الگو

/~olgu/

مترادف الگو: انموذج، سرمشق، طرح، مثل، مدل، نقشه، نمونه

معنی انگلیسی:
role model, design, example, exemplar, form, lead, mold, paradigm, pattern, template, jig

لغت نامه دهخدا

الگو. [ اُ ] ( اِ ) روبُر. مُدِل . || سرمشق. مُقتَدی ̍. اُسوَه. قدوه. مثال. نمونه.

فرهنگ فارسی

نمونه وشکل چیزی که ازکاغذیامقوابریده باشندمثل الگوی لباس که خیاط ازروی آن پارچه رامی برد
(اسم ) (خیاطی گلدوزی ... ) طرح و نمونه و روبری از چوب نازک یا مقوا و کاغذ و یا پارچ. نازک که از روی آن چیزی را میبرند و یا میسازند : نمونه انموذج طرح .

فرهنگ معین

( اُ ) (اِ. ) نمونه ، طرح .

فرهنگ عمید

۱. شکل چیزی که از کاغذ یا مقوا بریده باشند، مثل الگوی لباس که خیاط از روی آن پارچه را می برد، روبُر، نمونه.
۲. سرمشق، نمونه.

فرهنگستان زبان و ادب

{template} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] مجموعه ای از داده ها که برای ایجاد سندهای جدید یا مقایسۀ مجموعه داده های مختلف به کار می رود

واژه نامه بختیاریکا

به نمُ

دانشنامه عمومی

آلگو. آلگو ( به آلمانی: Allgäu ) یا آلگویا منطقه ای در شوابن در جنوب غربی آلمان است و جنوب باواریا و بادن - وورتمبرگ و قسمتی از اتریش را در بر می گیرد با آلپ مجاور است و رود لش و رودخانه ایلر رودخانه های اصلی این ناحیه هستند امروزه از نظر اداری این تقسیم به رسمیت شناخته نمی شود مناطق کوهستانی آلگو بیش از ۲۰۰۰ متر ارتفاع دارند و برای اسکی زمستانی محبوب هستند. این منطقه به دلیل چشم اندازهای زیبا شناخته شده است و برای تعطیلات و اقامت درمانی مورد توجه گردشگران است. این ناحیه در آلمان به دلیل محصولات کشاورزی و به ویژه محصولات لبنی آن شناخته شده است.
عکس آلگوعکس آلگو

الگو مدل یا یک سکسکه قوانین است که با استفاده از آن می توان هر چیزی یا قسمتی از یک چیز را تولید نمود. دانش شناسایی الگوها به شناسایی الگو معروف است. الگو در واقع تولید هر چیزی است که با تکرار عجین و سرشته شده باشد. تکرار می تواند زیرالگوها یا زیرالگوهای اصلاح شده بر طبق چند قانون ساده داشته باشند. در فرهنگ سخن آمده که الگو واژه ای ترکی[ نیازمند ابهام زدایی] است.
به صورت کلی می توان به وسیله مردم الگوها را تشخیص داد یا کشف نمود ( در بعضی از حالات نیز می توان از رایانه استفاده کرد )
گاه الگوها مانند فرش کردن منظم یک صفحه، پدیده، و تقسیم نمودن دودویی متوازن نام گذاری می شوند.
برخالها ( فرکتالها / فراکتالها ) الگوهای ریاضی هستند. الگوهای پدیده های طبیعی از اصول معینی تبعیت می نمایند که در برخال هاها یافت می شوند، برای مثال خود - همسانی. اگر چه خود - همسانی در طبیعت فقط تقریبی و کُتره ای ( تصادفی ) است، می توان اندازه گیری های انتگرالی را، که بیان کننده ویژگی های برخال ها می باشند، به «برخال های» طبیعی مثل کرانه دریا، شکل درختان و جز اینها، اعمال کرد ( رجوع کنید به هندسه برخال ) . درحالی که ظاهر بیرونی الگوهای خود - همسانی کاملاً پیچیده به نظر می رسند، قوانین مورد نیاز برای ایجاد یا توصیف شیوه تشکیل آن ها می تواند بسیار ساده باشند ( برای نمونه سامانه لیندرمایر برای توصیف شکل درختان ) .
افزون بر الگوهای ایستا، ممکن است از الگوهای پویا مانند نوسان نیز سخن به میان آید.
• سخت پوستان دریایی.
• تپه شنی، تنگه های بزرگ و غیره.
• سرخسها، نحوه تقسیم شاخه های یک درخت، کرانه ها، ابرها و جز اینها.
• هنر مدرن، موندریان، هنر دیدگانی ( آپ آرت ) .
• امپرسیونیسم، پرداز نقطه رنگ ( پوینتیلیسم ) .
• هنر نمایشی: دوایر گیسوزده.
برخالها
بلورها
• فرش کردن پنزور
• اغلب "الگو" به معنی مدل یا قالب می باشد، مثل قالب برش شیرینی. رجوع شود به الگوی طراحی ( معماری ) و الگوی طراحی ( دانش رایانه ) .
عکس الگوعکس الگوعکس الگوعکس الگوعکس الگوعکس الگو

الگو (دوزندگی). در دوزندگی و طراحی مُد الگو ( روبُر ) قالبی است، که از قطعات لباس قبل از برش و مونتاژ بر روی پارچه رسم می شود. الگوها معمولاً از کاغذ ساخته می شوند و در صورت نیاز به مقاومت بیشتر و تحمل در برابر استفاده های مکرر، گاهی اوقات از مواد محکم تری مانند کاغذ ضخیم یا مقوا ساخته می شوند. به فرایند ساخت یا برش الگوها گاهی اوقات در یک کلمه الگوسازی ( Patternmaking ) گفته می شود، اما می توان آن را به صورت نوشتاری الگوسازی یا الگوبری نیز نوشت.
الگوی برشدار ( خیاطی خانگی ) یا الگوی بلوک ( تولید صنعتی ) الگوی پایه سفارشی است، که می توان از آن الگوهای متفاوت برای سبک های مختلف تهیه کرد. به روند تغییر اندازه الگوی تمام شده درجه بندی گفته می شود.
چندین شرکت مانند Butterick و Simplicity در فروش مستقیم الگوهای درجه بندی شده به مصرف کننده هایی که الگوها را در خانه می دوزند تخصص دارند. تولیدکنندگان لباس های تجاری به عنوان بخشی از روند طراحی و تولید خود، الگوهای خاص خود را تولید می کنند و معمولاً حداقل یک متخصص الگوسازی را به کار می گیرند. در لباس های سفارشی، برش ها و الگوها باید برای هر مشتری ساخته شود، در حالی که برای تولید تجاری، الگوهایی ساخته می شود که متناسب با اندازه های بدن مختلف باشد.
الگوساز معمولاً یکی از دو روش را برای ایجاد یک الگو بکار می برد.
روش الگوی مسطح آن است که با استفاده از خط کش ها، منحنی ها و لبه های مستقیم، کل الگو از اندازه گیری ها روی یک سطح صاف طراحی می شود. الگو ساز نیز از ابزارهای مختلف مانند notcher، مته و درفش برای علامت گذاری الگو استفاده می کند. معمولاً الگوی تخت با ایجاد یک الگوی برش دار یا بلوک، یک لباس ساده و متناسب، با اندازه گیری پوشنده، شروع می شود. برای زنان، معمولاً سرشانه و سینه و دامن باریک، برای مردان برش بالاتنه و برش پایین تنه شلوار است. الگوی برشدار نهایی معمولاً از کاغذ یا مقوا ساخته می شود، بدون درز یا جزئیات سَبک ( کاغذ یا مقوا ضخیم تر، امکان رسم و توسعه الگو را از برش اصلی فراهم می کند ) . هنگامی که شکل برش دار با ساخت یک سری لباس های ماکت به نام toiles ( انگلستان ) یا muslins ( ایالات متحده ) اصلاح شد، از برش نهایی برای ایجاد الگوهای بسیاری از سبک های لباس با گردن، آستین، سرشانه های مختلف می توان استفاده کرد. روش رسم و طراحی الگوی تخت رایج ترین روش در لباس های مردانه است. در الگوی لباس مردانه به ندرت از نصب پارچه ( draping ) استفاده می شود. رسم و طراحی الگو را می توانید در بسیاری از دوره های طراحی مد یا در یک دوره کوتاه مدت آموزش یا به عنوان بخشی از مدرک مد در یک دانشگاه یاد بگیرید.
عکس الگو (دوزندگی)عکس الگو (دوزندگی)عکس الگو (دوزندگی)عکس الگو (دوزندگی)عکس الگو (دوزندگی)عکس الگو (دوزندگی)

الگو (فیلم). «الگو» ( انگلیسی: Patterns ( film ) ) یک فیلم است که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به وان هفلین، اورت اسلون، و اد بگلی اشاره کرد.
عکس الگو (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:پارادایم

جدول کلمات

نمونه

مترادف ها

type (اسم)
قسم، نوع، رقم، گونه، الگو، باسمه، کلیشه، حروف چاپ، حروف چاپی

pattern (اسم)
نظیر بودن، طرح، ملاک، انگاره، نقش، سرمشق، مدل، الگو، صفات و خصوصیات فردی، مسطوره

standard (اسم)
نشان، پرچم، شعار، علم، قالب، معیار، استاندارد، الگو، نمونه قبول شده

sample (اسم)
نمونه، ملاک، ازمون، سرمشق، مدل، الگو، مسطوره، واحد نمونه

template (اسم)
قالب، الگو

mold (اسم)
قالب، کالبد، کپک، کپک قارچی، الگو، کپرک، قارچ انگلی گیاهان

schema (اسم)
صفت، طرح، شکل، الگو، نونه

strickle (اسم)
الگو، وسیله کوبیدن غلات، وسیله تیز کردن داس

فارسی به عربی

عینة , نمط , نموذج

پیشنهاد کاربران

اِشِل
با توجه به حاکمیت بیش از هزار سال قوم تورک بر این فلات ایران ، طبیعی است خیلی از کلمات از تورکی وارد لهجه افغانی یا دری شده باشند از جمله کلمه الگو . . . . که فرهنگ های لغت نیز تاکید کرده اند تورکی است
...
[مشاهده متن کامل]
. . . . از ریشه الماق و الگی در زبان بین المللی تورکی به یک معنا هستند که الگی در لهجه افغانی یا دری به شکل الگو تلفظ میشود

کلمه الگو از الماق یعنی شدن هست
Ulgu یعنی تصدیق ، مثال ، عین ، مثل آن ، از آن ، دقیقا
این کلمه در ترکمنی معنی مثال
در آذربایجانی معنای نمونه
در ترکیه معنی تصدیق
اولچو نیز در ترکی یعنی اندازه گیری
الگوالگوالگو
role model
واژه الگو کاملا پارسی است. چون زبان ترکی می شود مدل واژه الگو صد درصد پارسی اصلی است.
محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) نخست، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویۀ ( صفحۀ ) ۲۶۲
الگو
منابع• https://t.me/ketab7777/60913
ترکی . From Proto - Turkic *�l - , *�l - č - ( “measure; measure, measuring” ) , whence also Azerbaijani �l�mək ( “to measure” ) . Cognate with Turkish �lg�, Chuvash ӗлкӗ ( ĕlk̬ĕ, “pattern” ) . از فعل �lmek یا �l�mək به معنی اندازه گرفتن.
الگوالگو
منابع• https://en.wiktionary.org/wiki/ülgü
مذاکرات صفویان و عثمانی از الگوی خاصی پیروی می کرد.
الگو کلمه ای هست از ترکی
رجوع به عمید و معین ؛؛ این کلمه حتی در متون قدیمی هم نیست و به گفته خود کزازی ترکی هست چه برسه به این چنتا معلوم الحال
در ترکی به اسوه و سرمشق = اورنک گفته میشود
والگو از اونولوگ و اولماق ترکی هست
الگو
ترتیب
چگونگی
واژه ( الگو ) واژه ای هندواروپایی است چنانکه در زبان سانسکریت واژه ( udgha ) را به معنای ( الگو، مدل، نمونه ) داریم .
دگرگونی آوایی ( د ) به ( ل ) در زبان بلخی ( زبانِ ایرانیِ خاوری ) انجام شده است، بدین چم که ( د، d ) در ( udgha ) به ( ل ) بدل گشته است؛ واژگان بسیاری با آوای ( د ) از زبان اوستایی و سانسکریت و پارسی باستان هنگام درونشد به زبان بلخی با آوای ( ل ) واگوییده شده اند. ( در این باره می توانید در اینترنت این ویژگیِ زبان بلخی را جستجو کنید ) .
...
[مشاهده متن کامل]

پسگشت:
در تارنمای https://www. learnsanskrit. cc آمده است:

الگو
احتمالأ الگو تغییر شکل یافته ی واژه ترکی اُلچو ( �l�� ) هست.
اولچو از فعل اولچمک به معنای اندازه گرفتن می آید. اولچو یعنی اندازه.
معانی دیگر: معیار، اساس.
اسوه
قدوه
الگو واژه ای است پارسی که بدان، روبُر و همچنین نمونه نیز می گویند! واژه یاب، فرهنگ برابر پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو، جلد اول
اُلگو یا olqu واژه ای ترکی از مصدر "اُلماق=شدن"
معنی لغوی الگو یعنی "بدان شکل میشود" در صورت ادامه دادن چیزی یا راهی از هر چیز دیگری.
برابر فارسی آن "نمونه" است.
الگو یک ساختار منظم از اشکال٬ تصاویر٬ صداها٬ نمادها ٬ وقایع یا اعداد است که ممکن است تکرارشونده یا رشدکننده یا هردو باشد .
سرمشق، طرح، مثل، مدل، نقشه، نمونه، اشل

وشل
اشل
الگو = نماد
نشانگر روزآمد، نشان به روز و جدید و نو
بر پایه. کتاب دکتر کزازی الگو. واژه ای. ترکی است. جایگزین پارسی ان نمونه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس