امام الدین

لغت نامه دهخدا

امام الدین. [ اِ مُدْ دی ] ( اِخ ) منشی اصفهانی. از بزرگان روزگار امیر مبارزالدین فرمانروای فارس بوده است. ( از تاریخ گزیده چ لندن ص 636 ).

امام الدین. [ اِ مُدْ دی ] ( اِخ ) منشی توران شاه بن طغرل ( 476-489 هَ. ق. ). دوازدهمین پادشاه قاوردیان در آغاز پادشاهی بوده است. ( تاریخ افضل ص 78 ).

امام الدین. [ اِ مُدْ دی ] ( اِخ ) امیر کاتب بن امیر عمر، از دانشمندان معروف قرن هشتم هجری بود، شرحی بنام «کفایه » بر کتابی موسوم به «هدایة» نگاشت و نیز حاشیه ای موسوم به «غایةالبیان » بر همان کتاب برشته تحریر درآورد و این شرح را در سال 747 هَ. ق. به اتمام رسانید. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ).

امام الدین. [ اِ مُدْ دی ] ( اِخ ) عبدالکریم بن ابی سعد محمدبن عبدالکریم بن فضل بن حسن فقیه شافعی مکنی به ابوالقاسم و معروف به رافعی قزوینی. رجوع به رافعی قزوینی در همین لغت نامه شود.

فرهنگ فارسی

عبدالکریم ابن ابی سعد محمد بن عبدالکریم بن فضل بن حسن بن فقیه شافعی مکنی به ابوالقاسم و معروف به رافعی قزوینی .

پیشنهاد کاربران

بپرس