افریز

لغت نامه دهخدا

افریز. [ اِ ] ( اِ ) آنچه از دیوار برآمده باشد مانند سنگی که در جرزهای کوچه بکار میگذارندتا از صدمه محفوظ باشد. ( از ناظم الاطباء ). طاق خانه. طاق. پیش حائط. ( زمخشری ). افریزالحائط؛ کرانه های دیوار بخشت فراگرفته. معرب است. ( منتهی الارب ). سیوطی گوید: مما اخذوه [ ای العرب ] من الفارسیة، افریزالحائط. ( المزهر سیوطی ). کناره لب سرای از خشت و گچ. ( یادداشت دهخدا ). برزین. رجوع به المعرب جوالیقی ص 69و الجمهرة ابن درید شود. || سرای از خشت و گچ برآورده. ( منتهی الارب ). خانه آجری. ( ناظم الاطباء ). سرای از خشت و گچ. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). || گل میخ در. ( ناظم الاطباء ). در دوزنده. ( منتهی الارب ). ج ، اَفاریز. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ).

فرهنگ فارسی

آنچه از دیوار بر آمده باشد مانند سنگی که در جرز های کوچه بکار میگذراند تا از صدمه محفوظ باشد .

فرهنگ عمید

۱. کرانۀ دیوار که برآمده باشد.
۲. آنچه از دیوار برآمده باشد.
۳. سنگی که در کنار دیوار یا پایه قرار بدهند.
۴. خانۀ ساخته شده از آجر و گچ.

دانشنامه عمومی

آفریز. آفریز روستایی در دهستان آفریز بخش سده شهرستان قائنات استان خراسان جنوبی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۱٬۶۳۳ نفر ( در ۴۵۷ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس آفریز
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِفریز (frieze)
بخشی از پیشانی بنا بین فَرَسب و قَرنیز، یا هر نوار افقی که برای تزیین ساختمان به کار رود. در معماری ایران، کلمۀ گلویی را می توان در مواردی که مقصود حد فاصل سقف و دیوار است، به جای اصطلاح افریز، به کار برد. در میان بنّایان، کلمات کِشو، ابزار، و چفت نیز، به این معنا متداول است. در افریز دوریسی که از نوع اول است، چهارگوش افریزها و سه تَرَکیها به تناوب قرار می گیرند. در افریز خزانۀ کنیدوس در دِلفی (قرن ۵پ م) پیکره هایی نقش شده اند. از نمونه های رومی و رنسانس، افریز زیبایی از قرن اول پ م در معبد وِستا در تیوولی با تزیینات برگ کنگری، درخور ذکر است.

پیشنهاد کاربران

بپرس