افسردگی

/~afsordegi/

مترادف افسردگی: بی رغبتی، بی شوقی، پژمردگی، دلسردی، دلمردگی، گرفتگی

معنی انگلیسی:
cheerlessness, dejection, doldrums, funk, glumness, melancholia, depression, [o.s.] congelation

لغت نامه دهخدا

افسردگی. [ اَ س ُ دَ / دِ ] ( حامص ) انجماد و بستگی. ( آنندراج ). انجماد. ( ناظم الاطباء ). فسردگی. جمود. بستگی. خدوک. ( یادداشت مؤلف ) :
ابر که جانداروی پژمردگیست
هم قدری بلغم افسردگی است.
نظامی.
بکار اندر آی این چه پژمردگیست
که پایان بیکاری افسردگیست.
نظامی.
|| غم و اندوه. ملال. بیحالی. حالتی واسطه میان غم و اندوه : یک حالت نشاط و شادی است و دیگر حالت غم و اندوه ، اما وقتی که غم و شادی و انتعاش طبیعت نبود و غم و مکروهی هم عارض نگردیده باشد این حالت بین بین را افسردگی گویند. ( از خیرالمدققین از آنندراج ).
- افسردگی کشیدن ؛ غصه خوردن. اندوه بردن. بیحال شدن :
همچو نرگس تازه دارد رنگ مخموری مرا
میکشم افسردگی هرگه خمار آخر شود.
ملامفید ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

۱ - پژمردگی . ۲ - اندوهگینی . ۳ - انجماد.۴ - دلسردی .

فرهنگ عمید

۱. دلتنگی.
۲. پژمردگی.
۳. (روان شناسی ) نوعی بیماری روانی که باعث اختلال در اوضاع اجتماعی و فردی شخص می شود و از نشانه های آن اضطراب، کاهش اشتها، بی خوابی و غیره است.

فرهنگستان زبان و ادب

{depression} [روان شناسی] حالتی روانی با مشخصه های احساس خستگی و غمگینی و تنهایی و یأس

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] افسردگی عبارت است از هر گونه حالات و رفتار نابهنجار که برای خود فرد و دیگران آزار دهنده باشد .
در سال های اخیر کوشش های زیادی در زمینه ی روان درمانی افرادی که دچار اضطراب های شخصیتی و بیماری های روانی هستند، انجام شده است. در این زمینه روش های مختلفی برای روان درمانی پدید آمده است; امّا هیچ کدام موفقیت مورد انتظار را درباره از میان بردن و یا پیشگیری از بیماری های روانی به دست نیاورده است.

میانگین درمان روان درمانی
برخی از پژوهش ها نشان می دهد میانگین درمان در مورد بیمارانی که با روش روانکاوانه معالجه و درمان می شوند بین ۶۰ تا ۶۴ درصد در نوسان است و اگر توجّه کنیم که میانگین بیمارانی که بدون معالجه به روان درمانگران از عوارض این گونه بیماری ها رهایی می یابند میان ۴۴ تا ۶۴ درصد در نوسان است، متوجه می شویم که میانگین فوق درصد رضایت بخشی را تشکیل نمی دهد. وانگهی حال گروهی از بیماران پس از معالجات روان درمانگران بدتر هم شده است.

آمار معالجه بدون روان درمانی
در پژوهش دیگری روشن شده است که شمار بیماران درمان یافته از یک گروه مورد مطالعه که تحت مداوای درمانگران قرار نداشتند با تعداد بیمارانی که از طریق روان درمانی معالج شدند برابر بوده است. این پژوهش نشان داده است که حال برخی از بیماران معالجه شده توسط روان درمانگران وخیم تر هم شده است.
این گونه پژوهش ها نشان می دهد که میانگین درمان ناشی از روان درمانی هنوز به میزان رضایت بخشی نرسیده است.

علل ایجاد افسردگی
...

دانشنامه عمومی

افسردگی (حالت). افسردگی حالتی خلقی شامل بی حوصلگی و گریز از فعالیت یا بی علاقگی و بی میلی است و می تواند بر افکار، رفتار، احساسات و خوشی و تندرستی یک فرد تأثیر بگذارد. وهمچنین گفت وگوهای ذهنی به وجود می آورد[ ۲]
افراد افسرده هم می توانند احساس ناراحتی، اضطراب، پوچی، ناامیدی، درماندگی، بی ارزشی، شرمساری یا بی قراری داشته باشند. ممکن است آن ها اشتیاق خود در انجام فعالیت هایی که زمانی برایشان لذت بخش بوده از دست بدهند، نسبت به غذا بی میل و کم اشتها شوند، تمرکز خود را از دست بدهند، در به خاطر سپردن جزئیات و تصمیم گیری دچار مشکل شوند، در روابط خود به مشکل، برخورد کنند و به خودکشی فکر کرده، قصد آن را داشته باشند و حتی خودکشی کنند. اختلال افسردگی، ممکن است که باعث بی خوابی، خواب زیاد، احساس خستگی و کوفتگی، مشکلات گوارشی، یا کاهش انرژی بدن شود.
افسردگی یکی از ویژگی های برخی از نشانگان[ ۳] روانی از جمله، اختلال افسردگی اساسی است؛ اما ممکن است که یک واکنش طبیعی به رویدادهای زندگی، مانند مرگ نزدیکان، اثرات بیماری های بدنی یا عوارض جانبی مصرف بعضی از داروها و درمان های پزشکی باشد، البته تا هنگامی که این حالت در یک مدت زمان طولانی، باقی نمانده باشد. یک تشخیص راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، افسردگی به شکل یک عادت - که فرد می تواند به عنوان بخشی از زندگی خود تجربه کند - را متمایز می کند.
یکی از مهم ترین اختلالات افسردگی به ویژه در وضعیت پیشرفته، ازدست دادن قدرت تفکر سالم، راحت، خلاقانه یا حتی درست تمرکز کردن است که در مراتب بالاتر و در افسردگی های حاد، اختلال تشدید می شود و باعث مواردی مثل جنون می شود.
شکل دیگری از این حالت افسردگی فصلی است، افسردگی فصلی گونه ای اختلال عاطفی است، که ریشه در تغییر فصول دارد. معمولاً افراد در فصل های به خصوصی به ویژه در پاییز، زمستان و بهار دچار عوارض ناشی از آن می شوند. افسردگی فصلی گونه ای اختلال عاطفی است، که ریشه در تغییر فصول دارد. معمولاً افراد در فصل های به خصوصی به ویژه در پاییز، زمستان و بهار دچار عوارض ناشی از آن می شوند[ ۴]
همچنین افسردگی را می توان در نتیجه تضعیف ذهن در برابر حل مسائل، ارائه فلسفه ها و… برای کنار آمدن با مشکلات روح باشد که ذهن اصطلاحاً تسلیم می شود و دیگر امیدی ندارد ودر نتیجه افسردگی حاصل می شود.
عکس افسردگی (حالت)عکس افسردگی (حالت)عکس افسردگی (حالت)عکس افسردگی (حالت)عکس افسردگی (حالت)عکس افسردگی (حالت)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

افسردگی (depression)
در روان شناسی، روحیه یا حالتی روحی با نشانه هایی همچون غمگینی، خمودگی، و کاهش توانایی لذت بردن از زندگی. شخص افسرده معمولاً یک یا چند حالت زیر را تجربه می کند: گرفتگی، نومیدی، یا بدبینی؛ احساس حقارت؛ بی علاقگی به زندگی؛ کاهش تحرک و نشاط؛ کندکاری ذهنی؛ بی اشتهایی؛ و خواب آشفته یا بی خوابی. افسردگی با اندوه ناشی از فقدان عزیزان متفاوت است. هنگامی که اندوه با واقعۀ سبب آن متناسب نباشد، و بیش از حد ماندگار شود، افسردگی به شمار می آید. افسردگی شایع ترین بیماری روانی است و پزشکان از قدیم، دست کم از زمان بقراط که آن را مالیخولیا نامید، به این اختلال توجه داشته اند. زنان بیشتر از مردان به آن دچار می شوند. در مردان بسامد آن با افزایش سن بالا می رود، حال آن که اوج آن در زنان بین ۳۵ تا ۴۵سالگی است. افسردگی علت های بسیار دارد. فقدان والدین یا محرومیت ها و آسیب های دورۀ کودکی بر احتمال ابتلا به افسردگی در سنین بالاتر می افزاید. به طور کلی فشارهای روانی ـ اجتماعی از عوامل تشدیدکنندۀ آن است، اما سازوکارهای زیست شیمیایی نیز در بروز آن دخالت دارد. مهم ترین عامل زیستی، اختلال در ترشح یک یا چند مونوآمین طبیعی در مغز است که نوراپی نفرین و سِروتونین مهم ترین آن ها به شمار می آیند. افسردگی پس از زایمان در زنان شایع است و احتمال دارد دوره های افسردگی در تناوب با دوره های سرخوشی زیاد، خوشحالی بیش از حد، و اعتماد به نفس بالا دیده شود. این دوره اصطلاحاً مرحلۀ شیدایی و اختلال شیدایی ـ افسردگی یا اختلال دوقطبی نامیده می شود. اختلال شیدایی ـ افسردگی حالتی است که در آن خُلق وخوی بیمار مکرراً از حالتی افراطی به حالت دیگر تبدیل شود. هریک از حالت های خُلقی ممکن است هفته ها یا ماه ها ادامه یابد. معمولاً مرحلۀ افسردگی طولانی تر از مرحلۀ شیدایی است. از سه روش درمان اصلی افسردگی، دو روش روان درمانی و دارودرمانی بیشتر کاربرد دارد. در روان درمانی ضمن حمایت عاطفی از بیمار، از فشارهای روانی منشأ بیماری جلوگیری به عمل می آید. دارودرمانی مستقیماً بر شیمی مغز اثر می گذارد و با داروهای ضد افسردگی در مغز تعادل شیمیایی برقرار می شود. دربارۀ افسردگی های حاد که باید به سرعت درمان شود، دادن شوک برقی سودمند است. در این روش درمانی، با گذراندن جریان برق از مغز بیمار به او تشنج می دهند. در بسیاری از موارد، از تلفیق روان درمانی با یکی از دو روش دیگر بهترین نتیجه حاصل می شود.

مترادف ها

depression (اسم)
تنزل، پریشانی، فرو رفتگی، افسردگی، تو رفتگی، رکود، کسادی، گود شدگی

gloom (اسم)
دل تنگی، تیرگی، ملالت، افسردگی، تاریکی

melancholia (اسم)
دل تنگی، سودا، افسردگی، گرفتگی، مالیخولیا

freeze (اسم)
افسردگی، یخ زدگی

congelation (اسم)
بستگی، دلمه، انجماد، ماسیدگی، افسردگی، چیز منجمد

oppression (اسم)
تعدی، جور، حیف، فشار، افسردگی، ظلم، ستم، بیداد

dumps (اسم)
افسردگی

doldrums (اسم)
افسردگی، منطقه رکود، منطقه ارامگان استوایی

dejection (اسم)
افسردگی، دلمردگی، پژمانی، پژمردگی

فارسی به عربی

انجماد , ظلم , کآبة

پیشنهاد کاربران

کز
افسردگی حالتی خلقی شامل بی حوصلگی و گریز از فعالیت یا بی علاقگی و بی میلی است و می تواند بر افکار، رفتار، احساسات و خوشی و تندرستی یک فرد تأثیر بگذارد. وهمچنین گفت وگوهای ذهنی به وجود می آورد.
افراد افسرده هم می توانند احساس ناراحتی، اضطراب، پوچی، ناامیدی، درماندگی، بی ارزشی، شرمساری یا بی قراری داشته باشند. ممکن است آن ها اشتیاق خود در انجام فعالیت هایی که زمانی برایشان لذت بخش بوده از دست بدهند، نسبت به غذا بی میل و کم اشتها شوند، تمرکز خود را از دست بدهند، در به خاطر سپردن جزئیات و تصمیم گیری دچار مشکل شوند، در روابط خود به مشکل، برخورد کنند و به خودکشی فکر کرده، قصد آن را داشته باشند و حتی خودکشی کنند. اختلال افسردگی، ممکن است که باعث بی خوابی، خواب زیاد، احساس خستگی و کوفتگی، مشکلات گوارشی، یا کاهش انرژی بدن شود.
...
[مشاهده متن کامل]

دل مرده متضاد کلمه ی دل زنده برخلاف تصور عمومی ، متضاد کلمه ی افسردگی کلمه ی شادی نیست به این دلیل که در افسردگی ممکن است فرد شاد و خندان هم باشد و دائمن بذله گویی کند اما دل مرده باشد واژه ی افسرده ی خندان نیز در مورد این افراد به کار می رود
افسردگی از حسّ مفیدنبودن نشأت میگیره.
به بچه هاتان مسئوولیّت تحویل بده؛ هرچه کوچک باشد یا اندک فایده داره، وهررورز ومداومت داره وبه اندازه توانائی ورغبت فرزند وبدون تبعیض باید باشد.
افسردگی = پژمردگی
فاقد معنویت
جمود
احساس پوچی کردن که خودم هم مدتی تجربش کردم
افسردگی یعنی احساس پوچ بودن : )
در واقع یعنی احساس کنی هیچی نیستی

هیچ کار نکردن
یهو به خودت میای ۱ سال گذشت و هیچی. . .
Depression ( افسردگی ) [اصطلاح اعتیاد]یکی از شایع ترین عوارض ناشی از اعتیاد است، ناراحتی مداوم که شامل عدم توانایی در تمرکز و یادگیری است.
یک فرد بسیار تنها ودرونگرا
خمودگی
ناراحتی داعمی .
پر خوابی یا کم خوابی .
ناتوانی .
پرخوری یا بی اشتهایی
شرایط، ، depression, , یا Freezهمان افسردگی، سودا، دلتنگی، واقعــــا ب شرایط چگونه زیستن ازجـــــمله ، ، رفتارهای خانوادگی، ، محیط ی، ، اجتماع، ، ، شغـــــــلی، دوست، یا دوستان داشتن وحساب نکردن روهیچکدومشون،
...
[مشاهده متن کامل]
، ، وعــــوامل زیاد دیـــــــگر، ، ، حتی سستی ایمان، ، وعدم توکل ب پروردگار، ب افسرده شدن وتیرگی وتنگی وتاریکی دل، ، کمک میکند وبی توجــــــه شدن ب همچین آدمی، ، ، متاسفانه خودم، ب عینه دیدم ، ، فرد را وادار ب خوندن غزل وداع با این جهان فانی خواهد کرد

افسردگی یعنی ایمان ضعیف . . . . یک انسان مومن وباایمان هیچ وقت افسرده نمی شه . . . . منظورم مومن باایمان ظاهری و باطنی . . . .
افسردگی یعنی بی توجهی تنهایی و. . .
دپرسیوم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس