اقلاب

لغت نامه دهخدا

اقلاب. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قَلب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ج ِ قِلب. ( ناظم الاطباء ). || ج ِ قُلب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ج ِ قُلب ، بمعنی دستانه و دست برنجن زنانه و مار سپید و پیه خرمابن. ( آنندراج ). رجوع به قلب شود.

اقلاب. [ اِ ] ( ع مص ) خشک شدن پوست و بیرون انگور. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || رسیدن هنگام برگردیدن نان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ): اقلب الخبز؛ حان له ان یقلب. ( اقرب الموارد ). || میرانیدن خدای کسی را. || خداوند شتران قلاب زده شدن. || برگردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

خشک شدن پوست و بیرون انگور

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اقلاب، قراردادن یک حرف به جای حرف دیگر را می گویند.
«اقلاب» یا « قلب » در لغت به معنای برگرداندن چیزی است، و اصطلاحا به قراردادن یک حرف به جای حرف دیگر گفته می شود.
مثال
مانند: تبدیل نون ساکن یا تنوین به حرف «میم» در صورتی که این دو قبل از حرف «با» قرار گیرند؛ مانند: «ان بورک» که خوانده می شود: «امبورک» و «علیم بذات» که خوانده می شود: «علیمم بذات».علت این تبدیل این است که «با» و «میم» قریب المخرجند. در صورت قلب، مراعات غنه و اخفا لازم است؛ یعنی میم ساکن که ایجاد شده نیز در حرف «با» اخفا می شود که با غنه همراه است. اقلاب نون ساکن نزد حرف «با» این گونه است که دو لب را به حدی به هم نزدیک می کنیم که یک کاغذ نازک بتواند از میان آن ها عبور کند. هم زمان، بخش عمده صوت را از فضای بینی و به مقدار دو حرکت خارج و سپس حرف «با» را تلفظ می کنیم. حرف اقلاب منحصر در حرف «با» متحرک است.
نشانه اقلاب
نشانه اقلاب «م» کوچکی است که در برخی قرآن ها در بالای نون ساکن یا تنوین قرار داده می شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس