اصلاح امور مؤمنان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اصلاح امور مؤمنان (قرآن). اصلاح در برابر افساد، به معنای برطرف کردن فساد و تباهی و انجام دادن کار شایسته است.
در قرآن کریم به اصلاح امور مؤمنان صالح، از سوی خداوند اشاره شده است آنجاکه می فرماید:والذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت وءامنوا بما نزل علی محمد وهو الحق من ربهم کفر عنهم سیـاتهم واصلح بالهم(و آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند و به آنچه بر محمد (ص) نازل آمده گرویده اند که آن خود حق و از جانب پروردگارشان است خدا نیز] بدی هایشان را زدود و حال و روزشان را بهبود بخشید).
علت اصلاح امور مومنان
پیروی مؤمنان از حق، زمینه ساز اصلاح امورشان از سوی خداوند شمرده شده است همانطور که در قرآن می فرماید:والذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت وءامنوا بما نزل علی محمد وهو الحق من ربهم کفر عنهم سیـاتهم واصلح بالهم(و آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند و به آنچه بر محمد (ص) نازل آمده گرویده اند که آن خود حق و از جانب پروردگارشان است خدا نیز بدی هایشان را زدود و حال و روزشان را بهبود بخشید). ذلک بان الذین کفروا اتبعوا البـطـل و ان الذین ءامنوا اتبعوا الحق من ربهم کذلک یضرب الله للناس امثــلهم(این بدان سبب است که آنان که کفر ورزیدند از باطل پیروی کردند و کسانی که ایمان آوردند از همان حق که از جانب پروردگارشان است پیروی کردند این گونه خدا برای بیداری مردم مثال هایشان را می زند).
تفسیر آیات مذکور
سه آیه نخست سوره محمد در حقیقت مقدمه ای است برای یک دستور مهم جنگی که در آیه چهارم داده شده است .در آیه نخست وضع حال کافران، و در آیه دوم وضع حال مؤمنان را بیان کرده، و در آیه سوم آن دو را با هم مقایسه می کند، تا با روشن شدن این خطوط آمادگی برای پیکار مکتبی با دشمنان بیرحم و ستمگر حاصل شود.نخست می فرماید: ((کسانی که کافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند خداوند اعمالشان را به نابودی می کشاند و گم می کند)) (الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله اضل اعمالهم ).این اشاره به سردمداران کفر و مشرکان مکه است که آتش افروزان جنگ های ضد اسلامی بودند، نه تنها خودشان کافر بودند که دیگران را نیز با انواع حیل و نقشه ها از راه خدا بازمی داشتند.گر چه بعضی از مفسران مانند زمخشری در ((کشاف )) ((صد)) را در اینجا به معنی ((اعراض )) از ایمان تفسیر کرده اند، در مقابل آیه بعد که از ایمان سخن می گوید، ولی با توجه به موارد استعمال این کلمه در قرآن مجید باید معنی اصلی آن را که همان منع و جلوگیری است حفظ کرد.منظور از ((اضل اعمالهم )) این است که آن را نابود و حبط می کند، زیرا گم کردن کنایه از بی سرپرست ماندن چیزی است که لازمه آن از بین رفتن است .به هر حال بعضی از مفسران این جمله را اشاره به کسانی می دانند که در روز جنگ بدر شترهائی را نحر کرده به مردم انفاق کردند، ابوجهل ده شتر ، صفوان ده شتر، و سهل بن عمرو ده شتر برای لشکر سر بریدند.اما چون این اعمال در طریق شرک و برنامه های شیطانی بود همگی حبط شد.ولی ظاهر این است که محدود به این معنی نیست، بلکه تمام اعمالی را که ظاهرا به عنوان کمک به مستمندان یا میهمان نوازی یا غیر آنها انجام می دادند به خاطر عدم ایمانشان همگی حبط می شود.از این گذشته اعمالی را که آنها برای محو اسلام و درهم شکستن مسلمین انجام می دادند خداوند همه آنها را نیز گم و نابود کرد و از رسیدن به مقصد و هدف بازداشت . آیه بعد توصیفی است از وضع مؤمنان که در نقطه مقابل کفاری که اوصافشان در آیه قبل آمده است قرار دارند می فرماید: ((و کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، و به آنچه بر محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شده که حق است و از سوی پروردگار است نیز ایمان آوردند خداوند گناهانشان را می بخشد و کارشان را در دنیا و آخرت اصلاح می کند)) (و الذین آمنوا و عملوا الصالحات و آمنوا بما نزل علی محمد و هو الحق من ربهم کفر عنهم سیئاتهم و اصلح بالهم ).

پیشنهاد کاربران

بپرس