهردشت، اَشن است که فاصلهٔ آن تا دهق ۳۰ کیلومتر و تا اصفهان ۱۲۰ کیلومتر است. این روستا در ۳۳ درجه و ۵ دقیقهٔ عرض جغرافیایی و ۵۰ درجه و ۴۱ دقیقهٔ طول جغرافیایی قرار دارد؛ و ارتفاع آن از سطح دریا ۲۲۰۰ متر است. این روستا از طرف جنوب به منطقهٔ فریدن و دامنه، از طرف جنوب شرقی به روستای گلدره، از طرف شمال غربی به رحمت آباد، و از طرف شمال شرق به دُماب محدود است.
مردم در گذشته به زبان فارسی دری صحبت می کردند که هم اکنون پس از گذشت زمان به فارسی رایج تبدیل شده است.
پیشه اغلب مردم اشن در گذشته کشاورزی ( مخصوصاً بادام و انگور ) و گرفتن شیره انگور بوده است و تعاملاتی با شهرستان های بزرگ نیز داشته اند. پس از خشکسالی های دههٔ ۸۰ بیشتر کشاورزان اشن به پرورش زنبور داری و تولید عسل روی آوردند.
عکس اشنعکس اشنعکس اشنعکس اشنعکس اشنعکس اشن

اشن (لیختن اشتاین). اشن ( به لاتین: Eschen ) یک شهر در کشور لیختن اشتاین است. [ ۲]
اشن ۱۰٫۳ کیلومترمربع مساحت دارد ۴۵۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس اشن (لیختن اشتاین)عکس اشن (لیختن اشتاین)عکس اشن (لیختن اشتاین)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس