الجمه

لغت نامه دهخدا

( الجمة ) الجمة. [ اَ ج ِ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ لِجام. ( دهار ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). رجوع به لِجام. شود.

پیشنهاد کاربران

من اهل خراسان یا افغانستان امروزی هستم هویتم تاجیک استش پارسی زبان
ما این واژه را به کسی میگویم که زیاد حرف های بیجا بزند
از شما میخواهم که بگوید این واژه عربی است یا نه از واژه پارسی خودمان
این یک واژه است که در دهکده خودمان بیشتر کاربرد دارد ( الجمه )

بپرس