اطمینان

/~etminAn/

مترادف اطمینان: استظهار، اعتماد، ایقان، ایمان، ایمنی، تکیه، ثقه، خاطرجمعی، وثوق، یقین

برابر پارسی: آرامش، آرام دلی، آرمیدن، استواری، آسودگی، بی گمانی

معنی انگلیسی:
assurance, belief, certainty, confidence, credit, dependence, reassurance, reliance, sureness, surety, trust, safety

لغت نامه دهخدا

اطمینان. [ اِ ] ( ع مص ) اطمئنان. اطمینان به چیزی ؛ آرامیدن و قرار گرفتن بدان. و فی الحدیث عن النبی ( ص ) فی تعلیم الصلوة: ثم ارکع حتی تطمئن راکعاً ثم ارفع حتی تعتدل قائماً ثم اسجد حتی تطمئن ساجداً. ( از منتهی الارب ). طمأنینة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ).رجوع به طمأنینة شود. آرامیدن. ( از ترجمان تهذیب عادل ) ( مجمل اللغة ) ( مؤید الفضلاء ). آرامیدن و قرار گرفتن. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). سکون. آرامی. ( زمخشری ). بیارامیدن. قرار گرفتن. ( یادداشت مؤلف ). آسایش. آرامش. استراحت. تسکین. آسودگی. قرار و آرام. خرسندی و خوشنودی. امنیت. خاطرجمعی و اعتماد و اعتقاد. تیقن. اعتبار. کفالت و ضمانت. اعتماد خاطر. عدم تشویش. ( ناظم الاطباء ). استواری. ( یادداشت مؤلف ). بی گمانی.
- اطمینان بخش ؛ مطمئن کننده. مایه یقین و بی گمانی.
- اطمینان حاصل کردن ؛ مطمئن شدن. یقین کردن. خاطرجمع گشتن.
- اطمینان خاطر ؛ یقین داشتن. آرامش دل. آرمیدن فکر و اندیشه و خیال. نگرانی نداشتن.
- اطمینان دادن ؛ خاطرجمعی دادن. امنیت دادن. ( ناظم الاطباء ).
- اطمینان داشتن ؛ مطمئن بودن. اعتماد داشتن.
- اطمینان قلب کسی به چیزی یا کسی ؛ آرامش یافتن و اعتماد کردن بدان. ( از متن اللغة ).
- اطمینان نفس ؛ جمعیت خاطر. طمأنینه. سکون خاطر. آرامش خیال.
- اطمینان یا اطمئنان به چیزی ؛ آرام گرفتن و ایمن شدن بدان. ( از اقرب الموارد ).
- اطمینان یافتن ؛ خاطرجمع شدن. ( ناظم الاطباء ). طمأنینه پیدا کردن. مطمئن شدن.
|| اطمینان از انجام دادن کاری ؛ فروگذاشتن آن. ترک کردن آن. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || اطمینان فلان در حال نشستن ؛ مستقر شدن وی در نشستن خویش. || اطمینان زمین ؛ منخفض شدن آن. پست شدن آن. ( از متن اللغة ). || سخت شدن از پیری. ( زوزنی ).

فرهنگ فارسی

آرام گرفتن، آسایش خاطرداشتن ، خاطرجمعی، آسودگی خاطر
۱ - ( مصدر ) آرامیدن آسودن . ۲ - ( اسم ) آرامش آسایش آسودگی خاطر . ۳ - خاطر جمعی یقین . یا اطمینان خاطر . آرامش خاطر .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) آرامش خاطر یافتن . ۲ - (اِمص . ) آرامش .

