اشکور

لغت نامه دهخدا

اشکور. [ اِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش شهربابک شهرستان یزد که در نه هزارگزی خاور شهربابک و هفت هزارگزی جنوب راه فرعی فیض آباد به شهربابک واقع است. محلی جلگه ، معتدل و مالاریائی و سکنه آن 423 تن میباشد. مذهب مردم شیعه و زبان آنان فارسی است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس و قالی بافی است. راه آن فرعی است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از حومه شهر بابک شهرستان یزد و سکنه آن ۴۲۳ تن می باشد . محصول آن غلات شغل اهالی زراعت و زنان بکار های قالیبافی و کرباس بافی مشغولند .

دانشنامه عمومی

اشکور (شهربابک). اشکور، روستایی در دهستان استبرق از توابع بخش مرکزی شهرستان شهربابک در استان کرمان است. [ ۱]
این روستا در دهستان استبرق قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۳۹۳ نفر ( ۱۲۶ خانوار ) بوده است. [ ۲]
عکس اشکور (شهربابک)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

اشک آور .
اشک به معنی گریه و پهلوان یا پهلوان زاده و پهلوانی ست .
اشکُوَر ، گریه آور یا پهلوانی آور یا پهلوان آور می شود .
AshkoVar
تفکیک واژه اشک بمنی ابی که از چشم جاری میشود ور با گویش محلی داشتن وبودن وپهلو معنی میشود که معانی فوق روی هم کلمه اشکور راتشکیل میدند که تشریح فلسفی ان این است که ساکنین ان منطقه با رنج زحمت روزگار میگذرانند ونتیجی جز در دورنج نمیگیرند
اشکور eshkowr:نادَشت، پُشته و تپه. کور:دشت و صحرا، اِش پیشوند به معنی برون و بیرون - ex . روی همرفته روستاهایی را که در تپه ها و پشته ها جای دارند و راه عبور آنها صعب العبور هستند.

بپرس