اصطلاح حجت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حجّت، اصطلاحی که در طول تاریخ اسماعیلیه به معانی گوناگون به کار رفته است.
اسماعیلیانِ نخستین (پیش از دوره فاطمیان ) این اصطلاح را به چند معنا به کار می بردند.
← معنای اصلی
در دوره فاطمیان، حجت نام یکی از بالا ترین مراتب دعوت در تشکیلات اسماعیلی بود. مؤلفان اسماعیلیِ اوایل دوره فاطمی، حجت را نقیب و لاحِق و ید نیز نامیده اند. دوازده حجت وجود داشت که هریک اداره امور دعوت را در یکی از مناطق دعوت، که جزیره (یا جزیرةالارض) خوانده می شد، به عهده داشت. به عبارت دیگر، هر جزیره تحت نظر یک داعیِ عالی رتبه، که حجت خوانده می شد، قرار داشت؛ مثلاً، خراسان یکی از این دوازده جزیره، و احتمالا ناصرخسرو حجت آن بود. در میان این دوازده حجت، چهار تن مقام خاصی داشتند، همچنان که در میان دوازده ماه سال نیز چهار ماه مقدّس و ارجح اند؛ . در میان اسماعیلیان مستعلوی ـ طیبی، که سنّتهای دوره فاطمی را حفظ کرده اند، پس از طیب (متوفی ح۵۲۴)، بیست و یکمین امام آنان، همه حجت ها به همراه امامانِ در استتار به سر برده اند و در غیاب آن ها رئیس اجراییِ سازمانِ دعوت، «داعی مطلق» بوده است.
در دوره اسماعیلیان نزاری
اسماعیلیان نزاری نیز اصطلاح حجت را برای مفاهیم گوناگون به کار برده اند.
← در دوره الموت
...

پیشنهاد کاربران

بپرس