الیاقیم

لغت نامه دهخدا

الیاقیم.[ ] ( اِخ ) ابن یوسیا . نام پادشاه یهودا بهنگام حمله بخت النصر به قدس و نفی یهودیان ببابل. فرعون نیخوا معروف به اعرج از فراعنه مصر به سال 609 م. هنگام بازگشت از جنگ آشوریان قدس را که تحت الحمایه آشوریان بود بتصرف آورد و حکمران آنجا «یاهو آخاز» را خلع کرد و به مصر فرستاد و بجای او الیاقیم را برگماشت. لیکن سه سال بعد بخت النصر دوباره بر قدس مسلط شد و همین الیاقیم را که بمصریان تمایل داشت با حضرت دانیال علیه السلام و گروهی دیگر ببابل فرستاد، ولی چند سال بعد، بخت النصر برای سومین بار به قدس آمد و الیاقیم را گرفتار کرد و کشت و برادرش را بجای وی نشانید. اسارت هفتادساله یهودیان از سال نفی همین الیاقیم محسوب میشود. نام اصلی او یواقیم بود و فرعون نیخوا به الیاقیم تغییر داد. ( از لغات تاریخیه و جغرافیه ترکی ج 1 ص 250 ). و رجوع به قاموس کتاب مقدس شود.

الیاقیم. [ ] ( اِخ ) ( کسی که خداوند او را ثابت قدم میدارد یا سرافراز میکند ) نام رئیس خانواده حزقیا که با دیگران برای همعهد شدن با پادشاه آشور بیرون آمد. ( از قاموس کتاب مقدس ).

الیاقیم. [ ] ( اِخ ) نام کاهنی که به یاری گروهی دیوارهای هیکل را تقدیس کرد. ( از قاموس کتاب مقدس ).

الیاقیم. [ ] ( اِخ ) نام دو تن از کسانی که در نسب نامه عیسی مسیح مذکورند. ( از قاموس کتاب مقدس ).

پیشنهاد کاربران

بپرس