الست بربکم

لغت نامه دهخدا

الست بربکم. [ اَ ل َ ت ُ ب ِ رَب ْ ب ِ ک ُ ] ( ع جمله فعلیه استفهامی ) رجوع به اَلَست شود :
تو چرا الست بربکم نزنی بزن که اگر زنی
همه ذره ذره کائنات پر از صدای بلی کنی.
طاهره.

پیشنهاد کاربران

یک پیام شاد ؛ یک خبر خوش و شاید شگفت آور و اعجاب زا و شگفت انگیز از عالم غیب به ساکنین انسانی عالم شهود. البته این خبرچه یا پیامک به شکل وحی و به راه و روش و رسم و سیره انبیاء از طریق گوش سر به دست این حقیر نرسیده است بلکه از طریق الهامات و القائات باطنی بر اثر فعالیت های قوای ادراکی فهم و عقل ناچیز این حقیر روی دریافت های حواس پنجگانه با مشاهده دقیق طبع انسانی و طبیعت و کیهان حاصل گردیده و در مقولات یا کاتِ گوری های خواب و خیال و وهم هم نمی گنجد. این پیامک به صورت فشرده و کوتاه به شرحک ( شرح کوچک ) زیر می باشد :
...
[مشاهده متن کامل]

جمعیت انسان در عالم ذر یا عالم الست یا عالم ملکوت و یا در نظام احسن آفرینش مبداء 10 برابر جمعیت انسان در عالم شهود بوده و می باشد. یعنی از زمان پیدایش روی کره زمین تا پایان انقراض در منظومه شمسی یا در گوشه ناچیزی از کهکشان راه شیری و زیر سقف همین آسمان پر از سیارک و سیاره و ستاره و کهکشان. کلیه افراد انسانی که در عالم الست در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی آفریده شده و از زندگی بهشتی برخوردار بوده اند، غیر از کلیه افراد انسانی که هم اکنون روی کره زمین در قید حیات اند ، همین الآن یعنی در لحظه حال بصورت طرح و برنامه و امکانات استعلائی یا بالقوه و نه بصورت موجودات مجرد و مجزا و جدا از واقعیت عینی و یا در وراء یا ماورای آن بلکه در خمیر مایه همین عالم شهود در خواب ژرف و شیرین مرگ فرو رفته و در عین واحد و بطور همزمان با خواب مرگ و بموازات آن از همان زندگی بهشتی عالم الست در قالب رویا برخوردار اند و در کمال لذت و شادی و خرّمی و صلح و صفا و سلامتی مشغول زندگی رویائی اند و هرکدام از آنان به ترتیب و نوبه و در زمان و مکان خاص و ویژه خویش در لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر از خواب ژرف و شیرین مرگ بیدار میگردند و بطور همزمان زندگی رویائی - الستی آنان به پایان میرسد و هرکدام از حالت امکان و قوه به فعلیت در می آیند. و کلیه افراد انسانی که تاکنون روی کره زمین به ظهور رسیده و عمر خودرا سپری نموده و مرده اند، همین الآن یعنی در لحظه حال در خواب ژرف و شیرین مرگ بسر می برند و بطور همزمان و به موازات خواب مرگ از همان زندگی بهشتی عالم الست در قالب رویا برخوردار اند و در کمال صلح و صفا و سلامتی و لذت و شادی و خرمی و مسرت مشغول زندگی رویائی می باشند. لذا انسان فقط در طول زندگی کوتاه مدت دنیوی از درد و رنج نسبی برخوردار می باشد و نه در زندگی پس از مرگ.
پایه عالم الست روی سقف فلک یا آسمان هفتم قرار ندارد، بلکه عالم الست همان عالم غیب در حالت نظام احسن آفرینش مبداء بوده است. بزم الست در روز الست برپا شده است در جهت وداع و خدا حافظی افراد انسانی از همدیگر و بقیه موجودات زنده و خدا حافظی از آن نظام و از آن زندگی طولانی مدت بهشتی ، قبل از آغار سفر مقطعی نزولی و صعودی محتوای آن عالم یعنی محتوای کیهان یا جهان. در آن روز و در طول آن بزم و در حین نوشیدن مَی های مست کننده ملکوتی، خداوند متعال رب بودن خودرا به تک تک افراد انسانی و با زبان ملکوتی خویش که برای تک تک افراد انسانی مثل زبان مادری بسهولت و روشنی قابل دریافت و درک بوده، یاد آوری نموده و به آنان قول داده است که همگی آنان در پایان سفر دور و دراز و پرماجرا و صعب العبور در طول سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی بطور صحیح و سالم به همان حالت کمال ایده آل اولیه باز خواهند گشت و همان زندگی بهشتی را دوباره از نو آغار خواهند نمود تا فرا رسیدن روز الست و برپائی بزم الستی دیگر در پایان آن حیات و آغاز سفری دیگر با یک درجه تکاملی برتر نسبت سطح فعلی. این حقیر براین باورم که خداوند متعال در آن روز و در خلال آن ضیافت و مهمانی و بزم با انسان عهد و پیمان نبسته است مبنی بر اینکه اگر در طول سفر از یاد نام وی غافل گردد ، پس از رجعت یا بازگشت انگشت های دست و پای وی را فلک خواهد کرد و یا اورا طعمه آتش جهنم خواهد نمود. در معاد پس از وقوع آخرین مه بانگ ( به زبان دینی : قیامت ) همان عالم الست یا عالم ذر یا عالم ملکوت و یا نظام احسن آفرینش مبداء دوباره به همان سان از نو برپا خواهد گردید و کلیه افراد انسانی بطور همزمان و هم سن و با همان سن معتدل ملکوتی اولیه در سرا های ملکوتی خویش به ظهور می رسند و همان زندگی بهشتی و الستی را از نو آغاز خواهند نمود و آنهم بدون هیج گونه استنطاق و مؤاخذه و باز پرسی و بازجوئی و ملامت و سرزنش و محکوم شدن به عذاب و جزای جهنمی از طرف خداوند متعال. لذا انسان ها در معاد و در یوم القیامه یا در روز رستاخیر از قبر بر انگیخته نمی شوند و در صحرای وحشت ناکی به نام محشر و دم درِ دادگاه عدل الهی جهت دریافت نامه اعمال با دست راست یا چپ دور همدیگر حشر یا جمع نمی گردند.
واژه Arab دارای دو تلفظ می باشد؛ یکی مفرد و دیگری جمع . آرَب و آراب. معنای ریشه ای و اصلی این دو واژه عبارت اند از : رب یا رب های آغازین یا ازلی و یا آسمانی. یعنی واژه عرب در بین قوم عرب بصورت مفرد و جمع به ترتیب عبارت بوده اند از : من رب ازلی هستم ؛ ما رب های ازلی هستیم. این معنا با معنای آیه قرآنی " انا الله " یکی می باشد. پیامبر اسلام در سوره هفتم و آیه صد و هفتاد و دوم آن سوره، این باور قوم عرب را بصورت زیر تصحیح نموده است : ما رب نیستیم بلکه او رب ماست و در عالم الست از ما اقرار گرفته و تاکید نموده که او رب ماست.
عبارت معروف منصور حلاج یعنی " انا الحق " با عبارت قرآنی " انا الله " هم معنی می باشند. زیرا واژه حق در زبان صوفیان و عارفان مسلمان همان الله می باشد. در این دو عبارت ضمیر اول شخص جمع یعنی ما، تنها اشاره به افراد انسانی ندارد بلکه کلیه موجودات زنده و غیر زنده.

بپرس