ام سعید

لغت نامه دهخدا

ام سعید. [ اُم ْ م ِ س َ ] ( ع اِ مرکب )شتر. ( یادداشت مؤلف ). جمل. اشتر. ( مهذب الاسماء ).

ام سعید. [ اُم ْ م ِ س َ ] ( اِخ ) ( احمسیه ) از اصحاب حضرت صادق بوده و روایتی هم از امام نقل کرده است. ( از ریحانة الادب ج 6 ص 221 ).

ام سعید. [ اُم ْ م ِ س َ ] ( اِخ ) ( سعدونه یاسعدویه ) دختر عصام حمیری از ادبای زنان اندلس بوده است. ( از ریحانة الادب ج 6 ص 322 ). و رجوع به خیرات حسان ج 2 ص 65 و در منثور ص 53 و تذکرةالخواتین ص 41 شود.

ام سعید. [ اُم ْ م ِ س َ ] ( اِخ ) نام چندتن از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 239 شود.

فرهنگ فارسی

نام چند تن از زنان صحابی بود

پیشنهاد کاربران

بپرس