امام صادق از منظر اهل سنت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] درباره عظمت امام صادق علیه السّلام نه تنها توسط شیعیان به فراوانی سخن گفته شده است، بلکه دراین باره جمع کثیری از دانشوران و بزرگان اهل سنت و جماعت لب به سخن گشوده اند. پیشوایان مذاهب اهل سنت، عالمان نامدار اسلامی و صاحب نظران زبردست در باره برجستگی های علمی، عملی، اخلاقی، کرامت و عظمت آن امام هدایت، امام جعفرصادق علیه السّلام بسیار سخن گفته اند. اینک در این نوشتار به طور گذرا به بیان برخی از این اظهار نظرها و اعترافات می پردازیم.
«نعمان بن ثابت بن زوطی» معروف به « ابوحنیفه » (۸۰ ۱۵۰ه. ق.) پیشوای فرقه حنفی که از نظر زمانی معاصر با امام صادق علیه السّلام بود، درباره عظمت امام صادق علیه السّلام اظهارات و اعترافات خوبی دارد. از جمله درباره آن حضرت گفت: «ما رایت افقه من جعفربن محمد و انه اعلم الامه» من فقیه تر و داناتر از جعفربن محمد ندیده ام. او داناترین فرداین امت است.
منصور دوانقی و امام صادق
در زمان امام صادق علیه السّلام منصور دوانقی، خلیفه مقتدر عباسی، قدرت سیاسی را در اختیار داشت، او همواره از مجد و عظمت بنی علی و بنی فاطمه به ویژه امام صادق علیه السّلام رنج می برد و برای رهایی از این رنج گاهی ابوحنیفه را تحریک می کرد که در برابر امام صادق علیه السّلام بایستد؛ منصور عباسی او را به عنوان مهم ترین دانشوران عصر تکریم می کرد تا شاید بتواند برمجد و عظمت علمی امام جعفربن محمد علیه السّلام فائق آید. در این رابطه خود ابوحنیفه نقل می کند و می گوید:«روزی منصور دوانقی کسی را نزد من فرستاد و گفت: ای ابوحنیفه! مردم شیفته جعفربن محمد شده اند، او در بین مردم از پایگاه اجتماعی وسیعی بهره مند است، تو برای این که پایگاه جعفربن محمد را خنثی کنی و در دید مردم از عظمت او به خصوص از عظمت علمی او بکاهی، چند مساله پیچیده و غامض را آماده کن و در وقت مناسب از او بپرس تا بلکه با ناتوان شدن جعفربن محمد از پاسخ گویی، او را تحقیر نمایی و دیگر، مردم شیفته او نباشند و ازاو فاصله بگیرند.
سوالات ابوحنیفه
در همین رابطه من چهل مساله مشکل را آماده کردم و در یکی از روزها که منصور در «حیره» بود و مرا طلبید، به حضورش رسیدم. همین که وارد شدم، دیدم جعفربن محمد در سمت راستش نشسته است، وقتی که چشمم به آن حضرت افتاد، آن چنان تحت تاثیر ابهت و عظمت او قرار گرفتم که از توصیف آن عاجزم. با دیدن منصور خلیفه عباسی آن ابهت به من دست نداد، در حالی که منصور خلیفه است و خلیفه به جهت این که قدرت سیاسی در اختیارش ست باید ابهت داشته باشد. سلام گفتم و اجازه خواستم تا در کنارشان بنشینم؛ خلیفه با اشاره اجازه داد و در کنارشان نشستم. آن گاه منصور عباسی به جعفربن محمد نگاه کرد و گفت: ابو عبدالله! ایشان ابوحنیفه هستند. او پاسخ داد: بلی، او را می شناسم. سپس منصور به من نگاهی کرد و گفت: ابوحنیفه! اگر سوالی داری از ابوعبدالله، جعفربن محمد بپرس و با او در میان بگذار. من گفتم: بسیار خوب. فرصت را غنیمت شمردم و چهل مساله ای را که از پیش آماده کرده بودم، یکی پس از دیگری با آن حضرت در میان گذاشتم. بعد از بیان هرمساله ای، امام صادق علیه السّلام در پاسخ آن بیان می فرمود: عقیده شما در این باره چنین و چنان است، عقیده علمای مدینه در این مساله این چنین ا ست و عقیده ماهم این است. در برخی از مسائل آن حضرت با نظر ما موافق بود و در برخی هم با نظر علمای مدینه موافق بود و گاهی هم با هر دو نظر مخالفت می کرد و خودش نظر سومی را انتخاب می کرد و بیان می داشت. من تمامی چهل سؤال مشکلی را که برگزیده بودم یکی پس از دیگری با او در میان گذاشتم و جعفربن محمد هم بدین گونه ای که بیان شدبه جملگی آن ها، با متانت تمام و با تسلط خاصی که داشت پاسخ گفت.» سپس ابوحنیفه بیان داشت: «ان اعلم الناس اعلمهم باختلاف الناس» «همانا دانشمندترین مردم کسی است که به آراء و نظریه های مختلف دانشوران در مسائل علمی احاطه و تسلط داشته باشد.» و چون جعفربن محمد این احاطه را دارد، بنابراین او داناترین فرداست.»
ابوحنیفه و عظمت علمی امام
...

پیشنهاد کاربران

بپرس