الحاس

لغت نامه دهخدا

الحاس. [ اِ ] ( ع مص ) گیاه نخستین رویانیدن زمین. یا چریدن ستور گیاه زمین را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): الحاس ارض ؛ یعنی رویانیدن آن نخستین گیاه را، و گفته اند: چریدن ستور گیاه آن را، عبارت «اساس » اینست : الحست الارض ؛ انبتت ماتلحسه الدواب. ( اقرب الموارد ). || کم چرانیدن ستور را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس