اصلاندوز

/~aslAnduz/

لغت نامه دهخدا

اصلاندوز. [ اَ ] ( اِخ ) آصلاندوز. دهی است جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در 120 هزارگزی شمال باختری بیله سوار، در مسیر شوسه آصلاندوز - بیله سوار. محلی کوهستانی ، گرمسیر، دارای 25 تن سکنه که شیعه اند و بترکی سخن گویند. آب آن از رود ارس تأمین میشود و محصول آن غلات ، حبوبات ، و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه ده ارابه رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

یا آصلاندوز دهی است جزئ دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع در ۱۲٠ هزار گزی شمال باختری بیله سوار در مسیر شوسه اصلاندوز بیله سوار محلی کوهستانی گرمسیر .

دانشنامه عمومی

اصلاندوز، شهری در بخش مرکزی شهرستان اصلاندوز در استان اردبیل ایران است. [ ۱] این شهر، مرکز شهرستان اصلاندوز است. [ ۲]
اصلاندوز در شمال استان اردبیل واقع شده است که، از شمال به رود ارس و مرز ایران و کشور جمهوری آذربایجان، از جنوب به شهرستان بیله سوار مغان و گرمی مغان، از شرق به بخش مرکزی شهرستان پارس آباد مغان و از غرب به شهرستان خدا آفرین استان آذربایجان شرقی محدود است.
از آثار تاریخی این شهر می توان به تپه نادری و سد میل مغان اشاره کرد.
• منطقه محافظت شدهٔ مغان
عشایر شاهسون اصلاندوز
• سد میل مغان اصلاندوز
• حاشیه رود آراز یا ارس
• قیز قلعه سی اصلاندوز
• رودخانه دره یورت ( قره سو )
• پیر آغاجی
• مقصودلوی کورعباسلو
• تپه شاه مقصودلوی کورعباسلو
• مزارع و کشتزارهای منطقه اصلاندوز
• مزارع و شالیزارهای زیبا و دیدنی پنبه و برنج اصلاندوز مغان
• برج تاریخی قارلوجا
• تپه های تاریخی گوزل لی، بوران و ایدیر
• محوطه تاریخی و اوجاق کول تپه
منطقه حفاظت شده پرورش آهوی مغان
• باغات شلیل روستاهای مقصودلو
• مراتع دیم در اطراف کوه آغ داغ[ ۳]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت شهر اصلاندوز برابر با ۶٬۳۴۸ نفر ( ۱٬۷۶۰ خانوار ) بوده است. [ ۴]
جیمز موریر، مؤلف «ماجراهای حاجی بابای اصفهانی»، [ ۵] که دویست سال پیش از اصلاندوز دیدن کرده شهر را چنین توصیف می کند، "وقتی به اصلاندوز رسیدیم، به جای روستا، مکانی را یافتیم شامل مجموعه ای از سرپناه هایی که تعدادی ایلات بدبخت فرار کرده از اراضی روسیه با نی و نمد برپا کرده بودند. در اینجا تپه ای مصنوعی مخروطی شکلی بود منسوب به تیمور لنگ، که ایرانیان با کشیدن نرده ای در اطراف آن را به صورت سنگری برای دفاع از سواحل ارس آماده می کردند. . . . "[ ۶]
در اواخر دهه ۱۳۲۰، بر اساس جلد چهارم فرهنگ جغرافیایی ایران، [ ۷] اصلاندوز ۲۵ تن سکنه داشت. [ ۸]
نبرد اصلاندوز میان ایران و روسیه ( اکتبر ۱۸۱۲ ) که به شکست ایران و امضای عهدنامه گلستان انجامید در این مکان انجام یافته است. [ ۹]
تپه نادری یکی از آثار تاریخی اصلاندوز می باشد که توسط نادرشاه افشار ایجاد شده است و شخص نادرشاه در این تپه تاج گذاری کرده است.
عکس اصلاندوز
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اَصلاندوز
شهری مرزی در استان اردبیل، شهرستان پارس آباد، و مرکز اداری بخش اصلاندوز. با ارتفاعی حدود ۱۷۰ متر، در ناحیه ای نیمه کوهستانی، در۴۸.۵کیلومتری جنوب غربی پارس آباد، محل تلاقی رودهای قره سو و ارس، و سر راه پارس آباد به جلفا، قرار دارد. اقلیم این شهر، معتدلِ مایل به گرم و نیمه خشک و جمعیت آن ۲,۸۴۰ نفر است.

پیشنهاد کاربران

معنی اصلاندوز : اصلان به معنی شیر و دوز به معنی بیشه ودشت است یعنی دشت شیر
اصلان دوز از اصلان به معنای شیر ترکی دوز به معنای وایستادن ، صبر کردن، استقامت کردن و ایستادن هست
اصلاندوز یعنی استقامت شیر مثل اسم های پرتقالی و اسپانیای هستن برخی اسامی ترکی
مثل مونته نگرو یعنی کوه دیدم که این شکل در زبان های دیگر هم به چشم میخورد
آصلاندوز با اون قدمتش الان خرابه ای بیش نیست
شهریار آریابد
واژه " اصلاندوز "یک واژه ترکی است به معنای " دژ شیر " و نام یکی از شهرهای استان آرتاویل می باشد و پس از چیرگی ترکان آلتایی که برخی از نام شهرها و روستا ها را به ترکی برگرداندند و یا ریخت ترکی به آنها دادند، نام این شهر نیز که در روزگار ساسانیان "شیردژ " بودبه ترکی دگرگون شد، بخش نخست " شیر" به" اصلان" و بخش دوم " دژ " که در زبان ترکی برای آن معادلی نبود به گونه " دوز " خوانده شد ، از این دست نام ها در ایران بسیار دیده می شود ، مانند : باران دوز ( باران دژ ) ، روان دوز ( روان دژ ) و . . .
...
[مشاهده متن کامل]

درود
واژه اصلان دوز یک واژه ترکی است به معنای " دژ شیر " و نام یکی از شهرهای استان آرتاویل می باشد و پس از چیرگی ترکان آلتایی که برخی از نام شهرها و روستا ها را به ترکی برگرداندند و یا ریخت ترکی به آنها دادند، نام این شهر نیز که در روزگار ساسانیان "شیردژ " بودبه ترکی دگرگون شد، بخش نخست " شیر" به" اصلان" و بخش دوم " دژ " که در زبان ترکی برای آن معادلی نبود به گونه " دوز " خوانده شد ، از این دست نام ها در ایران بسیار دیده می شود ، مانند : باران دوز ( باران دژ ) ، روان دوز ( روان دژ ) و . . .
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس