اصالت تفسیر تابعین

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برخی خاورشناسان درباره اصالت تفسیر تابعین تردید کرده اند. این تردیدها بر سه اساس است: نخست روایاتی در ذم تفسیر که طبری (م. ۳۱۰ ق.) به نقل از برخی تابعین و صحابه نقل کرده است. این در حالی است که از همین افراد روایات تفسیری فراوانی نقل شده است.
اسناد احادیث دال بر منع تفسیر، نشان می دهند که راویان آن ها، مدنی بوده اند که تنها می توانند بازتاب دهنده دیدگاه برخی صحابه و تابعین مدینه درباره تفسیر قرآن باشند؛ همچنین نکته دیگری که توجه چندانی به آن نشده است، تحول در معنا و مفهوم تفسیر در قرون اولیه است و به احتمال قوی، تفسیر در قرن اول به معنای تفسیر به رأی تلقی می شده است؛ اما جدی ترین تردید درباره اصالت تفسیر تابعین بحث مکتوب بودن آرای تفسیری تابعین است. نظر مقبول تر در میان محققان درباره مکتوب بودن آرای تفسیری تابعین این است که این مکتوبات در حد یادداشت های شخصی بوده که در نسل های بعد از تابعین به صورت مدون مکتوب شده اند. تفاوت در نقل قول های تفسیری تابعین در ذیل یک آیه یا آیات مشابه مهم ترین دلیل برای این نظر است.
مشکل انتساب آثار قرن چهارم و پنجم
بخشی دیگر از تردید خاورشناسان درباره وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم، به مشکل انتساب آثار قرن چهارم و پنجم از سوی محققان مسلمان به افرادی از قرن اول باز می گردد. نمونه ای مهم از این دست، تفسیر مشهور تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس است که بیشتر به عنوان اثری تألیف فیروزآبادی (م. ۸۱۷ ق.) شهرت دارد. کلود ژیلیو در مدخل تفسیر نگاری دوران کلاسیک اسلامی در بحث از مسئله وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم به این تفسیر مثال زده و با مبنا قرار دادن انتساب آن به افرادی مختلف از قرن اول تا قرن نهم، به استدلال برای نفی وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم پرداخته است ، در حالی که این کتاب که به رغم چاپ های مکرر آن، هنوز نیز چاپ انتقادی از آن منتشر نشده به وضوح نشان می دهد که اثری از قرن چهارم و تألیف یکی از عالمان کرّامیه نیشابور است. اندرو ریپین ناتوان از شناخت هویت اصلی مؤلف کتاب در بحثی درازدامن به بحث از هویت نگارنده این تفسیر پرداخته است. همچنین ونسبروا به عنوان معیاری در ارزیابی اصالت متون تفسیری قرن اول و عصر تابعین، به دلیل استناد به شعر در تفاسیر مقاتل بن سلیمان، کلبی و سفیان ثوری کوفی (م. ۱۶۱ ق.)، در اصالت متون تفسیری عصر تابعین تردید کرده و مدعی است که استناد به شعر در تفسیر پس از نگارش تفاسیر پیشگفته بوده است. تفسیر کلبی که مورد استفاده ونسبروا در تحقیق خود قرار گرفته در حقیقت همان الواضح فی تفسیر القرآن است که اساساً اثری تألیف شده در قرن چهارم است و استناد وی به آن کتاب برای بررسی اصالت متون تفسیری قرن اول و دوم نادرست است.
پژوهش درباره تفسیر تابعین
در سالیان اخیر توجه به تحقیق و پژوهش درباره تفاسیر تابعین از موضوعات مورد علاقه قرآن پژوهان مسلمان و غیر مسلمان بوده و تک نگاشته های فراوانی در این موضوع تألیف شده است. از مهم ترین این پژوهش ها می توان به مجاهد بن جبر و منهجه فی التفسیر از جمیله غزانی، عطاء بن ابی رباح و جهوده فی التفسیر از عبدالواحد بکر ابراهیم عاید، تفسیر سعید بن جبیر از محمد ایوب محمد یوسف، مجاهد المفسر و التفسیر از احمد اسماعیل نوفل و ابراهیم النخعی و آثاره الواردة فی تفسیر سورة الفاتحة والبقرة و آل عمران از خانم نوال لهیبی (رساله کارشناسی ارشد در دانشگاه ام القری) را نام برد. در سالیان اخیر، تلاش هایی برای بازسازی تفاسیر تابعین صورت گرفته که از جمله آن ها می توان به بازسازی تفسیر سعید بن جبیر با عنوان تفسیر سعید بن جبیر و نقش آن در تطور تفسیر از جواد ترندک ( تهران، ۱۳۷۸ ش.)، تفسیر قتاده: جمع و تحقیق و دراسة مشتمل بر ۱۰ جزء اول قرآن از عبدالله ابوالسعود بدر (پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه قاهره ۱۹۷۷ م.)، تفسیر الحسن البصری به کوشش محمد عبدالرحیم (قاهره، ۱۹۹۲ م.) و بازسازی صحیفه علی بن ابی طلحه (م. ۱۲۰ ق.) با عنوان تفسیر ابن عباس المسمی صحیفة علی بن ابی طلحه عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم از راشد عبدالمنعم رجال ( بیروت، ۱۴۱۴ ق.) اشاره کرد. آیة الله محمد هادی معرفت (م. ۱۳۸۵ ش.) نیز به تفصیل درباره تفسیر در دوره تابعین و روش های تفسیری آن ها بحث کرده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس