اصول عملیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] أصول عملیه. اُصول ِ عَمَلیّه ، اصطلاحی در اصول فقه ، به معنی اصول یا ضوابطی که در موارد بروز شک در تعیین حکم شرعی ، تکلیف مکلف را روشن می سازد و ملجأ نهایی مکلفی است که بر دلیل و اماره ای دست نیافته است.
اصول عملیه، اصطلاحی است در اصول فقه به معنای قواعدی که در موارد بروز شک در تعیین حکم شرعی، وظیفه عملی مکلّف را پس از آن که به دلیل و اماره ای (اماره) دست نیافت روشن می کند به اصول عملیه، دلیل فقاهتی و به اماره، دلیل اجتهادی نیز گفته می شود.

[ویکی فقه] اُصول ِ عَمَلیّه ، اصطلاحی در اصول فقه ، به معنی اصول یا ضوابطی که در موارد بروز شک در تعیین حکم شرعی ، تکلیف مکلف را روشن می سازد و ملجأ نهایی مکلفی است که بر دلیل و اماره ای دست نیافته است.
اصول عملیه، اصطلاحی است در اصول فقه به معنای قواعدی که در موارد بروز شک در تعیین حکم شرعی، وظیفه عملی مکلّف را پس از آن که به دلیل و اماره ای (اماره) دست نیافت روشن می کند
مظفر، محمد رضا، اصول الفقه ، ج۲، ص۲۳۴.
۱. در موضوع اصول، شک اخذ شده است، امّا در موضوع امارات شک اخذ نشده است، هر چند عمل به آن، در فرض شک و جهل به واقع صورت می گیرد.
نائینی، محمدحسین، فوائد الاصول، ج۴، ص۴۸۱ ۴۸۲.
اصول عملی به لحاظ های مختلف، دارای تقسیمات ذیل است:
اصل خاص و عام
...

[ویکی شیعه] اصول عملیه به مجموعه قواعدی گفته می شود که در هنگام شک، حکم شرعی و وظیفه عملی فرد را مشخص می کند. کاربرد اصول عملی که به آن دلیل فقاهتی نیز گفته می شود در جایی است که فقیه بعد از جستجو در ادله (قرآن، سنت، عقل، اجماع) حکم شرعی را نمی یابد؛ در این موارد از طرف شارع، اصولی تعیین شده که وظیفه او را در مقام عمل روشن می کند.
اصول عملیه یا در تمام ابواب فقه به کار می روند مانند اصل برائت، احتیاط، تخییر و استصحاب و یا مانند اصالة الطهارة یا اصالة الصحة در بخش‎های خاصی از فقه کاربرد دارند.
بنا بر نظر علمای شیعه در علم اصول استنباط، اگر فقیه و یا مکلف پس از مراجعه به منابع فقه وظیفه شرعی خود را نشناخت و دچار ابهام و شک شد، باید از اصول عملیه استفاده کند.

دانشنامه آزاد فارسی

اصول عَمَلیه
اصطلاحی در اصول فقه که وظیفۀ عملی کسی را که در کشف حکم شرعی دچار تردید شده، معیّن می کند. بنابراین موضوع اصول عملیه شک است. به وظیفه ای که با اصول عملیه، به هنگام تردید و جهل به حکم واقعی شرعی، تعیین می شود، حکم ظاهری گویند. در برابر آن، اصطلاح حکم واقعی است که بدون در نظرگرفتن علم و جهل مکلّف، وضع می شود. اصول عملیه به چهار نوع تقسیم می شود: ۱. استصحاب؛ این اصل در جایی است که شک لاحق، همراه با یقین سابق باشد. مانند شک به حیات شخصی که یقین داریم دیروز زنده بود. (← استصحاب) ۲. برائت؛ در جایی است که در اصل تکلیف مانند وجوب یا حرمت، تردید باشد. اخباریان به هنگام شک در وجوب، برائت جاری نمی کنند. اما دربارۀ شک در حرمت، چه اخباریان و چه اصولیان، هر دو برائت جاری می کنند. ۳. احتیاط؛ در جایی است که وجود تکلیف معلوم است اما در متعلق آن تردید است. مانند آن که وجوب نماز در روز جمعه معلوم است اما در این که این وجوب به نماز جمعه تعلق می گیرد یا نماز ظهر تردید وجود دارد (← احتیاط_(فقه)) ۴. تخییر؛ در همان مورد احتیاط جاری می شود با این تفاوت که در این جا احتیاط و جمع بین دو طرف شک ممکن نیست.

پیشنهاد کاربران

بپرس