فرهنگ عمید

۱. خاطرجمعی ناشی از رسیدن به یقین، تردید نداشتن در مورد چیزی.
۲. آرامش خاطر به دلیل اعتماد به کسی.
* اطمینان دادن: (مصدر لازم ) خاطرجمعی دادن، آسوده خاطر ساختن.
* اطمینان داشتن: (مصدر لازم )
۱. اعتماد داشتن.
۲. یقین داشتن.
* اطمینان یافتن: (مصدر لازم ) خاطرجمع شدن، مطمئن شدن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سکون و آرامش را اطمینان گویند.
سکون یا حسّی است یا نفسانی.
← سکون حسی و نفسانی
از سکون نفسانی به علم عرفی و عادی و نیز ظنّ غالب و متآخم (نزدیک) به علم تعبیر می شود و همچون علم یقینی، در موضوعات و احکام شرعی حجّت است. از این رو در همۀ باب های فقهی کاربرد دارد.

[ویکی اهل البیت] "اطمینان" و طمأنینه در لغت به معنی آرامش خاطر بعد از بی تابی و اضطراب است.اطمینان در علم اخلاق به اعتدال صفات و حالات انسان و ثبات شخصیت آدمی گفته می شود و در اصطلاح فقهی به حالت استقرار نمازگزار اطلاق می شود.
"اطمینان قلب" یعنی فکر انسان بر چیزی که باور دارد آرام گیرد و به خود تردید راه ندهد گاهی هدف از اطمینان قلب، اعتماد در کار و یا توقع امید فراوان به آن است.
بشر در طول زندگی خویش همواره با نگرانی ها و اضطراب ها روبروست و همیشه تلاش کرده تا این عوامل را از بین ببرد، برای رسیدن به آرامش اکتشافات کرده، اختراعات نموده، خانواده تشکیل داد و... آموزه بشارت و نجات از مهمترین راهکارهای انبیاء مخصوصاً پیامبران بنی اسرائیل بوده، بوجود آمدن مکاتب روان درمانی که هدف اصلی شان رهایی از اضطراب و ایجاد امنیت بود. اما از میان همه کوشش هایی که برای رسیدن به آرامش یا پیش گیری از ابتلا به نگرانی و افسردگی به عمل آمد، تأثیر دین و ایمان در سلامت روان از جمله رویکردهای جدید است که در میان روانشناسان مورد توجه قرار گرفته است.
احساس امنیت و آرامش در دین اسلام در سطحی گسترده تر مورد توجه قرار گرفته و بخش وسیعی از آموزه های این دین مقدس به آن اختصاص یافته است، اسلام به راهکارهای روانی و رفتاری فراوانی برای دستیابی به این نیاز اصیل بشری پرداخته است.
{{متن قرآن|«...قُلْ إِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاء وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ × الَّذِینَ آمَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ ...بگو خداوند هر کس را که بخواهد گمراه و هر کس که بازگردد به سوی خویش هدایت می کند. آنها کسانی هستند که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (آرام) است. آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد.
آرامشی که در این آیه بدان توجه شده است، آرامش در برابر عوامل مادی است که غالب مردم را نگران می کند ولی مسلماً افراد با ایمان در برابر مسئولیت های خویش نمی توانند نگران نباشند و نگرانی های ویرانگر در آنها وجود ندارد اما نگرانی سازنده که انسان را به انجام وظیفه در برابر خدا و خلق و فعالیت های مثبت زندگی وامی داد در وجود آنهاست و باید هم باشد. (منظور از خوف خدا نیز همین است).
منظور از ذکر خدا تنها نام او را بر زبان آوردن نیست و مکرر تسبیح و تهلیل و تکبیر گفتن نیست بلکه منظور آیه این است که با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد. هر نعمتی از جانب خدای سبحان نازل می شود اما نقمت ها و عذاب ها و ناراحتی ها، هر چه باشد چیزی نیست که از ناحیه او نازل شده باشد و آن عبارتست از افاضه نکردن خدا و خودداری او از رساندن نعمت و تزول رحمت. وقتی مسلم شد که هیچ شری از ناحیه خدا نازل نمی شود و ترس هم همیشه از شری است که ممکن است پیش آید نتیجه می گیریم حقیقت ترس از خدا همانا ترس آدمی از اعمال زشت خویش است که باعث می شود خداوند از انزال رحمت و خیر خود خودداری نماید.

مترادف ها

persuasion (اسم)
تشویق، تحریک، قسم، اطمینان، نوع، ترغیب، اجبار، عقیده دینی، متقاعد سازی، نظریه یا عقیده از روی اطمینان

certainty (اسم)
امر مسلم، اطمینان، یقین، عین الیقین

surety (اسم)
کفیل، اطمینان، ضامن، وثیقه، گرو، ظن قوی، پابندان

affiance (اسم)
نامزدی، اطمینان، اعتماد، پیمان ازدواج

confidence (اسم)
اطمینان، اعتماد، خود رایی، خود سری، اعتقاد، صمیمیت، رازگویی

assurance (اسم)
گرفتاری، اطمینان، گستاخی، خود رایی، خود سری، تعهد، تضمین، بیمه، ضمانت، قید، پشت گرمی، خاطرجمعی، وثیقه، گروی، دلگرمی

trust (اسم)
مسئولیت، اطمینان، اعتماد، ائتلاف، اعتبار، اعتقاد، ایمان، قرض، توکل، امید، امانت، ودیعه، اتحادیه شرکتها

security (اسم)
اطمینان، ضامن، تضمین، ضمانت، وثیقه، ضمانت نامه، گرو، سلامت، سلامتی، امان، اسایش خاطر، امنیت، ایمنی، تامین

certitude (اسم)
دقت، اطمینان، یقین

fideism (اسم)
اطمینان، اعتماد، امانت

trustful (صفت)
اطمینان، اعتماد، معتمد

فارسی به عربی

اقناع , امن , تامین , ثقة , حقیقة , یقین

پیشنهاد کاربران

دلگرمی، دلگرم، دل قرص بودن
اِطمینان: ١. آرامش، بی - خطری، ایمنی ۲. باور، باورداشت، بیگمانی، دلپُری، آسودەدلی، دل - آسودگی، اُستوانی، اُستیگانی
اطمینان دادن: اِستاماندن
اطمیان یافتن: اِستامیدن
اطمینان: اِستامی٬ اَگُمانی
مطمئن شدن از
چون زبان عربی امروز برساخته ایرانی ها است ، خیلی از واژه ها ریشه ایرانی دارند ، باید بر رسی شود ، به ویژه درباره واژه هایی که با واژه های ایرانی مانندگی دارند :
طمن ( ریشه اطمینان ) که آشکارا پسوند ایرانی دارد ، درست مانند واژه های امین و ایمن
...
[مشاهده متن کامل]

" من" یا " مین" پسوند ایرانی هستند ، مانند یاسمن ، یاسمین ، رامین ، دامن و . . .
ناگفته نماند که بیش از نود درصد زبان عربی امروز وام واژه است .

زبان عربی امروز ، زبانی ساختگی است که ایرانی ها به سفارش اموی ها اونو ساختن و همه واژه هاش ایرانی اند ( تا هفتاد درصد ) و مانده هم عبری و سریانی و . . . حتا واژه الله سریانی است ، بنابر این ریشه این واژه را نیز در زبان های دیگر باید جستجو کرد
خوش گمانی
دل آسودگی ، خاطر جمعی ، خاطر آسودگی
آسودگی ، آرامش
خوش گمان/خوش گمانی
کیفیتی که در آن فرد به جوهره وجودی خود وصل شده است
دل ایستار
باور استوار
باور درونی
باور ژرف
باورمندی
باورمند بودن
باور
باور قلبی
باور درونی
باورمند بودن
باورمندی
یقین
این واژه عربی است و پارسی آن آستاریت می باشد که از اوستایی: اَستَرِتَ ساخته شده است. همچنین، ویشرام که از سنسکریت: ویشرَم ساخته شده است
اطمینان: دل استواری؛ استواردلی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس