انبار

/~anbAr/

مترادف انبار: خزانه، سیلو، مخزن

معنی انگلیسی:
arsenal, barn, depository, entrepôt, repository, magazine, reservoir, stash, stockroom, storehouse, storeroom, stowage, tank, warehouse, well, entrept, werehouse, depot, [lamp] reservoir, [grains] granary

لغت نامه دهخدا

انبار. [ اَم ْ ] ( اِ ) جای انباشتن غله یا چیز دیگر. جای نگهداری کالا. آنجا که هیزم و غیره ذخیره کنند. ( فرهنگ فارسی معین ). خانه بازرگان که در آن متاع و غله توده کند. ( از اقرب الموارد ). خانه بازرگانان و سوداگران است که کالای خود را در آن بر روی هم می چینند. ( ازشرح قاموس ) :
بهر شهر کانبار بودش نهان
ببخشید بر کهتران و مهان.
فردوسی.
که انبارها در گشایند باز
بگیتی بر آنکس که هستش نیاز.
فردوسی.
دویدند هرکس که بد گرسنه
بتاراج دادند بار و بنه
چه انبار شهری چه آن ِ قباد
ز یک دانه گندم نبودند شاد.
فردوسی.
ز روئینه آلت بخروارها
ز سیمینه چندانکه انبارها.
اسدی ( گرشاسب نامه ص 311 ).
در اینجا همی خیزدش غله کایزد
در آن عالم دیگر انبار دارد.
ناصرخسرو.
چون دلم انبار سخن شد بسست
فکرت من خازن انبار خویش.
ناصرخسرو.
پشک بتو فْروخت ببازار دین
گفت هلا مشک بانبار کن.
ناصرخسرو.
پوک باد است بر سر ای مشئوم
بیش از آن کز برِ ده انبار است.
؟ ( از فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت مؤلف ).
گر نه موش دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست ؟
مولوی.
گر نباشد یاری دیوارها
کی برآید خانه ها و انبارها؟
مولوی.
وآنکه در انبار ماند و صرفه کرد
اشپش و موش و حوادثهاش خورد.
مولوی.
جایی که درخت عیش پربار بود
نو در نظر و کهنه در انبار بود.
سعدی.
فلان انبارم بترکستان است و فلان بضاعت بهندوستان. ( گلستان ). تا شبی آتش در انبار هیزم افتاد. ( گلستان ).
- آب انبار ؛ انبار آب.
- امثال :
آب انبار شلوغ کوزه بسیار می شکند. ( از امثال و حکم مؤلف ).
دانه دانه ست غله در انبار
( اندک اندک بهم شود بسیار... ).
سعدی ( از امثال و حکم مؤلف ).
- انبار چراغ ؛ جای نفت آن. ( یادداشت مؤلف ).
- انبار ساختن ؛ انبار کردن. توده کردن.
- || بنا کردن انبار.
- انبار کردن ؛ رجوع به همین ماده شود.
- انبار گندم ؛ جایی که گندم در آن توده کنند. صوبه. ( منتهی الارب ).
- انبارهای شراب ؛ انبارهایی که در آنها شراب می کردند. ( از قاموس کتاب مقدس ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

این بار : (مدتی دیگر بگذشت .انبار مسجد بتمامی صد هرس رسانید. ) (فردوسی المرشدیه ص ۲۸ )
نام قصبه میان سر چاه و سمندیار به جنوب خراسان و شمال کرمان .

فرهنگ معین

( اَ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - جای انباشتن . ۲ - کود. ۳ - استخر، تالاب .

فرهنگ عمید

۱. جای انباشتن غله، ابزار، کالاهای تجاری، و امثال آن.
۲. (صفت ) انباشته.
۳. (بن مضارعِ انباشتن و انباردن و انباریدن ) = انباشتن
۴. [قدیمی] خس وخاشاک و سرگین چهارپایان و چیزهای دیگر که روی هم انباشته کرده باشند.

فرهنگستان زبان و ادب

{hold} [حمل ونقل دریایی] بخشی از فضای داخلی کشتی که از آن برای حمل کالا استفاده می شود
{warehouse} [حمل ونقل دریایی، حمل ونقل ریلی] محلی بسیار بزرگ برای نگهداری کالا

گویش مازنی

/enbaar/ امبار

واژه نامه بختیاریکا

دول دُو

دانشنامه عمومی

انبار، محل تجمع و ذخیره سازی اقلامی است که موجودی های درون آن برای رفع نیازها و تقاضاهای آتی مصرف میگردند. [ ۱] از انبار برای نگهداری یک یا چند نوع کالای بازرگانی، صنعتی، مواد اولیه، تولیدات و فرآورده های مختلف استفاده می شود. علاوه بر آن، به عنوان مکان و تأسیساتی برای نگهداری موقت مواد به منظور توزیع و تجمیع کالاها در سیستم های توزیع استفاده می شود. بسته به کاربرد انبارها می توان از تجهیزات سرمایشی مثل یخچال ها برای نگهداری محصولات دارویی و خوراکی و یا جرثقیل ها برای جابجایی کانتینرها و محصولات بزرگ استفاده کرد.
انبار محل یا فضائی است که اقلام مورد نیاز بر اساس یک نظام طبقه بندی صحیح و به طور مناسب نگهداری می شود. این محل ممکن است سرپوشیده، محوطه سرباز، زیر زمین یا حتی داخل یک دستگاه ( همانند یخچال های صنعتی که داخل آن مواد غذایی و فاسدشدنی نگهداری می شود ) باشد. گاهی انبارها داخل یک شرکت یا کارخانه اند و گاهی در یک محیط خارج از آن قرار دارند، ولی اغلب شرکت ها سعی می کنند انبارهای خود ( به خصوص انبارهای مواد اولیه ) را داخل شرکت جای داده تا بتوانند کالاها و قطعات مورد نیاز خود را به سرعت و سهولت از آن خارج سازند و در تأمین مواد اولیه مورد نیاز خود دچار وقفه نگردند.
انبارها را از جهات گوناگون می توان دسته بندی کرد که عبارت اند از:
• نوع ساختمان
• نحوه انجام عملیات
• چگونگی و ماهیت عمل
• نوع کالایی که در آن نگهداری می شود
انبارها را از لحاظ ساختمان به سه گروه تقسیم می کنند:[ ۲]
• انبار پوشیده: نوعی انبار که هم سقف و هم چهار دیوار دارد که در آن بعضی از اجناس که به علت حساسیت و مواد خاصی که در ساختمان شان به کار رفته و نباید نور آفتاب، برف و باران، و حتی جریان هوا به آن ها برخورد کنند در انبارهای پوشیده نگهداری می شوند.
• انبار سرپوشیده: نوعی انبار که سقف دارد، ولی چهارطرف آن باز و فاقد حفاظ جانبی است. اقلام یا اجناسی که در مقابل نور مستقیم آفتاب و برف و باران خاصیت خود را از دست می دهند، باید در این مکان نگهداری شوند.
• انبار باز: این انبار به صورت محوطه است و معمولاً اجناسی که در مقابل نور آفتاب و برف و باران خاصیت اولیه خود را از دست نمی دهند، با رعایت اصول انبارداری در آن نگهداری می شوند.
در واقع صنعتگران، واردکنندگان و صادرکنندگان کالاها، عمده فروشان و گمرک از استفاده کنندگان انبارها می باشند. انبارها معمولاً در شهرها، شهرک های صنعتی و کارخانه ها ساخته می شوند، ولی ممکن است جهت سهولت در دریافت و صدور کالا، در کنار راه های اصلی، فرودگاه ها یا بنادر نیز ساخته شوند تا کالاها مستقیماً به انبار وارد یا از آن خارج گردد.
عکس انبارعکس انبارعکس انبار
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اَنبار
شهری قدیمی و بزرگ در ۶۲کیلومتری غرب بغداد، و از بزرگ ترین شهرهای عراق تا قرون ۳ـ۴ق. عرب ها این شهر را الانبار می نامیدند. به نوشتۀ نخستین جغرافیانویسان مسلمان، این شهر از ساخته های بخت النصر بود و آورده اند که پادشاهان قدیم ایران گندم و جو و کاه لشکریان خود را در این شهر ذخیره می کردند. شاپور دوم به مناسبت پیروزی خود بر گوردیانوس سوم، امپراتور روم، این شهر را دوباره احیا کرد و آن را پیروز شاپور نامید. یونانیان این شهر را پریسابر می گفتند و اعراب نواحی اطراف شهر را فیروز شاپور و خود شهر را انبار می خواندند. خالد بن ولید در ۱۲ق شهر انبار را پس از جنگی سخت و مصالحه با شیرزاد، امیر ساباط، به تصرّف درآورد. انبار در آغاز خلافت عباسی، محل سکونت سفاح بود. سفاح در قصری که در این شهر ساخته بود درگذشت. منصور، دومین خلیفه عباسی، تا پیش از انتقال به بغداد، در شهر انبار به سر می برد. انبار در قرن ۴ق شهرکی خرم و آبادان با مردمی متمول بود. این شهر در اول نهر معروف عیسی قرار داشت که ازجمله نهرهای مصنوعی قابل کشتی رانی بود. این نهر از فرات جدا می شد و در حوالی بغداد به رودخانۀ دجله می ریخت. خرابه های انبار هنوز باقی است. این شهر ظاهراً بر اثر پیروزی های قرامطه رو به انحطاط نهاد.

جدول کلمات

دپو

مترادف ها

lodge (اسم)
منزل، جا، انبار، خانه، کلبه، شعبه فراماسون ها

store (اسم)
ذخیره، انبار، مقدار زیاد، دکان، مخزن، فروشگاه، اندوخته، مغازه

agglomeration (اسم)
انباشتگی، توده، تراکم، انبار

tender (اسم)
انبار، پیشنهاد، پول رایج، مناقصه، مناقصه ومزایده

seraglio (اسم)
حرم، انبار، شبستان، اندرون

cellar (اسم)
انبار، زیر زمین، سرداب، جای شراب انداختن، گودال سرچاه، پیش چاه

storeroom (اسم)
انبار، مخزن، انبار کالا

storehouse (اسم)
انبار، مخزن، انبار کالا

repository (اسم)
ظرف، انبار، خاصگی، مخزن، صندوق تابوت

arsenal (اسم)
انبار، زراد خانه، قورخانه، مهمات جنگی

garner (اسم)
انبار، انبار غله

depot (اسم)
انبار، انبارگاه، مخزن، مخزن مهمات، ایستگاه راه اهن

sluice (اسم)
انبار، سد، ابگیر، دریچه تخلیه، بند سیل گیر

repertory (اسم)
انبار، مخزن، کاتالوگ، فهرست

clearing house (اسم)
انبار، موسسه تهاتری لندن

depository (اسم)
انبار، مخزن، امانت دار

thesaurus (اسم)
انبار، خزانه، قاموس، گنجینه، فرهنگ جامع، مجموعه اطلاعات

entrepot (اسم)
انبار، انبار موقتی، انبار کالا، مرکز بازرگانی

stockroom (اسم)
انبار، انبار کالا

godown (اسم)
انبار، قدرت، جرعه، بلع، لقمه بزرگ

فارسی به عربی

ترسانة , تکتل , حوض , ذخیرة فنیة , عرض , قاموس المعانی , قبو , کدس , مخزن , مستودع , منتجع

پیشنهاد کاربران

جایی هستش که طلا وجواهر های قدیمی اونجا بوده و الان شاید شاید باز هم باشه
واژه انبار
معادل ابجد 254
تعداد حروف 5
تلفظ 'ambār
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: hanbār]
مختصات ( اَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی 'anbAr
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ لغت معین
انبار و انباشتن
واژه انبار از پیوست دو بن ریشه هندواروپائی سم - sem یا باهم و بار - bar خمانند بار سنگین که رویم رفته که در هندوایرانی سمبار sambhara ودر فارسی باستان همبار و در اوستا نبز همبار و در سایکریت سمبار sambhara. آمده.
( بهر شهر کانبار بودش نهان. ببخشید بر کهتران ومهان ) فردوسی
اصلا این کلمه " اَمْنْبار " بوده است.
یعنی جایی که . . . .
ذخیره، تلنبار، گذاشته، چیده، کنار گذاشته، روی هم چیده،
انبار مکانی است که در آن چیز های مختلفی را قرار میدهند و نگهداری میکنیم
انبار ( کندو ) :[ اصطلاح زنبور داری] به شانهای طرفین کندو انبار می گویند که زنبورها شهد و گرده خود را در آن ذخیره می کنند.
انباری: نام یکی از اتاق های خانه که اهالی خانه بر آن می نهند و محلی برای نگهداری و انبار وسایل مختلف است انباری یکی از مهمترین بخش های منزل که نظم فضای اصلی منزل به شمار می رود . انباری ها همچنین محلی
...
[مشاهده متن کامل]
برای نگهداری هر وسیله ای، از تجهیزات ورزشی گرفته تا وسایل تزئینی مربوط به مناسبت ها، لباس های فصلی و لوازم بی کاربردی هستند که ارزش نوستالژیک برای ما دارند . از انباری ها بیشتر بدلیل عدم طبقه بندی و نظم دهی به خوبی استفاده نمی شود.

انبار مخصوص نگهداری غلات مانند گندم:سیلو[ فر. ]
اَنبارِه:معادل فارسی کلمات باتری و پیل فرانسوی و قوه عربی.
دپو
دپو

انبار : پیشوند"اَن" بار. جایی که بار ( هرچیزی که دارای ارزش و مقدار یا بها باشد ) در آن بصورت یکجا موجود است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس