اعتبار روایات در تفسیر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به دلیل پیوندی که پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) و ائمه اهل بیت (علیهم السلام) با قرآن دارند، سخنان آن بزرگواران همواره مورد استفاده مفسران در کار تفسیر قرآن بوده است که باید بررسی شود این روایت اعتبار داشته شود.
به دلیل پیوندی که پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) و ائمه اهل بیت (علیهم السلام) با قرآن دارند، سخنان آن بزرگواران همواره مورد استفاده مفسران در کار تفسیر قرآن بوده است. در زمان غیبت، به دلیل عدم دست رسی به معصوم، تنها راه دست یابی به گنجینه معارف آنان روایاتی است که از ایشان نقل شده است. بدون شک، آن بخش از روایاتی که از طرق معتبر نقل شده و یا همراه قراین یقین آور است، حجت می باشد. اما بخش دیگری از روایات که به یک طریق نقل شده و یقین آور نیست، خبر واحد به شمار می روند. حال این پرسش رخ می نماید که اعتبار این روایات تفسیری تا چه میزان است؟ آیا می توان به آن ها با دید حجیت نگریست و جایگاه آن ها را در ردیف روایات فقهی قرار داد؟ یا این که این روایات همسان گفتار صحابیان و تابعان، تنها در حد احتمال در تفسیر آیات قرآنی کارایی خواهند داشت؟
اعتبار خبر واحد
اعتبار خبر واحد در نگاه عالمان شیعه:علمای اصول «خبر واحد» را به دو گونه تقسیم کرده اند:الف. خبر واحد همراه نشانه و شاهدی که پیدایش علم و یقین را به دنبال دارد (خبر واحد محفوف به قرینه)؛ب. خبر واحد فاقد نشانه علم آور.دسته اول بسان خبر متواتر، حجت بوده و در اعتبار آن جای هیچ تردیدی نیست. ولی اعتبار دسته دوم مورد بحث است و در کتاب های اصول فقه از آن تحت عنوان «فی حجیة خبر الواحد» یاد می شود.
دیدگاه های اصولیان
دیدگاه های اصولیان در این زمینه از این قرارند:۱. بی اعتبار بودن خبر واحد مطلقا (هم در میدان فقه و هم در عرصه تفسیر)سید مرتضی، ابن زهره، طبرسی، ابن ادریس در خامه شیخ انصاری از باورمندان این نظریه هستند.سید مرتضی بی اعتباری خبر واحد نزد شیعه را همسان بی اعتباری قیاس می داند. شیخ انصاری در نقد این کلام سید مرتضی گفته است: «این اجماع خود با خبر واحد نقل شده و با اجماعی که مرحوم شیخ طوسی ادعا نموده در تعارض می باشد و شهرت برخلاف آن است.» مرحوم آیة الله بروجردی در باب بی اعتباری خبر واحد معتقد است: عالمان شیعه در برابر افکار ناصواب برخی از صحابیان، که با خبر واحد نقل شده بود، چاره ای جز سر دادن شعار عدم حجیت خبر واحد نداشتند؛ زیرا نپذیرفتن خبر آن صحابی به منزله فاسق شمردن او بوده، البته این برای عالمان شیعه مشکلاتی به دنبال داشت. در نتیجه، تنها راه این بود که دم از بی اعتباری خبر واحد بزنند تا بتوانند سدی در راه پیشبرد آن افکار ایجاد کنند. ۲. اعتبار خبر واحد در میدان فقه و ناکارامدی آن در عرصه تفسیرمرحوم شیخ طوسی از پیشینیان و علامه طباطبائی از معاصران بر این باورند. شیخ طوسی در این زمینه، چنین نگاشته است: «هرگاه آیه ای در کشف مراد پروردگار ظهور نداشته باشد، در آن جا اظهارنظر یا پی روی از مفسران نارواست، بلکه باید دلایل صحیح عقلی و شرعی را میزان عمل قرار داد و تکیه بر خبر واحد در این مجال پذیرفته نیست.» علامه طباطبائی نیز در جای جای تفسیر المیزان بر بی اعتباری خبر واحد در تفسیر پای فشرده و کاربرد آن را در تبیین معانی قرآن ناروا دانسته است که در این مجال، تنها به گزارش یک جمله از وی بسنده می شود: «آنچه مورد پذیرش اندیشمندان اصول فقه قرار گرفته، این است که خبر واحد جز در احکام شرعی فرعی قابل استناد نیست.» این در حالی است که ایشان خود در تفسیر، از خبر واحد استفاده کرده است.شیخ طوسی در تفسیر آیات یازدهم تا پانزدهم سوره «نور» در گزارش داستان «افک»، خبر واحد را ملاک این تفسیر قرار داده است. وی پس از بیان سبب افک، می گوید: «هکذا رواه الزهری عن عائشه.» اما در مورد المیزان، گرچه نقطه اوج این تفسیر همان شیوه تفسیر قرآن به قرآن است، اما این ویژگی مرحوم علامه را از نگریستن عالمانه به روایات معصومان (علیهم السّلام) در تفسیر قرآن باز نداشته و در هر قسمتی از تفسیر آیات، بخشی تحت عنوان «بحث روایی» قرار داده است. خود ایشان در مواردی از تفسیر، به نقش انحصاری روایات در تفسیر و تبیین برخی از معارف قرآنی تصریح نموده است. برای نمونه، در تفسیر آیه شریفه «حافظوا علی الصلوات و الصلوة الوسطی» چنین نگاشته است: «از کلام خداوند متعال مراد از «صلاة وسطی» به دست نمی آید و تنها سنت است که آن را تفسیر می کند.» در موارد دیگری از تفسیر المیزان، شاهد به کارگیری روایت در تفسیر آیات هستیم.
← استوار بودن دیدگاه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس